پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) درباره چگونگي تولید مثل «طاووس» می فرماید: «هنگامى كه طاووس به سوى جفتش حركت مى كند، دم خود را مى گشايد و همچون چترى بر سر خود سايبان مى سازد، او با اين همه رنگ هاى زيبا غرق در غرور مى شود و با حركات متكبّرانه به خود مى نازد؛ همچون خروس با جفت خود مى آميزد، ... و آن گونه نیست كه بعضى پنداشته اند طاووس به وسيله اشكى كه از چشم خود فرو مى ريزد جنس ماده را باردار مى كند به اين صورت كه قطره اشك در دو طرف پلك هاى جنس نر حلقه مى زند و ماده آن را مى نوشد سپس تخم مى گذارد، بى آن كه با نر آميزش كرده باشد».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از خطبه 165 «نهج البلاغه» روى يكى از زيباترين و شگفت انگيزترين پرندگان دنيا يعنى «طاووس» انگشت مى گذارد؛ همان پرنده اى كه در زيبايى و جمال، ضرب المثل است تا آنجا كه از پرهاى زيبايش براى نشانه گذارى در قرآنها و ساختن جارو براى غبارروبى از مكان هاى بسيار مقدّس استفاده مى شود. امام(ع) به چند قسمت از ويژگي هاى اين پرنده اشاره نموده؛ مى فرمايد: (يكى از عجيب ترين پرندگان از نظر آفرينش، طاووس است كه خداوند آن را در موزون ترين شكل آفريد و با رنگ هاى مختلف به بهترين صورت رنگ آميزى نمود؛ با بال و پرهايى كه شهپرهاى آن بر روى يكديگر قرار گرفته و به هم آميخته و دُمى كه دامنه آن را گسترده و بر زمين مى كشد)؛ «وَ مِنْ أَعْجَبِهَا خَلْقاً الطَّاوُوسُ الَّذِي أَقَامَهُ فِي أَحْكَمِ تَعْدِيلٍ، وَ نَضَّدَ(1) أَلْوَانَهُ فِي أَحْسَنِ تَنْضِيدٍ، بِجَنَاحٍ أَشْرَجَ(2) قَصَبَهُ(3)، وَ ذَنَبٍ أَطَالَ مَسْحَبَهُ(4)».
يكى از نكته هاى قابل توجّه و دقيق در جهانِ حيوانات اين است كه جنس نر براى جلب توجّه جنس ماده از عوامل مختلفى استفاده مى كند؛ گاه از صداى زيبا و گاه از حركات موزون و گاه از جلوه هاى ديگر. امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن به اين نكته باريك اشاره كرده، مى فرمايد: (هنگامى كه طاووس به سوى جفت خود حركت مى كند، دم خود را مى گشايد و همچون چترى [بسيار زيبا] بر سر خود سايبان مى سازد)؛ «إِذَا دَرَجَ(5) إِلَى الْأُنْثَى نَشَرَهُ مِنْ طَيِّهِ(6)، وَ سَمَا بِهِ مُطِلًّا(7) عَلَى رَأْسِهِ». چتر زدن طاووس به راستى از زيبايى هاى جهان آفرينش است. به راستى چگونه مى تواند اين پرهاى زيبا را ناگهان به صورت چترى درآورد كه نظم خاصى بر آن و بر تمام رنگ هايش حكمفرما باشد؟!
سپس امام(عليه السلام) در مورد آن، تشبيهى بيان كرده، مى فرمايد: (گويى بادبان كشتى است كه از سرزمين «داري» مشك با خود آورده و ناخدا آن را برافراشته است)؛ «كَأَنَّهُ قِلْعُ(8) دَارِيٍّ(9) عَنَجَهُ(10) نُوتِيُّهُ(11)». اين تشبيه ممكن است از اين نظر باشد كه به هنگام حركت، بادبان را به سوى مقصد مى گشايند و در ضمن، زيبايى خاصى به كشتى مى دهد. طاووس نيز به هنگام حركت براى جفت گيرى، چتر خود را مى گشايد تا با زيبايى هايش جلب توجّه جفت خود كند و به مقصودش نايل گردد.
و در ادامه سخن مى افزايد: ([در اين حال] او با اين همه رنگ هاى زيبا غرق در غرور مى شود و با حركات متكبّرانه به خود مى نازد؛ همچون خروس با جفت خود مى آميزد و همانند حيوانات نر كه از طغيان شهوت به هيجان آمده اند با او درآميخته باردارش مى كند)؛ «يَخْتَالُ(12) بِأَلْوَانِهِ، وَ يَمِيسُ(13) بِزَيَفَانِهِ(14)، يُفْضِي(15) كَإِفْضَاءِ الدِّيَكَةِ، وَ يَؤُرُّ(16) بِمَلَاقِحِهِ(17) أَرَّ الْفُحُولِ الْمُغْتَلِمَةِ(18) لِلضِّرَابِ(19)». اين سخن در واقع مقدمه اى است براى ابطال بعضى از خرافات كه در مورد اين پرنده در ميان عوام موجود است (و چه بسيارند خرافاتى كه عوام براى عجايب حيوانات ساخته اند!).
لذا به دنبال آن چنين مى فرمايد: (من اين موضوع را با چشم خود ديده ام و براى اثبات آن به مشاهده حسّى حواله مى كنم؛ نه همچون كسى كه به دليل ضعيف ذهنى حواله كند)؛ [آرى آنچه درباره توليد مثل طاووس گفتم با چشم خود ديده ام؛ امرى است حسّى نه خيالى و پندارى] «أُحِيلُكَ مِنْ ذَلِكَ عَلَى مُعَايَنَةٍ، لَا كَمَنْ يُحِيلُ عَلَى ضَعِيفٍ إِسْنَادُهُ».
سپس در ادامه اين سخن مى افزايد: (و آن گونه كه بعضى پنداشته اند، طاووس به وسيله اشكى كه از چشم خود فرو مى ريزد جنس ماده را باردار مى كند به اين صورت كه قطره اشك در دو طرف پلك هاى جنس نر حلقه مى زند و ماده او آن را مى نوشد سپس تخم مى گذارد، بى آن كه با نر آميزش كرده باشد، جز همان قطره اشكى كه از چشمش بيرون پريده است، [افسانه بى اساسى است] و اين عجيب تر از افسانه توليد مثل كلاغ نيست)؛ «وَ لَوْ كَانَ كَزَعْمِ مَنْ يَزْعُمُ أَنَّهُ يُلْقِحُ بِدَمْعَةٍ تَسْفَحُهَا(20) مَدَامِعُهُ(21)، فَتَقِفُ فِي ضَفَّتَيْ(22) جُفُونِهِ(23)، وَ أَنَّ أُنْثَاهُ تَطْعَمُ ذَلِكَ، ثُمَّ تَبِيضُ لَا مِنْ لِقَاحِ فَحْلٍ سِوَى الدَّمْعِ الْمُنْبَجِسِ(24)، لَمَا كَانَ ذَلِكَ بِأَعْجَبَ مِنْ مُطَاعَمَةِ(25) الْغُرَابِ». اشاره به اينكه نبايد از چنين خرافه اى درباره طاووس تعجب كرد؛ زيرا عجيب تر از آن را درباره كلاغ گفته اند. مى گويند: كلاغ، آميزش جنسى ندارد؛ بلكه به هنگامى كه مى خواهد جنس ماده را باردار كند منقار خود را در منقار او مى نهد و كمى آبى كه در چينه دان او هست به ماده منتقل مى كند و او باردار مى شود؛ در حالى كه اين سخن باطل است و بارها آميزش جنسى كلاغ مشاهده شده است؛ هر چند سعى دارد دور از انظار انسان ها باشد و لذا آميزش جنسى او كه يك امر پنهانى است در زبان عربى ضرب المثل شده است و گفته اند: «أخفى من سفاد الغراب»؛ (پنهان تر از آميزش جنسى كلاغ). ممكن است سرچشمه اين اشتباه آن باشد كه بسيارى از پرندگان، قبل از آميزش جنسى، منقار در منقار هم مى نهند و اين سببِ اشتباه بعضى شده است. ممكن است شبيه آن در مورد اشك طاووس وجود داشته باشد كه قبل از آميزش جنسى، جنسِ ماده، اشك جنس نر را مى نوشد.(26)
در اینجا ممكن است اين سؤال پيش آيد كه در حجاز، طاووسى وجود نداشته است كه امام(عليه السلام) بارها لقاح جنس نر و ماده آن را ديده باشد و از آن سخن بگويد. ابن ابى الحديد در پاسخ اين سؤال (در شرح اين خطبه) چنين مى گويد: «گرچه به حسب ظاهر در مدينه چنين پرنده اى وجود نداشت؛ ولى مولا علي(ع) اين خطبه را در كوفه خوانده است كه همه چيز از همه جا به آنجا آورده مى شد؛ حتى هدايا و صفاياى پادشاهان؛ بنابراين جاى تعجب نيست كه حضرت، طاووس و حركات آن را با چشم مبارك خود ديده باشد».(27)،(28)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.