پاسخ اجمالی:
ایشان مي فرمايد: «اگر به خوشه هايى از لؤلؤ تر، كه به شاخه هاى كوچك و بزرگ محكمش آويخته، و پيدايش ميوه هاى گوناگون كه از درون غلاف هاى خود سر برون كرده، همان ميوه هايى كه به آسانى و مطابق دلخواه هر كس چيده مى شود، نگاه كنى حيران مى شوى، ميزبانانِ بهشتى از آن ميهمانان در جلوي قصرهاى بهشت با عسل هاى مصفّا و شراب هاى صاف كه مستى نمى آورد پذيرايى مى كنند، آنها گروهى اند كه تقوی و كرامت انسانى خود را تا پايان عُمر و هنگام ورود به دارالقرار حفظ كرده اند و از ناراحتى هاى انتقال سفرها ايمن بوده اند».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در خطبه 165 «نهج البلاغه» درباره «زیبائی های بهشت» مى فرمايد: (هرگاه با چشم دل به آنچه از بهشت براى تو وصف مى شود بنگرى، روحت از مواهبى كه در اين دنيا پديدار گشته، از شهوات و لذّاتش و زينتها و زيورهاى خيره كننده اش صرف نظر خواهد كرد و فكرت در ميان درخت هايى كه پيوسته شاخه هايش [با جنبش نسيم] به هم مى خورد و ريشه هايش در دل تپه هايى از مشك بر ساحل نهرهاى بهشتى فرو رفته، حيران و شگفت زده مى شود)؛ «فَلَوْ رَمَيْتَ بِبَصَرِ قَلْبِكَ نَحْوَ مَا يُوصَفُ لَكَ مِنْهَا لَعَزَفَتْ(1) نَفْسُكَ عَنْ بَدَائِعِ مَا أُخْرِجَ إِلَى الدُّنْيَا مِنْ شَهَوَاتِهَا وَ لَذَّاتِهَا، وَ زَخَارِفِ مَنَاظِرِهَا، وَ لَذَهِلَتْ(2) بِالْفِكْرِ فِي اصْطِفَاقِ(3) أَشْجَارٍ غُيِّبَتْ عُرُوقُهَا فِي كُثْبَانِ(4) الْمِسْكِ عَلَى سَوَاحِلِ أَنْهَارِهَا».
سپس امام(عليه السلام) بعد از وصفِ درختان بهشتى، اوصاف ميوه هاى اين درختان را بيان مى كند و مى فرمايد: ([همچنين] اگر به خوشه هايى از لؤلؤ تر، كه به شاخه هاى كوچك و بزرگ محكمش آويخته، و پيدايش ميوه هاى گوناگون كه از درون غلاف هاى خود سر برون كرده، همان ميوه هايى كه به آسانى و مطابق دلخواه هر كس چيده مى شود، نگاه كنى واله و حيران مى شوى)؛ «وَ فِي تَعْلِيقِ كَبَائِسِ(5) اللُّؤْلُؤِ الرَّطْبِ فِي عَسَالِيجِهَا(6) وَ أَفْنَانِهَا(7)، وَ طُلُوعِ تِلْكَ الثِّمَارِ مُخْتَلِفَةً فِي غُلُفِ(8) أَكْمَامِهَا(9)، تُجْنَى(10) مِنْ غَيْرِ تَكَلُّفٍ فَتَأْتِي عَلَى مُنْيَةِ مُجْتَنِيهَا».
يكى از مشكلات درختان ميوه در دنيا، چيدن آنهاست كه گاه با دردسرهاى فراوان روبرو مى شود؛ حتى گاهى بعضى از افراد براى چيدن ميوه بالاى درختان رفته اند و جان خود را از دست داده اند. اين طبيعت دنياست كه نوشها و نيشها به هم آميخته است؛ ولى در بهشت كه نوشها خالى از نيشها است و همه چيز بر وفق مراد است، ميوه هاى درختانش در دسترس همگان مى باشد؛ در همه حال، در حال ايستادن و نشستن؛ حتى در بعضى از روايات آمده كه بهشتيان هر زمان اراده چيدن ميوه اى كنند، شاخه درخت به سوى آنها خم مى شود و در دسترس آنها قرار مى گيرد. در اين باره «قرآن مجيد» مى فرمايد: «قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ»(11)؛ (چينش ميوه هاى آن نزديك است)، و در آيه اى ديگر مى خوانيم: «وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ».(12)
سپس امام(عليه السلام) به ذكر چهارمين نعمت هاى بهشتى پرداخته، مى فرمايد: (ميزبانانِ بهشتى از آن ميهمانان در جلوي قصرهاى بهشت با عسل هاى مصفّا و شراب هاى صاف كه مستى نمى آورد پذيرايى مى كنند)؛ «وَ يُطَافُ عَلَى نُزَّالِهَا فِي أَفْنِيَةِ(13) قُصُورِهَا بِالْأَعْسَالِ الْمُصَفَّقَةِ(14)، وَ الْخُمُورِ الْمُرَوَّقَةِ(15)».
سپس اشاره گذرايى به اوصاف اين بهشتيان كرده، مى فرمايد: (آنها گروهى اند كه تقوی و كرامت انسانى خود را تا پايان عُمر و هنگام ورود به دارالقرار [سراى جاويدان] حفظ كرده اند و از ناراحتى هاى نقل و انتقال سفرها [ى مرگ و برزخ] ايمن بوده اند)؛ «قَوْمٌ لَمْ تَزَلِ الْكَرَامَةُ تَتَمَادَى بِهِمْ حَتَّى حَلُّوا دَارَ الْقَرَارِ، وَ أَمِنُوا نُقْلَةَ(16) الْأَسْفَارِ».
از اين تعبير استفاده مى شود كه بهشتيان كسانى اند كه تا پايان عمر، قداست و پاكى و تقوی را حفظ مى كنند و كرامت انسانى را كه در آيه شريفه «وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِى آدَمَ ...»(17) بيان شده به چيزى نيالوده اند و خدا را در حالى ملاقات كرده اند كه نور ايمان و اعمال صالح، وجودشان را احاطه كرده بود. اين تعبير، تأكيدى است بر موضوع حُسن عاقبت و اينكه همه چيز در گرو پايان كار است.
سپس در بخش پايانى، آتش شوقِ ديدار الطاف پروردگار و نعمت هاى بى شمار او را در آن سراى جاويدان در دلِ مخاطبان شعله ور مى سازد و مى فرمايد: (اى شنونده، اگر قلب خويش را براى رسيدن به آن مناظر زيبا كه در آنجاست مشغول دارى، روحت با اشتياق به سوى آن پر مى كشد و از حضور من به همسايگى اهل قبور خواهى شتافت تا هر چه زودتر به آن نعمت ها دست يابى)؛ «فَلَوْ شَغَلْتَ قَلْبَكَ أَيُّهَا الْمُسْتَمِعُ بِالْوُصُولِ إِلَى مَا يَهْجُمُ عَلَيْكَ مِنْ تِلْكَ الْمَنَاظِرِ الْمُونِقَةِ(18)، لَزَهِقَتْ(19) نَفْسُكَ شَوْقاً إِلَيْهَا، وَ لَتَحَمَّلْتَ مِنْ مَجْلِسِي هَذَا إِلَى مُجَاوَرَةِ أَهْلِ الْقُبُورِ اسْتِعْجَالًا بِهَا».
امام(عليه السلام) با اين سخن مى خواهد بر اين حقيقت تأكيد كند كه عظمت و زيبايى نعمت هاى بهشتى فراتر از آن است كه در بيان بگنجد و اگر انسان، درست به آن بينديشد، چنان آتشِ شوق در دلش زبانه مى كشد كه گويى مى خواهد بى اختيار به سوى آن پرواز كند.
و سرانجام با يك دعاى پر معنا خطبه را پايان مى دهد: (خداوند ما و شما را به لطف و رحمتش از كسانى قرار دهد كه با دل و جان براى رسيدن به منزلگاه هاى نيكان كوشش مى كنند)؛ «جَعَلَنَا اللهُ وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ يَسْعَى بِقَلْبِهِ إِلَى مَنَازِلِ الْأَبْرَارِ بِرَحْمَتِهِ». اشاره به اينكه تا رحمت الهى بدرقه راه نشود، كسى به جايى نمى رسد.
همّتم بدرقه راه كن اى طاير قدس *** كه دراز است ره مقصد و من نوسفرم!(20)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.