پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) درباره «بدعت» و چگونگي به وجود آمدن آن می فرماید: «هيچ بدعتى ايجاد نشد، مگر اين كه سنّتى با آن متروك گشت. از بدعتها بپرهيزيد؛ چرا كه سنت هاى ريشه دارِ پيشين اسلام، برترين امور است و بدعتها بدترين كارهاست». در واقع در اسلام هر موضوعى حكمى دارد و هر بدعتى با حکم الهی در تعارض است، پس با ظهور بدعتها احكام اصيل متروك مى شود.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 145 نهج البلاغه مى فرمايد: (هيچ بدعتى ايجاد نشد، مگر اين كه سنّتى با آن متروك گشت)؛ «وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إلَّا تُرِكَ بِهَا سُنَّةٌ».
و در ادامه اين سخن مى فرماید: (بنابراين از بدعتها بپرهيزيد و راه راست و روشن را رها نكنيد؛ چرا كه سنت هاى ريشه دارِ پيشين اسلام، برترين امور است، و بدعتها بدترين كارهاست!)؛ «فَاتَّقُوا الْبِدَعَ، وَ اَلْزَمُوا الْمَهْيَعَ، إنَّ عَوَازِمَ الاُمُورِ أَفْضَلُهَا، وَ إنَّ مُحْدِثَاتِهَا(1)شِرَارُهَا».
براى روشن شدن محتواى اين بخش لازم است قبلاً واژه «بدعت» را در لغت و شرع تفسير كنيم:
«بدعت» در لغت به معنى هر گونه نوآورى است كه طبعاً مى تواند چيز خوب يا بدى باشد، و به گفته ارباب لغت: «الْبِدْعَةُ إنْشَاءُ أَمْرٍ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ سَابِقٍ»؛ (بدعت آن است كه چيز نو و بى سابقه اى را ايجاد كند). ولى در ميان فقها و علماى اسلام به معنى افزودن يا كاستن چيزى از دين است بدون آن كه دليل معتبرى داشته باشد، و از آن جا كه تعليمات و احكام اسلام، جاودانه است و از طريق وحى نازل شده است، هر بدعتى، گناه بزرگى محسوب مى شود و تمام انشعابها و اختلافها و انحرافاتى كه در امت اسلامى بوجود آمده، از ناحيه بدعتهاست.
از آنچه گفته شد اين واقعيت آشكار گشت كه چگونه هرگاه بدعتى گذارده شود، سنّتى ترك مى شود، و چگونه بدعتها بدترين امور است؛ زيرا اگر به افراد اجازه داده شود كه هر كدام با سليقه و فكر ناقص خود چيزى را بر دين بيفزايد يا چيزى از آن را كم كند، در يك مدّت كوتاه، حقايق و احكام دين دگرگون مى شود، و اصالت و اعتبار خود را از دست مى دهد، و يك مشت افكار و خيالات واهى جاى تعليمات اصيل دين را مى گيرد، و سرابها جاى چشمه هاى زلال آب خواهد نشست.
نوآوريها اگر از طريق دقت و تحقيق بيشتر در ادلّه احكام شرع باشد و حقايق تازه اى به كمك كتاب و سنّت و دليل قاطع عقل كشف شود، نه تنها بدعت نيست بلكه سبب شكوفايى و بالندگى آيين خداست، و به تعبير ديگر: كشف، چيز تازه اى است و إلَّا مكشوف، در آيين خدا از قبل بوده است. ولى اگر ذوق و سليقه هاى شخصى و استحسانات ظنّى پايه و اساس نوآوري هاى دينى باشد، جز گمراهى و ضلالت و مسخ شدنِ چهره دين نتيجه اى نخواهد داشت.
از آنچه در بالا گفته شد روشن مى شود تفسيرى كه جمعى از شارحان نهج البلاغه براى جمله هاى بالا ذكر كرده اند و گفته اند: «هر بدعتى گزارده شود خلاف دستور پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) است، كه بدعت را تحريم فرموده، پس با بدعت، سنّت ترك مى شود». تفسير درستى نيست، بلكه منظور اين است: هر موضوعى در اسلام، حكمى دارد، و هر بدعتى در تعارض با آن حكم الهى است، پس با ظهور بدعتها احكام اصيل متروك مى شود.
و نيز روشن شد اين كه بعضى ديگر از شارحان مانند «ابن ابى الحديد» بدعتها را به خوب و بد تقسيم كرده، و مثلاً نماز تراويح همان نمازهاى نافله شب هاى ماه رمضان كه در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) مردم به صورت فرادا انجام مى دادند و «عمر»، بدعت جماعت را در آن گذاشت را جزو بدعت هاى خوب مى شمرد، اشتباه بزرگى است، چرا كه با اين بدعت، سنّتى ترك شد و آن سنّت، فرادا خواندن نمازهاى مستحبى است. بنابراين ما هيچ بدعت خوبى نداريم و معنى بدعت خوب اين است كه بگوييم شكستن سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله) گاهى خوب است و گاهى بد.
و نيز روشن شد اين كه بعضى از دانشمندان براى بدعت، احكام خمسه قائل شده اند، بعضى از بدعتها را واجب و بعضى را حرام دانسته اند، در واقع به سراغ معنى لغوى بدعت رفته اند، نه معنى شرعى آن كه افزودن يا كاستن چيزى از احكام دين است، و به همين جهت در حديث معروفى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «اَلَا وَ كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ، اَلَا وَ كُلُّ ضَلَالَةٍ فِي النَّارِ»(2)؛ آگاه باشيد هر بدعتى، گمراهى است، و هر گمراهى، در آتش دوزخ خواهد بود.(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.