پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در خطبه 155 «نهج البلاغه» درباره ویژگی های شگفت انگيز «خفّاش»، مي فرمايد: «اسرار پيچيده و حكمتى كه در وجود اين شب پره ها به ما نشان داده شده؛ همان موجوداتى كه روشنايى روز، با آنكه همه چيز را مى گشايد چشمان آنها را مى بندد و تاريكى كه همه موجوداتِ زنده را فشرده مى كند، چشمان آنها را باز و گسترده مى سازد، ... درخشش شعاع آفتاب، آنها را از حركت در ميان امواج روشنايى باز داشته، و آنان را در پناهگاه خود، از حركت صبحگاهان به همراه نور پنهان ساخته است، در نتيجه، به هنگام روز، پلك هاى چشمانش روى هم مى افتد؛ اما شب را براى خود چراغ روشنى قرار مى دهد تا بدين وسيله روزى هاى خود را به دست آورد».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) بعد از بیانات کلی و جامع، در بخش اول از خطبه 155 «نهج البلاغه» درباره آفرینش عالَم هستی، از «خُفّاش» به عنوان یکی از عجیب ترین و شگفت انگیز ترین مخلوقات الهی نام می برد. اگر در پیرامون خود به دقت بنگریم همه موجودات شگفت انگیزند؛ ولی برخی از موجوداتِ استثنایی مانند خفّاش شگفت انگیزترند. امام(عليه السلام) بر روى یکی از جنبه هاى استثنايى اين حيوان تكيه مى كند و آن، مسئله چشم هاى اوست. می فرماید: (از ظرایف خلقت و شگفت انگيزترين مخلوقات پروردگار، اسرار پيچيده و حكمتى است كه در وجود اين شب پره ها به ما نشان داده شده است؛ همان موجوداتى كه روشنايى روز، با آنكه همه چيز را مى گشايد چشمان آنها را مى بندد و تاريكى كه همه موجوداتِ زنده را فشرده مى كند، چشمان آنها را باز و گسترده مى سازد)؛ «وَ مِنْ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ، وَ عَجَائِبِ خِلْقَتِهِ، مَا أَرَانَا مِنْ غَوَامِضِ الْحِكْمَةِ فِي هذِهِ الْخَفَافِيشِ الَّتِي يَقْبِضُهَا الضِّيَاءُ الْبَاسِطُ لِكُلِّ شَيْءٍ، وَ يَبْسُطُهَا الظَّلَامُ الْقَابِضُ لِكُلِّ حَيٍّ»، و در ادامه مى افزايد: (چگونه چشمان آنها آن قدر ناتوان است كه نمى تواند از نور خورشيد پر فروغ بهره گيرد؟ و به راه هاى خود هدايت شود و در پرتو روشنايى آفتاب، به مقصود شناخته شده خود برسد، آرى! درخشش شعاع آفتاب، آنها را از حركت در ميان امواج روشنايى باز داشته، و آنان را در پناهگاه خود، از حركت صبحگاهان به همراه نور پنهان ساخته است)؛ «وَ كَيْفَ عَشِيَتْ(1) أَعْيُنُهَا عَنْ أَنْ تَسْتَمِدَّ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ نُوراً تَهْتَدِي بِهِ فِي مَذَاهِبِهَا، وَ تَتَّصِلُ بِعَلَانِيَةِ بُرْهَانِ الشَّمْسِ إِلَى مَعَارِفِهَا، وَ رَدَعَهَا بِتَلَأْلُؤِ ضِيَائِهَا عَنِ الْمُضِيِّ فِي سُبُحَاتِ(2) إِشْرَاقِهَا، وَ أَكَنَّهَا(3) فِي مَكَامِنِهَا(4) عَنِ الذَّهَابِ فِى بُلَجِ(5) ائْتِلَاقِهَا(6)».
به اين ترتيب، آن نور و روشنايى آفتابِ عالَمتاب كه به همه موجوداتِ زنده كمك مى كند تا راه خود را پيدا كنند و ادامه مسير دهند و به مقاصد خود برسند، براى اين موجود استثنايى يعنى «خفّاش» در تمام اين آثار جنبه منفى دارد و به عكس ظلمت و تاريكى كه همه زندگان را خانه نشين مى كند، اين پرنده استثنايى را به جولان و حركت وا مى دارد. لذا در ادامه مى افزايد: (در نتيجه، به هنگام روز، پلك هاى چشمانش روى هم مى افتد؛ اما شب را براى خود چراغ روشنى قرار مى دهد تا بدين وسيله روزى هاى خود را به دست آورد، [آرى] نه تاريكى شديدِ شب، چشمان آنها را از ديدن باز مى دارد و نه ظلمت سختش از حركت آنها در شب مانع مى شود)؛ «فَهِيَ مُسْدَلَةُ(7) الْجُفُونِ(8) بِالنَّهَارِ عَلَى حِدَاقِهَا(9)، وَ جَاعِلَةُ اللَّيْلِ سِرَاجاً تَسْتَدِلُّ بِهِ فِي الْتِمَاسِ أَرْزَاقِهَا؛ فَلا يَرُدُّ أَبْصَارَهَا إِسْدَافُ(10) ظُلْمَتِهِ، وَ لَا تَمْتَنِعُ مِنَ الْمُضِيِّ فِيهِ لِغَسَقِ(11) دُجُنَّتِهِ(12)».
سپس در ادامه اين سخن، وضع خفّاش را به هنگام طلوع آفتاب و روى آوردن و پاشيدنِ نورِ خورشيد بر كوه و صحرا چنين بيان مى فرمايد: (هنگامى كه خورشيد نقاب را از چهره برگرفت و روشنايى روز آشكار شد و نور خود را درون لانه سوسمارها پاشيد پلك هاى خود را بر هم مى نهد و به آنچه در تاريكى براى ادامه زندگى فراهم ساخته است قناعت مى كند!)؛ «فَإِذَا أَلْقَتِ الشَّمْسُ قِنَاعَهَا، وَ بَدَتْ أَوْضَاحُ(13) نَهَارِهَا، وَ دَخَلَ مِنْ إِشْرَاقِ نُورِهَا عَلَى الضِّبَابِ(14) فِي وِجَارِهَا(15)، أَطْبَقَتِ الْأَجْفَانَ عَلَى مَآقِيهَا(16)، وَ تَبَلَّغَتْ(17) بِمَا اكْتَسَبَتْهُ مِنَ الْمَعَاشِ فِي ظُلَمِ لَيَالِيهَا».
چه تشبيه زيبايى! خورشيد را در دلّ شب به زنى تشبيه كرده كه مقنعه و نقاب بر سر و صورت افكنده و به هنگام طلوع، نقاب را كنار مى زند و مقنعه را از سر بر مى گيرد و نور اين مادر مهربان بر سراسر زمين كه گهواره فرزندان اوست مى تابد.
تعبير جالب ديگر اينكه مى فرمايد: حتى نورّ آن به درون لانه سوسمارها مى تابد؛ زيرا معروف است كه سوسمار علاقه خاصى به طلوع آفتاب دارد و در آن هنگام سر از لانه بيرون مى كند تا در پرتوِ نورِ آفتاب قرار گيرد و نيز اشاره به اين دارد كه شب پره ها صيد شبانه خود را براى روزها ذخيره مى كنند.
امام(علیه السلام) در پايانِ اين بخش از خطبه، در يك جمله كوتاه به صورت نتيجه گيرى به ویژگی دیگری از این موجود استثنایی اشاره می کند و مى فرمايد: (پاك و منزه است خدايى كه شب را براى آنها روز و زمان تحصيل معاش قرار داده، و روز را هنگام آسايش و آرامش)؛ «فَسُبْحَانَ مَنْ جَعَلَ اللَّيْلَ لَهَا نَهَاراً وَ مَعَاشاً، وَ النَّهَارَ سَكَناً وَ قَرَاراً!».
در واقع در کلام امام(علیه السلام) این جمله نهفته است که خفّاش، اين موجود استثنايى برخلاف اصلِ كلى موجوداتِ زنده مخصوصاً انسان ها كه روز براى آنها ميدان تلاش معاش و شب قرارگاه استراحت آنهاست؛ «وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاساً * وَ جَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشاً»(18) روزها به استراحت و شب ها برای ذخیره غذای روزانه تلاش می کند تا خلايق بدانند قدرت خداوند بى انتهاست و هر چه اراده كند، انجام مى شود.(19)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.