پاسخ اجمالی:
«قرآن» همسران بهشتى را به «حور العين» تعبير كرده و آنان را همچون مرواريدى دانسته كه در صدف پنهانند. در خيمه هاى بهشتى مستورند و جز به همسرانشان عشق نمی ورزند و هيچ انس و جنّی با آنها تماس نگرفته است. آنها «قاصِراتُ الطَّرْفِ» هستند؛ زنانى كه نگاهشان كوتاه و مخصوص همسرانشان است و اين بزرگترين امتياز همسر است كه جز به همسرش نينديشد. زنان بهشتى به سرخى و درخشندگى ياقوت و به سفيدى و زيبايى شاخه مرجان هستند. آنها در حقيقت، جامع تمام امتيازها، زيبايى ها، حُسن ظاهر و باطن، فضائل جسمانى و روحانى هستند.
پاسخ تفصیلی:
در چندين آيه از «قرآن مجيد» از همسران بهشتى تعبير به «حور العين» شده است. در آيه 54 سوره «دخان» مى فرمايد: «وَ زَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ»؛ (ما آنها را با حور العين تزويج مى كنيم). عين اين تعبير در آیه 22 سوره «طور» نيز آمده است. در آیه 22 سوره «واقعه» از اين هم فراتر رفته، مى فرمايد: «وَ حُورٌ عِينٌ كَاَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ»(1)؛ (آنها همسرانى از حور العين دارند همچون مرواريدى كه در صدف پنهان است!)، و در آیه 72 سوره «رحمن» مى فرمايد: «حُورٌ مَقْصُوراتٌ في الخِيامِ»؛ (زنان بهشتى حورانى هستند كه در خيمه هاى بهشتى مستورند!)
و در آیات 56 و 58 سوره رحمن مى خوانيم: «فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ اِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لَا جَانٌّ * ... * كَاَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَ الْمَرْجَانُ»؛ (در باغ هاى بهشتى، زنانى هستند كه جز به همسرانشان عشق نمی ورزند و هيچ انس و جنّی با آنها تماس نگرفته * ... * آنها همچون ياقوت و مرجانند!).
«حور» جمع «حوراء» و «احور» به گفته بسيارى از ارباب لغت و مفسّران به معناى كسى است كه سياهى چشمش كاملا سياه و سفيديش كاملا شفاف و سفيد و درخشنده است و اين نهايت زيبايى چشمان است. اينكه در «قرآن» مخصوصاً روى زيبايى چشمان آنها تكيه شده به خاطر اين است كه بيشترين زيبايى انسان در چشمان اوست!
بعضى نيز آن را به معناى سفيدى تمام اندام تفسير كرده اند و لذا «تحوير» به معناى شستن لباس و پاك و سفيد كردن آن آمده است. جمع ميان هر دو معنا ممكن است: آنان اندامى سفيد و چشمانى زيبا، به توصيفى كه در بالا گفته شد داشته باشند.
«حواريون» نيز از اين جهت به ياران خاص حضرت مسيح(ع) اطلاق مى شدند كه لباس سفيد مى پوشيدند.
اما واژه «عين» جمع «اعين» (بر وزن افضل) و «عَيْناء» در اصل به معناى درشت چشم است و به زن يا مردى كه داراى چشمان درشتِ جذّاب و زيبا باشند اطلاق مى شود.
ضمناً بايد توجه داشت كه هم واژه «حور» و هم واژه «عين» بر مذكّر و هم بر مؤنّث هر دو اطلاق مى گردد؛ لذا مفهوم گسترده اى دارد كه همه همسران بهشتى را شامل مى شود، همسران زن براى مردان با ايمان و همسران مرد براى زنان مؤمن.
تكيه بر زيبايى چشمان آنها - همان گونه كه قبلا نيز اشاره شد - به خاطر آن است كه زيبايى انسان قبل از هر چيز و بيش از هر چيز، در چشمان اوست و در واقع اين تعبير، سمبلى براى زيبايى تمام جسم و جان است.
«لُؤْلُؤْ» به معناى مرواريد و «مَكْنُون» به معناى پنهان در صدف است كه به هنگام خارج شدن از صدف، زيبايى و شفافيت و جذّابيت فوق العاده اى دارد، تشبيه «حُورُ الْعِين» به «لُؤْلُؤ مَكْنُون» اشاره اى به لطافت و زيبايى بى حدّ آنهاست و نيز ممكن است اشاره به اين معنا باشد كه آنها كاملا از چشم ديگران مستورند، نه دستى به آنها رسيده و نه چشمى بر آنها افتاده است!
بعضى از مفسّران نيز گفته اند: «چون «حور» از ماده «حيرت» گرفته شده مفهومش اين است كه همسران بهشتى چنان زيبا هستند كه چشم از ديدنشان حيران مى شود».(2)
«قرآن» در توصيف ديگرى از «حوران بهشتى» بعد از آنكه آنها را به عنوان زنانى نيكو خُلق و زيبا توصيف مى كند، مى افزايد: (آنها مقصورات در خيمه هاى بهشتى هستند)؛ «حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيَامِ». مقصور را به معناى مستور تفسير كرده اند و بعضى گفته اند: منظور، مصون و محفوظ بودن آنها از ديد ديگران و عدم ابتذال آنهاست. بعضى نيز در تفسير آن گفته اند: اشاره به اين است كه آنها تنها چشم به همسرانشان دوخته اند و به غير آنها عشق نمى ورزند و علاقه ندارند، همان چيزى كه در تفسير «قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ»؛ نيز گفته شده است؛ زيرا «طرف» (بر وزن حرف) به معناى پلك چشم هاست و از آنجا كه هنگام نگاه كردن پلك ها به حركت در مى آيد، اين واژه به معناى حركت كردن چشم ها به كار مى رود، بنابراين «قاصِراتُ الطَّرْفِ» اشاره به زنانى است كه نگاهشان كوتاه، يعنى مخصوص همسرانشان است و اين بزرگترين امتياز همسر است كه جز به همسرش نينديشد و به غير او علاقه نداشته باشد.
اين نكته نيز قابل توجه است كه «خيمه» در لغت عرب تنها به معناى خيمه هاى پارچه اى نيست؛ بلكه هر ساختمان مدوّرى را خيمه مى گويند، حتى بعضى از ارباب لغت گفته اند: هر ساختمانى كه از سنگ و آجر و غير آن باشد خيمه است و ريشه اصلى آن طبق گفته «مقاييس اللغه» به معناى اقامه و ثبات است.
از روايات اسلامى استفاده مى شود كه خيمه هاى بهشت مانند ساير مواهب آن هيچ شباهتى به خيمه هاى دنيا ندارد، بعضى از آنها يك پارچه مرواريد است.
در توصيف ديگر، زنان بهشتى را به «ياقوت» و «مرجان» تشبيه كرده است: «كَاَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَ الْمَرْجَانُ»(3)؛ (يعنى به سرخى و صفا و درخشندگى ياقوت و به سفيدى و زيبايى شاخه مرجان) و مى دانيم هنگامى كه اين دو رنگ يعنى «سفيد» و «سرخ» شفاف به هم بياميزند، زيباترين رنگ را تشكيل مى دهند.
«ياقوت» سنگى است معدنى و بسيار شفاف كه معمولا سرخ رنگ است و «مرجان» شبيه به شاخه هاى درختان است و در درياها يافت مى شود و رنگ هاى مختلف دارد و در اينجا ظاهراً منظور نوع سفيد آن است، بعضى آن را به معناى مرواريدهاى كوچك تفسير كرده اند(4) كه سفيدتر، زيباتر و شفاف تر است.
ولى دانشمندانِ امروز، «مرجان» را موجود زنده اى مى دانند كه شبيه شاخه هاى كوچك درخت است و در اعماق درياها مى رويد. تا مدتها دانشمندان آن را نوعى گياه فكر مى كردند؛ ولى بعد روشن شد كه ويژگى هاى حيوان را دارد هر چند به صخره هاى كف دريا مى چسبد!.
در بيان ديگر آنها را به عنوان «اَبكار» و سپس «عُرُب» و «اَتْراب» توصيف مى كند مى فرمايد: «فَجَعَلْنَاهُنَّ اَبْكاراً * عُرُباً اَتْرَاباً».(5) «ابكار» جمع «بكر» به معناى دوشيزه است و از بعضى از روايات و كلمات مفسّران استفاده مى شود كه اين حالات در همسرانِ بهشتى، دائم و هميشگى است و با آميزش دگرگون نمى شود!.
«عُرُب» (بر وزن كُتُب)، جمع «عَروب» (بر وزن صبور) به معناى زنى است فصيح و خوش زبان كه با حركات و سخنان شيرين، علاقه خود را به همسرش اظهار مى كند و در اصل از ماده «اِعْرابْ» به معناى اظهار گرفته شده است و گاه به معناى كسى كه ظاهر حال او از عفّت و پاكيش حكايت مى كند تفسير شده است. بعضى نيز آن را به معناى ناز و كرشمه داشتن تفسير كرده اند كه با معناى فوق فاصله چندانى ندارد.
واژه «اتراب» در سه آيه از «قرآن مجيد» نيز به عنوان توصيف براى همسران بهشتى ذكر شده است.(6) اين واژه جمع «تِرْب» (بر وزن حِزب) به معناى افراد هم سنّ و سال است و بيشتر در مورد جنس مؤنّث به كار مى رود و به گفته بعضى در اصل از «ترائب» كه به معناى دنده هاى قفسه سينه است گرفته شده كه شباهت زيادى با هم دارند.
بعضى نيز آن را از ماده «تُراب»؛ (خاك) دانسته اند گويى همه با هم متولد شده و بر خاك زمين گام نهاده اند.
به هر حال اين هم سنّ و سال بودن زنانِ بهشتى ممكن است اشاره به شباهت سنّى با همسرانشان باشد؛ چراكه همسرانِ هم سنّ و سال، غالباً احساسات يكديگر را بهتر درك مى كنند و يا اشاره به هم سن و سال بودن و شباهت آنها با يكديگر در جوانى و خوبى و حُسن ظاهر و باطن است، درست شبيه تعبير معروفى كه مى گوييم: آنها همه خوبند يك به يك از همه بهتر!
ولى ذكر اين وصف همراه اوصاف ديگر مانند «عرب» و «كواعب» و «قاصرات الطرف» درباره زنان بهشتى نشان مى دهد كه معناى اوّل مناسب تر است.
«كَواعِبْ» كه در توصيف زنان بهشتى يكبار در «قرآن مجيد» در سوره «نبأ» آمده، جمع «كاعب» به معناى دوشيزه كم سنّ و سال است و از ماده «كعب» در اصل به معناى برآمدگى پشت پاست و در اينجا اشاره به كسى است كه بر آمدگى سينه او تازه آشكار شده و اين در آغاز جوانى است. اين احتمال نيز داده شده كه اشاره به دوران بلوغ جسمانى است كه تمام بدن شروع به رشد سريعترى مى كند.
به اين ترتيب همسران بهشتى، جامع تمام امتيازات، زيبايى ها، حُسن ظاهر و باطن، فضائل جسمانى، روحانى و اخلاقى هستند و آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند!.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.