پاسخ اجمالی:
از موضوعات مطرح در روز قيامت، موضوع «گواهان» و «شاهدان» است. علاوه بر ذات پاك خداوند كه به عنوان نخستين گواه معرفي شده مي توان به پيامبران نسبت به امت هاى خود، پيغمبر اسلام(ص) نسبت به ساير پيامبران، فرشتگان، سائق، شهيد و شهادت زمين نسبت به اعمال انسان اشاره كرد.
پاسخ تفصیلی:
يكي از موضوعاتي كه در روز قيامت مطرح مي شود، موضوع «گواهان» و «شاهدان» است. «قرآن» به چند گواه و شاهد اشاره كرده است. در سوره «یونس»، آيه 46 از ذات پاك خداوند به عنوان نخستين گواهان ياد كرده، مى فرمايد: (بازگشت همه آنها به سوى ماست، سپس خداوند گواه است بر آنچه آنها انجام مى دهند)؛ «فَاِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ». دادگاهى كه حاكمش خدا و شاهد و گواهش نيز در درجه اوّل ذات پاك اوست آيا ممكن است چيزى در آن مورد غفلت قرار گيرد و در حساب نيايد؟
مسلماً از چنين دادگاهى بايد در اضطراب و وحشت بود نه به خاطر احتمال داورى به غير حقّ؛ بلكه به خاطر اعمالمان!
بعضى از مفسّران شهادت و گواهى را در اينجا به معناى جزا و مجازات تفسير كرده اند؛ در حالى كه ضرورتى بر چنين تفسيرِ خلاف ظاهرى نيست؛ زيرا مانعى ندارد كه ذات پاك خداوند نيز در آن روز گواهى بر اعمال بندگان دهد و گواهى خود را از طريق الهام به فرشتگانِ مأمور حساب بيان دارد.
بعضى نيز گفته اند: گواهى خداوند همان است كه اعضاى پيكر انسان را به نطق در مى آورد تا آنچه را انجام دادند بازگو كند.
در سوره «نساء»، آيه 41 باز هم سخن از گواهان محشر است، ولى در اينجا سخن از گواهى پيامبران نسبت به امت هاى خود و پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نسبت به ساير پيامبران است، مى فرمايد: (حال آنها چگونه خواهد بود در آن روز كه براى هر امتى گواهى بر اعمالشان مى طلبيم و تو را گواه آنها مى آوريم؟)؛ «فَكَيْفَ اِذا جِئْنَا مِنْ كُلِّ اُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاءِ شَهِيداً».
البته در آيه فوق اين نكته با صراحت ذكر نشده كه گواه هر امتى پيامبر آنهاست؛ ولى قرائن نشان مى دهد كه مطلب همين است؛ زيرا پيامبرِ هر امّتي، شايسته ترين كسى است كه گواهى بر امت خويش دهد.
در اينكه شهادت انبياء بر امّتها يا شهادت رسول الله(صلى الله عليه وآله) بر انبياء چگونه خواهد بود با اينكه معناى «شهود» آگاهى توأم با حضور است؟ و هر يك از انبياء و همچنين شخص پيغمبر اسلام(ص) در يك محدوده خاص زمانى امّت خود بوده اند، ممكن است از اين جهت باشد كه روح آنها در عالَم برزخ نيز ناظرِ احوال امّت هاست و اين، منافات ندارد با آيه 117 سوره «مائده» كه از زبان حضرت مسيح(عليه السلام) مى گويد: «وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ اَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ»؛ (من تا آن زمان در ميان آنها [نصارى] بودم شاهد اعمال آنها بودم؛ ولى هنگامي كه مرا باز گرفتى تو مراقب آنان بودى!)؛ زيرا به نظر مى رسد كه شهادت در اين آيه به معناى حضور توأم با مراقبت و جلوگيرى از انحراف است، نه فقط مسئله گواهى و حضور (دقت كنيد).
قابل توجه اينكه در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «روزى آن حضرت به ابن مسعود فرمود: براى من قرآن بخوان! عرض كرد: اى رسول خدا! تو قرآن را به ما آموختى؟ فرمود: دوست دارم آن را از ديگرى بشنوم، ابن مسعود سوره «نساء» را گشود، هنگامى كه به آيه فوق «فَكَيْفَ اِذا جِئْنَا مِنْ كُلَّ اُمَّةٍ بِشَهِيدٍ ...» رسيد، رسول خدا(ص) گريه كرد».(1)
و در نقل ديگرى در ادامه همين روايت آمده است چنان گريه كرد كه گونه هايش تر شد سپس فرمود: «يا رَبِّ هذا عَلَى مَنْ اَنا بَيْنَ ظَهْرانِيِّهِمْ، فَكَيْفَ مَنْ لَمْ اَرَهُمْ»(2)؛ (خداوندا اين نسبت به كسانى است كه من در ميان آنها هستم، پس چگونه خواهد بود نسبت به كسانى كه من آنها را نديده ام؟!)
گريه شديد پيامبر(صلى الله عليه وآله) ظاهراً براى مواقف وحشتناك محشر و سنگينى مسئوليتى است كه بر دوش او گذارده شده، مسئوليت گواهى بر حاضران و از آن مهمتر بر غائبان كه به تأييد الهى قادر بر آن خواهد شد.
همچنین در سوره «ق»، آيه 21 سخن از شهادت فرشتگان در آن دادگاه بزرگ است مى فرمايد: (هر انسانى وارد محشر مى گردد در حالى كه همراه او سوق دهنده و شاهدى است)؛ «وَ جَائَتْ كُلَّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِيدٌ». «سائق» او را به سوى دادگاه عدل الهى مى راند و سوق مى دهد و «شهيد» بر اعمال او گواهى مى دهد. گرچه در آيه تصريح نشده كه اين سوق دهنده و شاهد از فرشتگان است يا غير آنها؟ و اگر فرشته است كدام يك از فرشتگان الهى است؟ ولى قرائن نشان مى دهد كه آنها حتماً از فرشتگانند؛ چراكه مناسب ترين افراد براى اين مأموريت بزرگ آنها مى باشند و مناسب اين است كه همان دو فرشته مأمور ثبت «حسنات» و «سيئات» باشند كه از همه فرشتگان از اعمال آدمى آگاهترند؛ ولى بعضى «سائق» را به معناى «فرشته مرگ» كه او را به مردن سوق داده و شاهد را به معناى عمل انسان يا اعضاء تن يا نامه اعمال او مى دانند و بعضى نيز سائق را «شيطان» و شاهد را «فرشته» دانسته اند؛ ولى هيچ يك از اين تفسيرها جز آنچه گفتيم مناسب ظاهر آيه نيست.
به هر حال فرشته اوّل در حقيقت مانع فرار اوست و فرشته دوّم مانع انكار او؛ نه راهى براى گريز وجود دارد و نه طريقى براى انكار اعمال.
در «نهج البلاغه» آمده است كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) بعد از ذكر اين آيه فرمود: «سَائِقٌ يَسُوقُهَا اِلَى مَحْشَرِهَا وَ شَاهِدٌ يَشْهَدُ عَلَيْها بِعَمَلِها!»(3)؛ (راننده اى او را به سوى محشر مى راند و شاهدى بر اعمال او گواهى مى دهد). علاوه بر این در سوره «نور» آيه 24 سخن از گواهى اعضاى بدن انسان در آن دادگاه بزرگ است، مى فرمايد: (آن روز كه زبان ها و دست ها و پاهايشان بر ضد آنها نسبت به اعمالى كه مرتكب شدند گواهى مى دهند)؛ «يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهمْ اَلْسِنَتُهُمْ وَ اَيْدِيهِمْ وَ اَرْجُلُهُمْ بِما كَانُوا يَعْمَلُونَ». (آرى در آن روز خداوند جزاى واقعى آنها را بى كم و كاست مى دهد)؛ «يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ».
آيه 21 سوره «فصّلت» نيز شبيه آن است با اين تفاوت كه از گواهى پوست هاى بدن خبر مي دهد و مى فرمايد: (هنگامى كه دشمنان خدا در كنار دوزخ مى آيند گوش ها و چشم ها و پوست هاى تنشان به اعمال آنها گواهى مى دهد [در اين هنگام] آنها به پوست هاى تن خود مى گويند: چرا بر ضد ما گواهى داديد)؛ «وَ قَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُّمْ عَلَيْنَا». (آنها در پاسخ مى گويند: همان خدايى كه هر موجودى را به نطق درآورده ما را ناطق ساخته است!)؛ «قَالُوا اَنْطَقَنَا اللهُ الّذِي اَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ».
همچنین در سوره «زلزال»، آيات 4 و 5 سخن از گواهى و شهادت زمين نسبت به اعمال انسان است، مى فرمايد: (در آن روز [روز رستاخيز] زمين تمام خبرهاى خود را بازگو مى كند)؛ «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخْبَارَهَا». (چرا كه پروردگارت به او وحى كرده است)؛ «بِاَنّ رَبَّكَ اَوْحَى لَهَا».(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.