پاسخ اجمالی:
ایشان با بیان وقايعي چون نفخ صور، زنده شدن مردگان، تشکیل دادگاه های عدل الهی و حسابرسی سریع، صحنه قیامت و دادگاه عدل الهی، آن را چنان نزدیک توصیف می کند که گویی همه این امور واقع شده است: «گويى نفخه صور و صيحه نشور فرا رسيده و قيامت، شما را در بر گرفته و در آن صحنه دادگاه الهى حاضر شده ايد، باطل ها از شما رخت بر بسته؛ عذرتراشى ها از ميان رفته؛ حقايق برايتان مسلّم شده و حوادث، شما را به سرچشمه اصلى رسانده است [و به نتايج اعمال خود رسيده ايد]». حضرت در ادامه به همگان هشدار می دهد که از حوادث روزگار و آیات الهی پند گیرند و خود را برای چنین روزی آماده کنند.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در آخرين بخش از سخنان خود در خطبه 157 «نهج البلاغه»، بعد از بيان پديده مرگ و داستان قبر به سراغ صحنه قيامت و دادگاه عدل الهى مى رود و به همگان هشدار مى دهد و مى فرمايد: (گويى نفخه صور و صيحه نشور فرا رسيده و قيامت، شما را در بر گرفته و در آن صحنه دادگاه الهى حاضر شده ايد، باطل ها از شما رخت بر بسته؛ عذرتراشى ها از ميان رفته؛ حقايق برايتان مسلّم شده و حوادث، شما را به سرچشمه اصلى رسانده است [و به نتايج اعمال خود رسيده ايد])؛ «وَ كَأَنَّ الصَّيْحَةَ قَدْ أَتَتْكُمْ، وَ السَّاعَةَ قَدْ غَشِيَتْكُمْ، وَ بَرَزْتُمْ لِفَصْلِ الْقَضَاءِ، قَدْ زَاحَتْ عَنْكُمُ الْأَبَاطِيلُ، وَ اضْمَحَلَّتْ عَنْكُمُ الْعِلَلُ، وَ اسْتَحَقَّتْ بِكُمُ الْحَقَائِقُ، وَ صَدَرَتْ بِكُمُ الْأُمُورُ مَصَادِرَهَا».
«صيحه» در جمله «وَ كَأَنَّ الصَّيْحَةَ...» اشاره به صيحه رستاخيز است؛ فرياد عظيمى كه مردگان را از خواب مرگ بيدار مى سازد و از قبرها بيرون مى فرستد و آماده حسابرسى مى كند.
از آيات و روايات استفاده مى شود كه جهان با صيحه و فريادِ عظيمى پايان مى گيرد كه آن را «نفخه صور اوّل» مى گويند: سپس با صيحه عظيمِ ديگرى كه فرمان حيات است قيامت آغاز مى گردد و آن را «نفخه صور دوم» مى نامند و آنچه در خطبه بيان شده به قرينه جمله هاى بعد از آن، اشاره به صيحه دوم است.
تعبير به «السَّاعَةَ»، اشاره به قيامت است؛ زيرا ساعة در اصل به معناى جزئى از زمان يا لحظاتى زودگذر است و از آنجا كه قيام قيامت سريع و حسابرسى بندگان نيز به مقتضاى سريع الحساب بودنِ خداوند به سرعت انجام مى گيرد از قيامت به ساعت تعبير شده است، و «فَصْلِ الْقَضَاءِ» به معناى داورى صحيح است كه حق را از باطل جدا مى سازد و زوال اباطيل و اضمحلال علل، اشاره به اين است كه در صحنه قيامت، مطالب دروغين و چهره هاى توخالى و عذرتراشى هاى بى اساس وجود ندارد. هر چه هست حقّ است و حقيقت است و واقعيت، و جمله «وَ صَدَرَتْ بِكُمُ الْأُمُورُ مَصَادِرَهَا» اشاره به اين است كه هر كس به نتيجه اعمال خود مى رسد و هر چيز جايگاه اصلى خود را در آنجا پيدا مى كند.
امام(عليه السلام) در اينجا قيامت را چنان نزديك مى بيند كه مى فرمايد: گويى همه اين امور واقع شده است: نفخ صور، قيام قيامت، زنده شدن مردگان، تشكيل دادگاه هاى عدل الهى و رسيدن به نتايج اعمال و به راستى با توجّه به كوتاهى عمرِ دنيا در برابر آخرت مطلب همين گونه است.
«قرآن مجيد» درباره قيامت چنين تعبير مى كند: «يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ»(1)؛ (روزى كه صيحه رستاخيز را به حقّ مى شنوند آن روز، روز خروج [از قبرها] است). و نيز از قيامت به «يوم الفصل» يعنى روز جداسازى حقّ از باطل و داورى سريع تعبير كرده است و در جايى ديگر مى گويد: «وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ»(2)؛ (به آنها اجازه داده نمى شود تا عذرخواهى كنند). و نيز از قيامت به «يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ»(3)؛ (روز ظهور) و «يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ»(4)؛ (روز آشكار شدن پنهانى ها) تعبير شده است.
و در آخرين جمله بعد از بيان تمام هشدارها مى فرمايد: (حال كه چنين است از عبرتها پند گيريد، از دگرگونى نعمت ها اندرز پذيريد و از هشدارِ هشداردهندگان بهره گيريد)؛ «فَاتَّعِظُوا بِالْعِبَرِ، وَ اعْتَبِرُوا بِالْغِيَرِ، وَ انْتَفِعُوا بِالنُّذُرِ». اين عبارت داراى سه جمله كوتاه و بسيار پرمعناست كه براى بيدار ساختن غافلان بهترين عامل است و در هر يك از اين سه جمله به حقيقتى جداگانه اشاره شده است. در جمله اوّل، عبرتها را اندرزدهنده مى شمارد. اين واژه، شامل تمام حوادثی می شود كه در گذشته و حال بوده است و تاريخ پيشين و معاصر آن را در برگرفته است و حتى طبق آيات «قرآن» حوادث طبيعى مانند رفت و آمدِ شب و روز مى تواند عبرت باشد: «يُقَلِّبُ اللهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ في ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ»(5)؛ (خداوند، شب و روز را دگرگون و جانشين يكديگر مى سازد در اين، عبرتى است براى صاحبان بصيرت).
در دوّمين جمله، تغييراتى كه در زندگى انسان ها و در مجموعه جهان پيدا مى شود وسيله ديگرى براى پند گرفتن شمرده است. عزيزان ديروز ذليلان امروزند و ذليلان ديروز، عزيزان امروز، حاكمان به سرعت محكوم و محكومان به سرعت حاكم مى شوند. جوانانِ رعنا پيرانِ خميده مى شوند و كودكانِ ضعيف و ناتوان، جوانانى نيرومند و قوى بنيه، همه چيز در حال تغيير است و چيزى پايدار نيست. از اجتماع پرشور و پرهياهوى يك قرن قبل، امروز چيزى جز يك قبرستانِ خاموش باقى نمانده و از اين شور و غوغايى كه امروز برپاست يكصد سالِ بعد خبرى نيست كه نيست. چه پند و اندرزى از اين بهتر؟
در سوّمين جمله، مى فرمايد كه فريادِ انذاركنندگان و هشداردهندگان از هر سو بلند است. انبيا و اولياء، بزرگان و صلحاء، آيات و روايات هر يك با زبان حال يا قال هشدار مى دهند. سپس امام(عليه السلام) به همگان توصیه می کند که از اين هشدارها بهره مند شوند.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.