پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در خطبه 174 «نهج البلاغه»، درباره دروغگویی «طلحه» در ادعای خونخواهی «عثمان» می فرماید: «طلحه هرگز در ادعایش صادق نبوده است؛ چرا که وضع او از این سه حال خارج نیست، نخست اینکه اگر به نظر او عثمان ظالم بود، باید با قاتلان او همکاری می کرد و اگر مظلوم بود باید از قتل او جلوگیری می کرد و اگر در میان دو امر شک داشت خوب بود کناره گیری می کرد و مردم را با او تنها می گذاشت؛ ولى او کاری کرد که با هیچ منطقی سازگار نیست، نخست بر ضد عثمان قيام كرد سپس به خونخواهى او برخاست».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در بخشی از خطبه 174 «نهج البلاغه» مى فرمايد: (به خدا سوگند، او [طلحه] با شتاب براى خونخواهى عثمان اقدام نكرد؛ مگر به جهت اينكه مى ترسيد خودش [بر كرسى اتهام بنشيند و] نسبت به خون عثمان بازخواست شود؛ زيرا به اين كار متّهم بود و در ميان مردم، كسى حريص تر از او بر قتل عثمان نبود و او در واقع، مى خواست با جمع آورى گروهى گردِ خود [به نام خونخواهى عثمان] غلط اندازى كند و امر را بر مردم مشتبه سازد و آنها را به شكّ بيندازد)؛ «وَ اللهِ مَا اسْتَعْجَلَ مُتَجَرِّداً(1) لِلطَّلَبِ بِدَمِ عُثْمَانَ إِلّا خَوْفاً مِنْ أَنْ يُطَالَبَ بِدَمِهِ، لاَنَّهُ مَظِنَّتُهُ، وَ لَمْ يَكُنْ فِي الْقَوْمِ أَحْرَصُ عَلَيْهِ مِنْهُ، فَأَرَادَ أَنْ يُغَالِطَ بِمَا أَجْلَبَ(2) فِيهِ لِيَلْتَبِسَ الاَمْرُ وَ يَقَعَ الشَّكُّ».
و در ادامه اين سخن طلحه را در افكار عمومى به محاكمه مى كشد و مى فرمايد: ([اينكه طلحه براى خونخواهى عثمان قيام كرد هرگز در ادعاى خود صادق نبود اگر صداقت مى داشت] به خدا سوگند، او مى بايست در مورد عثمان يكى از سه كار را انجام مى داد؛ ولى نكرد [نخست اينكه] اگر فرزند عفّان [يعنى عثمان] ستمكار بود ـ چنان كه او مى انديشيد ـ سزاوار بود كه با قاتلان او همكارى كند و با يارانش مبارزه نمايد و اگر او مظلوم بود سزاوار بود از قتل او جلوگيرى كند و براى كارهايش عذرهاى موجهى ارائه دهد و اگر در ميان دو امر شكّ و ترديد داشت خوب بود كناره گيرى مى كرد و به گوشه اى مى رفت و مردم را با او تنها مى گذاشت)؛ «وَ وَ اللهِ مَا صَنَعَ فِي أَمْرِ عُثْمَانَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلَاث: لَئِنْ كَانَ ابْنُ عَفَّانَ ظَالِماً ـ كَمَا كَانَ يَزْعُمُ ـ لَقَدْ كَانَ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يُوَازِرَ(3) قَاتِلِيهِ، وَ أَنْ يُنَابِذَ(4) نَاصِرِيهِ، وَ لَئِنْ كَانَ مَظْلُوماً لَقَدْ كَانَ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُنَهْنِهِينَ(5) عَنْهُ، وَ الْمُعَذِّرِينَ(6) فِيهِ وَ لَئِنْ كَانَ فِي شَكٍّ مِنَ الْخَصْلَتَيْنِ، لَقَدْ كَانَ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَعْتَزِلَهُ وَ يَرْكُدَ(7) جَانِباً، وَ يَدَعَ النَّاسَ، مَعَهُ».
سپس مى فرمايد: (ولى او هيچ كدام از اين سه كار را انجام نداد و به كارى دست زد كه دليل روشنى بر آن نبود و عذرهاى ناموجّهى براى كار خود آورد [نخست بر ضد او قيام كرد، سپس به خونخواهى او برخاست])؛ «فَمَا فَعَلَ وَاحِدَةً مِنَ الثَّلَاثِ، وَ جَاءَ بِأَمْرٍ لَمْ يُعْرَفْ بَابُهُ، وَ لَمْ تَسْلَمْ مَعَاذِيرُهُ».
امام(عليه السلام) با اين دليلِ روشنِ منطقى، از روى توطئه و دروغ طلحه پرده بر مى دارد و نشان مى دهد كه او يك سياست بازِ دروغگو است كه نان را به نرخ روز مى خورد؛ چرا كه ـ مطابق حصر عقلى ـ وضع او در برابر عثمان از اين سه حالت بيرون نيست: يا او را ظالم مى دانست يا مظلوم يا در شكّ و ترديد بود؛ و هر يك از اينها برخورد مناسبى را مى طلبد؛ ولى او يك روز در پشت صحنه، مردم را بر قتل عثمان تحريك مى كرد (چون می پنداشت مردم بعد از عثمان او را به خلافت می نشانند) و بعد از قتل عثمان (زمانی که دید خبری از خلیفه شدن نیست)، در مقام دفاع از او برآمد و به خونخواهى او پرداخت. اين است راه و رسم سياست بازانِ حرفه اى مكّار كه گاه در يك روز مسير خود را يك صد و هشتاد درجه تغيير مى دهند!(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.