پاسخ اجمالی:
برخی از فقها تصريح كرده اند ستونهايى كه در جمرات است، تنها به عنوان «علامت» و «شاخص» براى محلّ رمى انتخاب شده است و حتى بعضى از آنها تصريح كرده اند زدن سنگ به این ستونها كافى نيست و بايد سنگ را به محلّ اجتماع سنگريزه ها زد از جمله این فقها: 1. مرحوم «علاّمه بحر العلوم» در رساله اى كه در باب حج و عمره نگاشته است. 2. ابن عابدين از علماى اهل سنت. 3. محب الدين طبری. 4. ابن جُبَير اندلسى 5. محمد بن شربينى 6. بهوتى از علماى اهل سنت در «كشّاف القناع».
پاسخ تفصیلی:
برخی از فقها تصريح كرده اند ستونهايى كه در جمرات است، تنها به عنوان «علامت» و «شاخص» براى محلّ رمى انتخاب شده، و حتى بعضى تصريح كرده اند زدن سنگ به ستونها كافى نيست و بايد سنگ را به محلّ اجتماع سنگريزه ها زد از جمله این فقها:
1- مرحوم محقق بزرگوار «علاّمه بحر العلوم» در رساله اى كه در باب حج و عمره نگاشته و آن را به نام «تحفة الكرام» ناميده، چنين آورده است: «قال ابن جماعة(1): قال الشافعية: «ان الرمى مجتمع الحصى عند بناء الشاخص هناك، لا ما سال من الحصى، و لا البناء الشاخص، فانه بنى علامة على موضع الرمى»(2)؛ (ابن جماعة مى گويد: پيروان مكتب شافعى گفته اند كه مرمى، محلّ اجتماع سنگريزه هاست كه در كنار «بناء شاخص» قرار دارد نه سنگ هاى پراكنده اطراف آن و نه بناى شاخص، زيرا اين بنا به عنوان نشانه محلّ رمى ساخته شده است).
2- ابن عابدين از علماى اهل سنت (متوفّاى 1232 قمرى) مى گويد: «و فى اللباب: و لو وقعت على الشاخص: اى أطراف الميل الذي هو علامة للجمرة أجزأه»(3)؛ (اگر سنگريزه بر شاخص واقع شود يعنى در اطراف ستونى كه علامت جمره است كافى است.) ممكن است اين فتوى از اينجا نشأت گرفته باشد كه منظور از شاخص قسمت پائين ستونها باشد كه جزء جمره است ولى در هر حال دليل بر اين است كه ستونها علامت جمره نه جمره.
3- امام احمد المرتضى (متوفّاى 840 قمرى) مى گويد: «لا يشترط أن يصيب الجمرة لان المقصود إصابة المرمى و هو موضع الجمرة فان قصد إصابة البناء فقيل لا يجزى لانه لم يقصد المرمى و المرمى هو القرار لا البناء المنصوب و قيل يجزى لان حكم الهوى حكم القرار»(4)؛ (لازم نيست سنگ به جمره اصابت كند زيرا مقصود اصابت كردن به محلّ رمى است و آن محلّ سنگريزه هاست و اگر نيّت كرد به آن بنا (ستون) بزند، بعضى گفته اند كافى نيست، چون قصد محلّ رمى نكرده زيرا محلّ رمى قرارگاه است نه بنايى كه در آنجا نصب شده و بعضى گفته اند مجزى است چون حكم «هوا»، حكم «قرارگاه» است). اين سخن نيز دلالت دارد كه همه معتقدند محلّ اصلى رمى همان نقطه زمين است منتهى بعضى فضاى بالاى آن را هم به حكم آن مى دانند و بعضى نمى دانند.
4- محب الدين طبری (متوفّاي 494 قمرى) مى گويد: (مرمي [محل انداختن سنگها] حدّ معيّنى ندارد، جز اين كه بر فراز هر جمره، علم و نشانه اى برافراشته اند و آن عمودى است معلّق و آويزان كه ريگها را به زير يا به اطراف آن «علم» مى اندازد، و احتياط اين است كه دور از آن محل نباشد. برخى از متأخرين آن را محدود به سه ذراع از هر طرف نموده اند جز در جمره عقبه كه چون در كنار كوه واقع شده، فقط يك طرف دارد).(5)
تعيين محلّ جمرات به سه ذراع از هر طرف (منظور شعاع دايره است) با صداى رسا، فرياد مى زند كه محلّ رمى همان زمين است. اين «عَلَم ها» كه «محبّ الدّين طبرى» از آن ياد مى كند، در قرن پنجم براي اين در محلّ جمرات نصب شده بوده كه حاجيان محلّ «جمره» را گم نكنند و به اشتباه جاى ديگرى را سنگ نزنند، زيرا در آن زمان «منا» بيابانى بيش نبوده است و تعيين محلّ جمره نياز به نشانه اى داشته است. و چنان كه نقل كرده اند، در زمان هاى گذشته گاهى حجاج محل رمى را گم مى كردند و از روى اشتباه به جاى ديگر سنگ مى انداختند. مى گويند در زمان حكومت متوكّل عباسى مردم ناآگاه جاي «جمره» را تغيير دادند و در غير محلّ رمى سنگ مى انداختند. «اسحاق بن سلمة الصائغ» كه از طرف متوكّل مسؤول امور حج و كعبه بود، پشت جمره عقبه، ديوارى ساخت تا محلّ رمى مشخص شود.(6)
5- ابن جُبَير اندلسى (متوفّاى 614 قمرى) در وصف جمره عقبه مى گويد در اوّل منا از سمت مكّه واقع شده است و در سمت چپ كسى كه عازم مكّه است، قرار گرفته و در وسط راه واقع است و به علت ريگ هاى جمرات كه در آن جمع شده، بلند شده است. و در آن عَلَم و نشانه اى همچون نشانه هاى حرم كه گفتيم، نصب شده است). آنگاه در مورد جمره وسطى و اولى مى گويد بعد از جمره عقبه، محلّ جمره وسطى است، و آن نيز نشانه اى دارد و بين اين دو، به اندازه پرتاب يك تير فاصله است. و پس از آن به جمره اولى مى رسد كه فاصله اش با آن، به اندازه فاصله با ديگرى است).(7) صراحت اين عبارت در اين كه ستونها علامت جمره است نيز بر كسى مخفى نيست.
6- «باجى» از علماء اهل سنّت مى گويد: «الجمرة اسم لموضع الرمى قال ابن فرحون فى شرحه على ابن الحاجب: و ليس المراد بالجمرة البناء القائم و ذلك البناء قائم وسط الجمرة علامة على موضعها و الجمرة اسم للجميع انتهى»(8)؛ (جمره نام محلّ رمى است، «ابن فرحون» در شرح بر «ابن حاجب» مى گويد: منظور از جمره ستونِ ايستاده نيست، زيرا آن بناءِ ايستاده در وسط جمره علامت بر محلّ جمره است و جمره نام جميع [آن محل] است).
7- محمد بن شربينى (متوفّاى 977 قمرى) مى گويد: (شرط ديگر اين است كه كه نيّت رمى داشته باشد پس اگر ريگى به غير آن، مثلاً به هوا پرتاب كند و در محلّ رمى بيفتد كافى نيست و مفهوم سخن فقها اين است كه اگر به ستونى كه در جمره نصب شده، يا ديواى كه در كنار جمره [عقبه] است سنگ بزند - همان گونه كه بسيارى از مردم انجام مى دهند - سپس در محلّ رمى بيفتد كافى نيست!)(9) اين عبارت بسيار قابل توجّه است زيرا علاوه بر اين كه ستونها را «علامت» محلّ رمى مى شمرد، نه محلّ رمى، و سنگ زدن به آنهارا كافى نمى داند؛ تصريح مى كند كه مفهوم كلمات و فتاواى «فقها» نيز همين است.
8- بهوتى از علماى اهل سنت در «كشّاف القناع» مى گويد: «أن المرمى مجتمع الحصى، كما قال الشافعي، لا نفس الشاخص و لا مسيله»(10)؛ (محلّ رمى محل اجتماع سنگريزه ها است همان گونه كه «شافعى» گفته، نه ستون شاخص و نه سنگهاى پراكنده). (11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.