پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در خطبه 176 نهج البلاغه، درباره «بدعت» مي فرمايد: «بدانيد اى بندگان خدا! انسان با ايمان آنچه را سال گذشته حلال مى شمرد، امسال هم حلال مى شمرد و آنچه را سال گذشته حرام مى دانست امسال هم حرام مى داند، [بدانيد] بدعت هايى را كه مردم گذارده اند آنچه را بر شما حرام شده، حلال نمى كند؛ حلال همان است كه خدا حلال كرده و حرام همان است كه خدا حرام نموده، شما امور مختلف را آزموده ايد و خوب و بد را در اين تجربه آموخته ايد و با وضع گذشتگان پند و اندرز داده شده ايد، عبرت گرفته ايد و مَثَل ها براى شما زده شده و به امرى آشكار دعوت شده ايد».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از خطبه 176 «نهج البلاغه» يكى از آفات مهم دينى و اجتماعى را بيان مى فرمايد و آن، آفت بدعت و تغيير احكام خدا بر طبق خواسته هاى دل و هواى نفس و بدعت گزارى در دين خداست؛ مى فرمايد: (بدانيد اى بندگان خدا! انسان با ايمان آنچه را سال گذشته حلال مى شمرد، امسال هم حلال مى شمرد و آنچه را سال گذشته حرام مى دانست امسال هم حرام مى داند [و پيوسته بر احكام الهى و سنّت پيامبر ثابت مى ماند])؛ «وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللهِ أَنَّ الْمُؤمِنَ يَسْتَحِلُّ الْعَامَ مَا اسْتَحَلَّ عَاماً أَوَّلَ وَ يُحَرِّمُ الْعَامَ مَا حَرَّمَ عَاماً أَوَّلَ».
اشاره به اينكه مؤمنان راستين، احكام الهى را بازيچه هوی و هوس خود نمى سازند و با افكار ناقص خويش آن را تغيير نمى دهند؛ چه اينكه اگر باب بدعت در احكام الهى گشوده شود تمام ظالمان و تبهكاران و هوسبازان آنچه را بر خلاف منافع نامشروع خود مى بينند تغيير مى دهند و بعد از زمان كوتاهى چيزى از اصول و فروع دين باقى نمى ماند.
اين سخن اشاره به بدعت هايى است كه بعد از پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) در دين خدا گذارده شده؛ نه تنها قياس را در موارد عدم دسترسى به نصوص كتاب و سنت به كار گرفتند، بلكه به مخالفت با نصّ صريح قرآن يا پيامبر(ص) برخاستند. خليفه سوّم روشى را كه پيامبر(ص) در تقسيم بيت المال گذارده بود و مساوات را در حدّ نيازها در نظر مى گرفت، به كلّى دگرگون ساخت و اعيان و اشراف و از آن فراتر، اقوال و بستگان خويش را بر همه مقدّم شمرد و همه چيز را در اختيار آنها گذاشت؛ و خليفه دوّم با صراحت گفت: دو چيز در زمان پيامبر(ص) حلال بوده و من آنها را حرام مى كنم و هر كس با من مخالفت كند او را مجازات خواهم كرد: «متعة النساء (عقد موقّت) و متعة الحج (حج به صورت حج تمتّع)» و بدعت هاى فراوان ديگرى كه در عصر خلفا روى داد كه در بعضى كتابها جمع آورى شده و مقدار قابل توجّهى است.(1)
امام(عليه السلام) با درايت فوق العاده اى كه داشت، مى ديد اگر جلوى اين كار گرفته نشود، همه احكام اسلام به خطر مى افتد و چهره نورانى اين آيين پاك به كلّى دگرگون مى شود؛ از اين رو پرهيز از بدعت را نشانه ايمان شمرد.
و در ادامه سخن مى فرمايد: ([بدانيد] بدعت هايى را كه مردم گذارده اند آنچه را بر شما حرام شده، حلال نمى كند؛ حلال همان است كه خدا حلال كرده و حرام همان است كه خدا حرام نموده)؛ «وَ أَنَّ مَا أَحْدَثَ النَّاسُ لَا يُحِلُّ لَكُمْ شَيْئاً مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ، وَ لكِنَّ الْحَلَالَ مَا أَحَلَّ اللهُ، وَ الْحَرَامَ مَا حَرَّمَ اللهُ».
سپس در ادامه اين سخن به نكته اى اشاره مى فرمايد كه به منزله دليلى بر گفتار پيشين اوست؛ مى فرمايد: (شما امور مختلف را [در مورد بدعتها و كج روى ها] آزموده ايد و خوب و بد را در اين تجربه آموخته ايد و با وضع گذشتگان پند و اندرز داده شده ايد، عبرت گرفته ايد و مَثَل ها براى شما زده شده و به امرى آشكار دعوت شده ايد)؛ «فَقَدْ جَرَّبْتُمُ الْأُمُورَ وَ ضَرَّسْتُمُوهَا(2)، وَ وُعِظْتُمْ بِمَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ، وَ ضُرِبَتِ الْأَمْثَالُ لَكُمْ، وَ دُعِيتُمْ إِلَى الْأَمْرِ الْوَاضِحِ».
به اين معنا كه شما در عمر خود مشاهده كرديد كه بدعت هاى پيشين چه مشكلات و نابسامانى ها و بدبختى هايى براى مسلمين به ارمغان آورد. بدعت هاى زمان عثمان، سبب شورش عظيمى شد كه خون او بر باد رفت و چنان شكافى ميان مسلمين پيدا شد كه آثارش همچنان باقى است و بدعت هاى عصر خليفه دوّم از جمله تبعيض در ميان موالى [غير عرب] و عرب سبب شكاف عظيمى در ميان مسلمانان گشت و حتى خون خليفه نيز در همين راه ريخته شد.(3)
به علاوه خداوند در «قرآن مجيد»، داستان يهود و بدعتها و تحريفات آنها را نقل كرده و عواقب سوء آن را نشان داده است؛ شما خود نيز مفاسد بدعت را تجربه كرده ايد و هم تاريخ پيشينيان به شما اندرز داده است؛ لذا من شما را به مطلب واضحى دعوت كردم كه دلايل حسّى و تجربى و نقلى معتبر دارد.
آن گاه در يك نتيجه گيرى آشكار مى فرمايد: [بر اساس اين سخن]، (تنها افراد ناشنوا از درك اين مطلب [كه صدايش در همه جا پيچيده است] عاجز و ناتوان مى ماند و تنها نابينايان آن را نمى بينند)؛ «فَلا يَصَمُّ عَنْ ذلِكَ إِلَّا أَصَمُّ، وَ لَا يَعْمَى عَنْ ذلِكَ إِلَّا أَعْمَى». اشاره به اينكه آثار سوء و نكبت بار بدعتها آشكار است و پيام تاريخ نيز در اين زمينه روشن است. آن كس كه آن آثار را نبيند، نابيناست و آن كس كه اين پيام را نشنود، كر است.
و در ادامه مى فرمايد: (آن كس كه از آزمون هاى الهى و تجربه ها، سودى نبرد، از هيچ پند و اندرزى سود نخواهد برد و كوته فكرى و كوته نگرى، آشكارا دامان او را مى گيرد؛ تا آنجا كه بد را خوب و خوب را بد مى بيند)؛ «وَ مَنْ لَمْ يَنْفَعْهُ اللهُ بِالْبَلَاءِ وَ التَّجَارِبِ لَمْ يَنْتَفِعْ بِشَيْءٍ مِنَ الْعِظَةِ، وَ أَتَاهُ التَّقْصِيرُ مِنْ أَمَامِهِ(4)، حَتَّى يَعْرِفَ مَا أَنْكَرَ، وَ يُنْكِرَ مَا عَرَفَ».
تجربيات حسّى و آزمايش هاى الهى مهم ترين وسيله بيدارى انسان هاست. اگر واقعاً كسى از اين طريق بيدار نشود بسيار بعيد است پند و اندرز واعظان و نصيحت خيرخواهان در وى اثر بگذارد و يكى از سرنوشت هاى حتمى او اين است كه به جايى مى رسد كه خوبى ها در نظرش بدى و بدى ها به شكل خوبى جلوه مى كند؛ آن گونه كه «قرآن مجيد» مى فرمايد: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً»(5)؛ (بگو آيا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين مردم در كارها چه كسانى اند؟ آنها كه تلاش هايشان در زندگى دنيا گم و نابود شده؛ با اين حال مى پندارند كار نيك انجام مى دهند).(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.