پاسخ اجمالی:
در قرآن، گواهان «روز قيامت» علاوه بر خدا، انبياء، فرشته هاى مقرّب، اعضاء و جوارح انسان و زمين نيز هستند. درست است كه گواهى پروردگار به تنهايي كافى است؛ چرا كه او «احسن الناظرين»، «احكم الحاكمين» و «عالم السرّ و الخفيّات» است؛ ولى چون هدف، تربيت انسان بوده و هر قدر گواهان و مراقبين اعمال انسان بيشتر باشند تأثير تربيتى قوى ترى دارند، تا اين حدّ، عدد گواهان را بالا مى برد، گواهانى كه از هر سو انسان را احاطه كرده و بر اعمال او كاملا واقفند. اگر كسى تنها به يكى از اين گواهان توجه داشته باشد مراقب اعمال خويش است تا چه رسد به اينكه مؤمن به وجود تمام اين گواهان گردد.
پاسخ تفصیلی:
همان گونه كه در آيات «قرآن» آمده است شاهدان دادگاه قيامت بسيارند: در درجه اوّل ذات پاك خداست، سپس انبياء مرسلين، و بعد فرشته هاى مقرّب، و بعد از آن اعضاء و جوارح انسان.، سپس زمينى است كه انسان بر آن مى زيسته است.
بعلاوه در روايات اسلامى به جز اين پنج گواه به گواهان ديگرى نيز اشاره شده است: ششم اوصياء و امامان معصوم(عليهم السلام)، چنانكه در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه در ذيل آيه 41 سوره «نساء» «فَكَيْفَ اِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ اُمَّة بِشَهِيدٍ وَ جِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيداً» فرمود: «نَزَلَتْ فِي اُمَّةِ مُحَمَّدٍ(صلى الله عليه) خَاصَّةً! فِي كُلِّ قَرْنٍ مِنْهُمْ اِمَامٌ مِنَّا شَاهِدٌ عَلَيْهِمْ وَ مُحَمَّدٌ(ص) شَاهِدٌ عَلَيْنَا!»(1): (اين آيه درباره امت محمد(ص) بالخصوص نازل شده كه در هر قرنى از اين امت، امامى از ما خواهد بود كه گواه بر آنهاست و محمد(ص) گواه بر ماست).
ذكر امت محمد(صلى الله عليه وآله) بالخصوص ممكن است از جهت تأكيد باشد؛ يعنى مخصوصاً اين امت در هر قرن گواهى از امامان معصوم(عليهم السلام) دارند، بنابراين منافاتى با گواه بودن پيامبر اسلام(ص) نسبت به انبياء پيشين ندارد.
هفتمين گواه محشر، طبق بعضى از روايات، «زمان» است، همان گونه كه در روايتى از اميرمؤمنان علي(عليه السلام) مى خوانيم: «مَا مِنْ يَوْمٍ يَمُرُّ عَلَى ابْنِ آدَمَ اِلَّا قَالَ لَهُ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَابْنَ آدَمَ اَنَا يَوْمٌ جَدِيدٌ وَ اَنَا عَلَيْكَ شَهِيدٌ فَقُلْ فِيَّ خَيْراً وَ اعْمَلْ فِيَّ خَيْراً، اَشْهَدُ لَكَ بِهِ فِي القِيَامَةِ، فَاِنَّكَ لَنْ تَرَانِي بَعْدَهُ اَبَداً!»(2)؛ (هيچ روزى بر فرزند آدم [انسان ها] نمى گذرد، مگر اينكه آن روز به او مى گويد: اى فرزند آدم! من روز تازه اى هستم و گواه بر توام، در من سخن نيكو بگو و عمل نيك انجام ده تا در قيامت براى تو گواهى دهم، چرا كه بعد از اين هرگز مرا نخواهى ديد).
راستى اين همه شاهد و گواه براى چيست؟ «زمين» و «زمان» و «فرشتگان» و «پيامبران» و «اعضاء پيكر انسان» و از همه بالاتر «خدا»؟ مگر تنها گواهى پروردگار كافى نيست؟
آرى كافى است؛ چرا كه او «احسن الناظرين» و «احكم الحاكمين» است و «عالم السرّ و الخفيّات» است؛ ولى چون هدف، تربيت انسان بوده و هر قدر شهود و گواهان و مراقبين اعمال انسان بيشتر باشند تأثير تربيتى قوى ترى در او دارند تا اين حدّ، عدد گواهان را بالا مى برد، گواهانى كه از هر سو انسان را احاطه كرده و بر اعمال او كاملا واقفند. بدون شك كسى كه تنها به يكى از اين گواهان توجه داشته باشد مراقب اعمال خويش است تا چه رسد به اينكه مؤمن به وجود تمام اين گواهان گردد.
وانگهى اين گواهان جنبه قرار دادى و مأموريت ادارى ندارند تا سؤال شود چرا اينهمه گواه براى يك عمل منصوب شده اند؟ اينها يك سلسله واقعيت هاى عينى و خارجى است؛ زيرا اعمال ما هر چه باشد در اعضاء پيكر ما اثر مى گذارد و پوست تن ما همچون نوارى است كه آثار يك عمل ما را در خود ضبط مى كند، همچنين محيط ما و زمينى كه بر آن هستيم و زمانى كه در آن زندگى مى كنيم همه آثار ما را در خود حفظ مى كنند.
حضور فرشتگان يا شهود ارواح پاك انبياء و اوصياء نيز يك واقعيت است كه از قدرت و عظمت روحى آنها سرچشمه مى گيرد، حضور خداوند متعال نيز در همه جا و در هر زمان و مكان واقعيتى است غير قابل انكار.
امروز دانشمندانى را مى شناسيم كه با مطالعه طبقات و قشرهاى زمين و فسيل هاى حيواناتِ نهفته در آنها و آثارى كه از انسان هاي پيشين باقيمانده، به چگونگى زندگى آنها واقف مى شوند و رساله ها و كتابها در اين زمينه مى نويسند.
اگر بشر بتواند با علم محدودش اين چنين از حوادث گذشته و انسانها و حيوانات پيشين - به خاطر آثار بازمانده از آنان - سخن بگويد و گواهى و شهادت دهد، در حالى كه دنيا مخفيگاه است و آخرت دار الظهور و يوم البروز است، قيامت چگونه خواهد بود؟
اينجاست كه وقتى انسان در اين موضوعات دقيقاً فكر مى كند و به عمق آن مى انديشد، به راستى تكان مى خورد و گاهى فريادش بلند مى شود كه اى واى از اين همه غفلت من كه با اين همه شاهد و گواه، اينچنين عمل كرده ام!(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.