پاسخ اجمالی:
ایشان در این باره می فرماید: «خداوند احترام مسلمان را از تمام آنچه محترم است برتر شمرده و حفظ حقوق مسلمین را با اخلاص و توحید پیوند زده و تضمین کرده است، مسلمان كسى است كه مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند؛ جز در آنجا كه حقّ اقتضا مى كند؛ آزار دادن مسلمان روا نيست جز به آن مقدار كه [به حكم خدا] واجب مى شود».
پاسخ تفصیلی:
از آنجا كه در ميان فرائض و احكام اسلام كمتر چيزى به اندازه «حرمت و حقوق مسلمانان» اهمّيّت دارد، امام علي(عليه السلام) در بخشی از خطبه 167 «نهج البلاغه»، انگشت بر آن مى نهد و مى فرمايد: (خداوند احترام مسلمان را از تمام آنچه محترم است برتر شمرده و حفظ حقوق مسلمين را با اخلاص و توحيد پيوند زده و تضمين كرده است)؛ «وَ فَضَّلَ حُرْمَةَ الْمُسْلِمِ عَلَى الْحُرَمِ(1) كُلِّهَا، وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِينَ فِي مَعَاقِدِهَا(2)».
يك نگاه اجمالى به سراسر كتب فقه [از باب عبادات گرفته تا حدود و ديات] شاهد و گواه اين معناست كه اسلام، بيشترين اهمّيّت را براى حفظ حرمت و حقوق مسلمانان قائل شده است؛ تا آنجا كه امام كاظم(عليه السلام) در مقابل كعبه ايستاد و فرمود: «مَا أَعْظَمَ حَقَّكِ يَا كَعْبَةُ وَ وَ اللهِ إِنَّ حَقَّ الْمُؤْمِنِ لَأَعْظَمُ مِنْ حَقِّكِ»(3)؛ (چه بزرگ است حقّ تو اى كعبه و به خدا سوگند! حق مؤمن از حقّ تو هم عظيم تر است).
تعبير امام(عليه السلام) به «وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِينَ» ممكن است اشاره به اين باشد كه انسان موحّد و مخلص، كسى است كه حقوق مسلمين را رعايت كند. اين تفسير را بسيارى از شارحان «نهج البلاغه» و بزرگانِ ديگر پذيرفته اند. اين احتمال نيز داده شده كه هر مسلمانى به دليل اخلاص و توحيدى كه دارد بايد حقوقش محترم شمرده شود (در تفسير اوّل، اخلاص و توحيد صفت محافظين است و در تفسير دوّم، صفت حفظ شدگان). تفسير سوّمى نيز وجود دارد: منظور اين است كه احترام حقوق مسلمين، همسنگ و همطراز اخلاص و توحيد است. سپس در يك نتيجه گيرى مى افزايد: (مسلمان كسى است كه مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند؛ جز در آنجا كه حقّ اقتضا مى كند؛ آزار دادن مسلمان روا نيست جز به آن مقدار كه [به حكم خدا] واجب مى شود)؛ «فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ إِلَّا بِالْحَقِّ، وَ لَا يَحِلُّ أَذَى الْمُسْلِمِ إِلَّا بِمَا يَجِبُ».
اين نتيجه گيرى امام(عليه السلام) نشان مى دهد كه تفسير اوّل از تفسيرهاى سه گانه پيش گفته براى جمله گذشته مناسب تر است؛ زيرا هنگامى كه حفظ حقوق مسلمين را نشانه اخلاص و توحيد حفظ كنندگان بدانيم، نتيجه اش چنين مى شود: مسلمان كسى است كه همه مسلمين از دست و زبان او در امان باشند.
قابل توجه اينكه: در تعبير مذكور يك بار «إِلَّا بِالْحَقِّ» مى گويد و بار ديگر «إِلَّا بِمَا يَجِبُ»؛ اين تفاوت در تعبير ممكن است از اين نظر باشد كه اوّلى اشاره به اين است كه تا مجوّزى براى آزار مسلمان (مانند مجازاتها و حدود و تعزيرات اسلامى) وجود نداشته باشد آزار دادن او جايز نيست و دوّمى اشاره به اينكه در فرضِ جواز بايد به آن مقدار از نظر كيفيّت و كميّت كه خداوند اجازه داده اكتفا شود.
از بعضى احاديث استفاده مى شود كه قنبر [با تمام احترامى كه داشت] هنگامى كه بر اثر سهل انگارى به هنگام اجراى حدّ، سه تازيانه اضافه زد، امام(عليه السلام) فرمود: (بايد قنبر به مقدار اين سه تازيانه قصاص شود!)؛ «إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(عَلَيْهِ السَّلَامُ) أَمَرَ قَنْبَراً أَنْ يَضْرِبَ رَجُلاً حَدّاً، فَغَلُظَ قَنْبَرٌ، فَزَادَهُ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ، فَأَقَادَهُ عَلِيٌّ(عَلَيْهِ السَّلَامُ) مِنْ قَنْبَرٍ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ».(4)،(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.