پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در خطبه 175 «نهج البلاغه»، به گوشه اي از علم خود به «اسرار غیب» و «حوادث آینده» اشاره کرده، می فرماید: «اگر بخواهم می توانم هر یک از شما را از آغاز و انجام و تمام شئون زندگی اش آگاه کنم؛ ولی از آن می ترسم که این کار، سبب کافر شدن شما به رسول خدا(ص) شود و آن حضرت را به فراموشی بسپارید، من این اسرار را در اختیار گروهی از افراد با ایمان می گذارم و من آنچه می گویم از خود نمی گویم؛ بلکه همه این امور را از رسول خدا(ص) شنیده ام».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه اسلام) در بخشی از خطبه 175 «نهج البلاغه» به گوشه اى از علم خود به «اسرار غيب» و «حوادث آينده» اشاره كرده، مى فرمايد: (به خدا سوگند! اگر بخواهم مى توانم هر يك از شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگانى اش آگاه سازم؛ ولى از آن مى ترسم كه اين كار، سبب كافر شدن شما به رسول خدا(صلى الله عليه و آله) شود [و درباره من غلوّ كنيد و آن حضرت را به فراموشى بسپاريد])؛ «وَ اللهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُل مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ(1) وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ، وَ لكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللهِ(صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)».
در حديثى مى خوانيم: روزى پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) نشسته بود که امام علي(عليه السلام) وارد شد، پيامبر(ص) فرمود: «إِنَّ فِيكَ شَبَهاً مِنْ عِيسَى بْنَ مَرْيَمَ وَ لَوْلَا أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَوَائِفٌ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصارى فِي عَيسَى بْنَ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ قَوْلاً لَا تَمُرُّ بِمَلَإ مِنَ النَّاسِ إِلَّا اَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ يَلْتَمِسُونَ بِذلِكَ الْبَرَكَةَ»(2)؛ (تو به عيسى بن مريم(عليه السلام) شباهتى دارى [از نظر زهد و عبادت] و اگر از اين بيم نداشتم كه گروه هايى از امتم درباره تو [غلوّ كنند و] همان بگويند كه درباره عيسى بن مريم گفتند، سخنى درباره تو مى گفتم كه از كنار هيچ جمعيّتى از مردم عبور نمى كردى، مگر آنكه خاك زير قدم هاى تو را براى تبرّك بر مى گرفتند!).
امام(علیه اسلام) در ادامه اين بحث به دو نكته اشاره مى فرمايد: نخست اينكه من اين اسرار را در اختيار گروهى از خاصّان با ايمان و پرظرفيت و سرّ نگهدار مى گذارم و ديگر اينكه من آنچه مى گويم از خودم نمى گويم؛ همه اين امور را از رسول خدا(صلى الله عليه و آله) شنيده ام؛ در قسمت اوّل مى فرمايد: (آگاه باشيد! من اين اسرار را به خاصّانى كه از عدم انحراف و غلوِّ آنها در حق خود مطمئنم خواهم سپرد)؛ «أَلا وَ إِنِّي مُفْضِيهِ(3) إِلَى الْخَاصَّةِ مِمَّنْ يُؤْمَنُ ذلِكَ مِنْهُ». اين گروه، افرادى همانند «كميل بن زياد»، «رشيد هجرى»، «اصبغ بن نباته»، «ميثم تمّار» و «حبيب بن مظاهر» بوده اند كه هر يك حافظ بخشى از اين اسرار محسوب مى شدند. در تاريخ زندگى آنها مى خوانيم كه در مواقع حسّاسى پرده ها را بالا مى زدند و گوشه اى از آن اسرار را فاش مى كردند كه در تواريخ مذكور است. هنگامى كه شاگردان ايشان، حامل چنين اسرار و داراى چنين مقاماتى باشند، پيداست كه استاد آنها در چه پايه و مقامى بوده است!!
سپس به مطلب دوّم پرداخته، مى فرمايد: (به خدايى كه محمّد(صلى الله عليه و آله) را به حقّ برانگيخت و او را از ميان مردم برگزيد، سوگند ياد مى كنم كه من سخنى جز راست نمى گويم و پيامبر(ص) همه اينها را به من تعليم داد و از هلاكت آن كس كه هلاك مى شود و نجات آن كس كه نجات مى يابد و پايان اين امر [خلافت] مرا آگاه ساخته، [خلاصه] هيچ حادثه اى بر من نمى گذرد، مگر اينكه او آن را در گوشم فرو خوانده و علم آن را در اختيارم گذارده است)؛ «وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ، وَ اصْطَفَاهُ عَلَى الْخَلْقِ، مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادِقاً، وَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ بِذلِكَ كُلِّهِ، وَ بِمَهْلِكِ مَنْ يَهْلِكُ، وَ مَنْجَى مَنْ يَنْجُو، وَ مَآلِ هذَا الاَمْرِ. وَ مَا أَبْقَى شَيْئاً يَمُرُّ عَلَى رَأْسِي إِلاَّ أَفْرَغَهُ(4) فِي أُذُنَيَّ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَيَّ».
آيا تعليم پيامبر(صلى الله عليه و آله) در مورد اين اسرار به صورت بيان جزئى و مشروح هر واقعه بوده يا اينكه آن حضرت، اصول و كلياتى به على(عليه السلام) آموخت كه از هر بابى هزار باب گشوده مى شد و يا اينكه موارد، مختلف بود، گاه به اصول كلى قناعت مى كرد و گاه به جزئيات مى پرداخت؟ احتمال سوّم نزديك تر به نظر مى رسد. اين مطلب دقيقاً بر ما روشن نيست و خدا و رسولش از آن آگاه ترند؛ ولى اين قدر مى دانيم كه امام(ع) در موارد مختلف پيشگويي هاي فراوانى نسبت به آينده كرده كه همه آنها دقيقاً واقع شد و نمونه هاى مختلفى از آنها در خطبه هاى متعددى از «نهج البلاغه» بيان شده است كه اگر گردآورى شود، خود، كتاب جالب و پرمعنايى خواهد شد.
البتّه همان گونه كه ذكر شد، هيچ يك از اينها علم غيب ذاتى ـ كه مخصوص خداوند متعال است ـ نمى باشد؛ بلكه آموزه هايى است كه از آموزگار بزرگى همچون پيامبر(صلى الله عليه و آله) به آن حضرت رسيده و به تعبيرى كه در خطبه 128 آمده است: «إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْم»، مي باشد.(5)،(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.