پاسخ اجمالی:
«اشعث بن قیس» به قصد رشوه دادن نیمه هاي شب به درب خانه امام علي(ع) ظرف حلوایی برد، تا فردا امام(ع) در محکمه به نفع او حکم کند. وقتی امام(ع) حلوای او را می بیند به «اشعث» می گوید این رشوه است؟ یا صدقه ؟ یا زکات؟ که اینها بر من علي(ع) حرام است. «اشعث» می گوید این هدیه است. امام(ع) فرمود: می خواهی با این حلوا من را بفریبی تا ظلم کرده و فردا به نفع تو حکم کنم؟ هرگز! به خدا قسم اگر هفت آسمان را به علي(ع) بدهند تا بر مورچه اى ظلم كند، هرگز چنين نخواهد كرد.
پاسخ تفصیلی:
«اشعث بن قيس» منافق، عامل بسيارى از مفاسد و اختلافات در دوران كوتاه خلافت حضرت علي(عليه السلام) بود. ظاهراً اشعث با كسى اختلافى داشت، و پرونده اين اختلاف نزد حضرت علي(ع) بود، و قرار بود روز بعد در مورد آن قضاوت كند. حضرت مى فرمايد: از سرگذشت عقيل شگفت آورتر داستان كسى است كه نيمه شب ظرفى سرپوشيده پر از حلواى خوش طعم و لذيذ به درب خانه ما آورد؛ ولى اين حلوا معجونى بود كه من از آن متنفّر شدم. گويا آن را با آب دهان مار، يا استفراغش خمير كرده بودند! لذا نگاه تندى به او افكندم و گفتم: آيا اين كاسه حلوا رشوه است؟ يا صدقه؟ يا زكات؟(1) علي، نه اهل رشوه است تا به سبب رشوه بر خلاف حقّ قضاوت كند و نه اهل صدقه و زكات، كه اينها بر بنى هاشم حرام است.
اشعث كه از اين برخورد قاطع و تند امير زمامداران، دست و پاى خود را گم كرده بود، گفت: نه، هيچ كدام نيست؛ بلكه هديه است! هر مسلمانى حقّ دارد به مسلمان ديگر هديه دهد. حضرت كه چهره هزار رنگ اشعث را مى شناخت و به نيّت واقعى او واقف گشته بود، فرمود: اشعث! آيا ديوانه شده اى؟! يا عقلت را از دست داده اى؟! يا هذيان مى گويى؟! تو نيمه شب با اين كاسه حلوا مى خواهى علي را بفريبى و او را به ظلم دعوت كنى تا فردا به نفع تو حكم دهد! اشعث تو مرا با خود مقايسه كرده اى! بگذار تا خود را بشناسانم: اشعث اين حلوا كه سهل است چون اين حلوايى كه من ديدم، گويا با آب دهان مار مخلوط گشته [اگر چه ظاهرى زيبا دارد؛ ولى باطنش بسيار كثيف است] به خدا قسم اگر آسمان هاى هفتگانه را به علي دهند تا بر مورچه اى ظلم كند، چنين نخواهد كرد.
حضرت پس از بيان اين داستانِ عجيب، جمله اى بسيار زيبا و سرشار از عدالت مى گويد كه جز امام علي(عليه السلام) كسى نمى تواند بر زبان آورد، و شايسته است اين جملات با آب طلا نوشته و در تمام ادارات در مقابل چشمان مسئولان نصب شود. فرمود: «وَ اللهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ، وَ إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا»(2)؛ (به خداوند سوگند! اگر اقليم هاى هفتگانه با آنچه در زير آسمانهاست [همه جهان هستى] را به من بدهند كه خداوند را با گرفتن پوست جويى از دهان مورچه اى نافرمانى كنم، هرگز چنين نخواهم كرد! [چرا كه] دنياى شما، از برگ جويده اى كه در دهان ملخى باشد نزد من خوارتر و بى ارزش تر است).(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.