پاسخ اجمالی:
«قرآن»، غذاهاى جسمانى بهشتيان را متنوع و از جنس ميوه دانسته است. در بعضى از آيات روى ميوه هاى خاصى به عنوان ميوه هاى بهشتى تكيه شده مانند رطب و انار. البته اشاره مختصرى روى گوشت به طور عام و گوشت پرندگان به طور خاص شده است. اينكه چرا بيشتر توجه «قرآن» به ميوه است تا به گوشت؟ گروهى معتقدند غذاى طبيعى انسان ميوه و انسان موجودى ميوه خوار است و لذا نمى تواند گوشت را به صورت طبيعى استفاده كند و بايد در آن تغييراتى بدهد؛ در حالى كه ميوه به همان صورت طبيعى، مطبوع است و خوردن ميوه قبل از غذاى گوشتى لطف خاصى دارد.
پاسخ تفصیلی:
يكي از امور مربوط به بهشتيان، غذاهاى جسمانى آنهاست به گونه اى كه از «قرآن» استفاده مى شود اين غذاها كاملا متنوع است؛ ولى از مجموع آيات قرآنى استفاده مى شود كه غذاهاى عمده بهشتيان از جنس ميوه هاست. اين معنا تحت عنوان «فاكِهَة» و «فَواكِه» و «ثَمَرة» و «ثَمَرات» و «اُكُل» در آيات بسيارى مطرح شده است. در بعضى از آيات مى فرمايد: «فِيهِما مِنْ كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ»(1)؛ (در آن دو باغ بهشتى كه مخصوص خداترسان است از هر نوع فاكهه اى دو گونه مختلف وجود دارد).
به گفته «مقاييس اللغة»، «فاكِهَة» در اصل از ماده «فكه» گرفته شده كه به معناى خشنودى خاطر است و ميوه ها را عموماً «فاكهه» می نامند؛ چرا كه سبب خشنودى خاطر مى شود و «مفاكهه» به معناى مزاح و لطائف كلام آمده است و «فاكه» به معناى آدم خوش مَشرب و مزّاح است.
بسيارى معتقدند كه «فاكهه» تمام اقسام ميوه ها را شامل مى شود و راغب در «مفردات» همين معنا را تقويت مى كند؛ در حالى كه از بعضى نقل شده كه «فاكهه» تمام ميوه ها جز انگور و انار است يا جز رطب و انار است. اين به خاطر آن است كه در آيه 68 سوره «رحمن» اين دو ميوه، بر فاكهه، عطف شده است و چنين پنداشته اند كه داخل در مفهوم فاكهه نيست؛ در حالى كه آيه مزبور دلالتى بر اين معنا ندارد؛ بلكه بسيار مى شود كه افراد خاص را بعد از عام به خاطر اهمّيّتى كه دارند صريحاً ذكر كرده و بر آن عطف مى كنند.
تعبير به «زوجان» در مورد ميوه هاى بهشتى به عقيده جمعى اشاره به اين است كه تمام اين ميوه ها بدون استثناء دو نوع است: نوعى از آن در دنيا وجود دارد و نوع ديگرى است كه هرگز شبيه و نظير آن را كسى نديده، بعضى نيز گفته اند اين تعبير اشاره به تنوع ميوه هاى بهشتى است كه هر كدام از ديگرى بهتر و لذيذتر و جالبتر است. در آيه 20 سوره «واقعه»، تنوع ميوه هاى بهشتى به اين صورت بيان شده: «وَ فَاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ»؛ (هر نوع ميوه اى كه مايل باشند به آنان تقديم مى كنند!)، و در آیه 42 سوره «مرسلات» آمده است: «وَ فَوَاكِهَ مِمّا يَشْتَهُونَ»؛ (و انواع ميوه هايى كه به آن تمايل دارند).
در بعضى از آيات نيز روى ميوه هاى خاصّى به عنوان ميوه هاى بهشتى تكيه شده مى فرمايد: «فِيهِما فَاكِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمّانٌ»(2)؛ (در آن دو باغ، ميوه بهشتى و نخل [رطب] و انار است).
بعضى از مفسّران در اينجا دقتى به خرج داده و گفته اند بيان اين دو ميوه به خاطر تفاوت زيادى است كه از جهات مختلف در ميان آن دو است، يكى شيرين و ديگرى غير شيرين، يكى گرم و ديگرى خنك، يكى داراى ماده غذايى و ديگرى فاقد آن، يكى ميوه مناطق گرمسير و ديگرى مناطق سردسير، يكى درختش بسيار بلند و ديگرى كوتاه، گويى «قرآن» با اين بيان مى خواهد به تمام انواع ميوه هايى كه در ميان اين دو قرار دارد اشاره كند.(3)
و در جاى ديگر مى فرمايد: «حَدَائِقَ وَ اَعْناباً»(4)؛ ([خداوند براى پرهيزكاران] باغ هاى خرّم و سر سبز [پر ميوه] و انگورها قرار داده است)، و در آيه ديگر آمده است: «فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ»؛ (آنها در سايه درخت سدرِ بى خار و درخت موزِ متراكم قرار دارند).
غالب مفسّران «طَلْح» را به معناى «درخت موز» تفسير كرده اند كه برگ هايى بسيار پهن و سبز و زيبا و ميوه اى شيرين دارد و «مَنْضُودٍ» از ماده «نَضْد» به معناى «متراكم» است كه اشاره به خوشه هاى موز است كه روى هم قرار گرفته اند.
بعضى نيز «مَنْضُودٍ» را اشاره به تراكم برگ هاى اين درخت مى دانند و با توجه به اينكه درخت سدر، برگ هاى بسيار كوچك و درخت موز برگ هاى بسيار پهن و گسترده دارد ذكر اين دو درخت در دو آيه پشت سر هم اشاره لطيفى به تمام انواع درخت هاى بهشتى است كه در ميان اين دو قرار دارد.(5)
در «قرآن مجيد» علاوه بر ذكر انواع ميوه ها به عنوان غذاهاى بهشتيان، اشاره كمرنگ و مختصرى روى مسئله «لَحْم»؛ (گوشت) به طور عام و «لَحْمِ طَيْر»؛ (گوشت پرندگان) به طور خاص شده است: در يك مورد بعد از ذكر بخش مهمى از نعمت هاى بهشتى مى افزايد: «وَ اَمْدَدْناهُمْ(6) بِفَاكِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمّا يَشْتَهُونَ»(7)؛ (همواره از انواع ميوه ها و گوشتها از هر نوع تمايل داشته باشند در اختيارشان مى گذاريم). جمله «مِمّا يَشْتَهُونَ»؛ (از هر نوع بخواهند) معناى وسيعى دارد كه انواع اين غذا را از هر قسم و به هر كيفيت شامل مى شود.
و در جاى ديگر بعد از ذكر انواع نعمت هاى بهشتى و انواع ميوه ها مى فرمايد: «وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمّا يَشْتَهُونَ»(8)؛ (و گوشت پرندگان از هر نوع كه بخواهند).
مقدم داشتن ميوه ها در هر دو مورد ظاهراً به خاطر اين است كه ميوه ها غذايى بهتر و عالي تر و لذت بخش تر است تا آنجا كه گروهى معتقدند غذاى طبيعى انسان همان ميوه است و انسان را موجودى ميوه خوار مى دانند. به همين دليل، انسان هرگز نمى تواند از گوشت به صورت طبيعى استفاده كند؛ بلكه هميشه بايد تغييراتى در آن بدهد و با اشياء ديگرى بياميزد تا قابل استفاده گردد؛ در حالى كه ميوه به همان صورت طبيعى و بدون تغيير براى او مطبوع است، از اين گذشته خوردن ميوه قبل از غذاى گوشتى لطف خاصى دارد.(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.