پاسخ اجمالی:
امام(ع) در ابتدا می فرماید: «دنيا انسان را فريب نداده، و اين انسان است كه خود را فريب داده است»، سپس اشاره می کند که دنيا پندهاى فراوانى دارد و ماهيّت خودش را با انواع مشكلات و دگرگونى قدرتها نشان می دهد و توصيف او به فريبندگى نادرست است، و اگر دنيا را در لابه لاى مناطق ويران شده و خانه هاى خالى از سكنه جستجو كنى به يقين آن را واعظى گويا مى يابى، همچون دوستى مهربان كه از رسيدن اندوه به تو به شدّت ناراحت مى شود، پس دنيا چه سراى خوبى است براى كسى كه آن را خانه هميشگى خود نداند.
پاسخ تفصیلی:
از آنجا كه بسيارى از دنياپرستان براى تبرئه خويشتن گناه خود را به گردن فريبندگى دنيا مى افكنند و زرق و برق دنيا و مواهب مادّى را عامل خطاهاى خويش مى شمرند. امام(عليه السلام) در بخشی از این خطبه در واقع به پاسخ آنها مى پردازد و مى فرمايد: (به حق مى گويم: دنيا تو را فريب نداده، اين تو هستى كه به آن فريفته و مغرور شده اى [و خود را فريب داده اى])؛ «وَ حَقّاً أَقُولُ! مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ، وَ لكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ».
سپس به بيان دليل براى اين سخن پرداخته، مى فرمايد: (دنيا پندهاى فراوانى دارد كه پرده از روى واقعيت خود براى تو برداشته و تو را به عدل و انصاف دعوت كرده است)؛ «وَ لَقَدْ كَاشَفَتْكَ الْعِظَاتِ(1)، وَ آذَنَتْكَ(2)عَلَى سَوَاء». اشاره به اينكه دنيا نه تنها فريبنده نيست، بلكه حوادثى در آن رخ مى دهد كه بيداركننده است و امام(عليه السلام) در جمله هاى بعد به شرح آن مى پردازد و مى فرمايد: (دنيا با هشدارهايى كه از طريق نزول بلا و آفات در جسمت و كاستن از قوا و نيرويت به تو مى دهد راستگوتر و وفادارتر از آن است كه به تو دروغ گويد و يا فريبت دهد، چه بسيار نصيحت كنندگانى درباره دنيا كه نزد تو متهم اند و چه بسيار راستگويانى در مورد اخبار دنيا كه از سوى تو تكذيب مى شوند)؛ «وَ لَهِيَ بِمَا تَعِدُكَ مِنْ نُزُولِ الْبَلاَءِ بِجِسْمِكَ، وَ النَّقْصِ فِي قُوَّتِكَ، أَصْدَقُ وَ أَوْفَى مِنْ أَنْ تَكْذِبَكَ، أَوْ تَغُرَّكَ. وَ لَرُبَّ نَاصِح لَهَا عِنْدَكَ مُتَّهَمٌ، وَ صَادِق مِنْ خَبَرِهَا مُكَذَّبٌ».
اشاره به اينكه هم دنيا ماهيّت خودش را با انواع بلاها و مشكلات و حوادث دردناك و دگرگونى قدرتها به تو نشان داده و توصيف او به فريبندگى نادرست است و هم اولياء الله و صالحانى كه درباره بی وفايى و ناپايدارى دنيا به تو خبر داده اند راست گفته اند، هر چند اين سخنان مطابق هواى نفس تو نبوده؛ نه زبان حال دنيا را پذيرفته اى و نه زبان قال اولياى الهى را، و همه را متهم به كذب كرده اى، بنابراين اين تو هستى كه خودت را فريب مى دهى. اين احتمال نيز در تفسير جمله هاى اخير وجود دارد كه نصيحت كننده همان حوادث ناگوار و خبرهاى صادق همان نشانه هاى بى وفايى دنياست كه انسان با چشم خود اين نصيحت كنندگان و خبرهاى صادق را مى بيند و مى شنود؛ ولى چون مطابق ميل او نيست همه را تكذيب مى كند و مى گويد: يك حادثه اتفاقى بود و گذشت و ديگر تكرار نخواهد شد.
سپس با توضيح بيشتر اين حقيقت را آشكارتر و براى همگان مفهوم تر مى سازد و مى فرمايد: (اگر حال دنيا را در لابه لاى مناطق ويران شده و خانه هاى خالى از سكنه، جستجو كنى به يقين آن را يادآورى كننده اى نيكو و واعظى گويا مى يابى، همچون دوستى مهربان كه از رسيدن اندوه به تو به شدّت ناراحت مى شود)؛ «وَ لَئِنْ تَعَرَّفْتَهَا فِي الدِّيَارِ الْخَاوِيَةِ(3)، وَ الرُّبُوعِ(4)الْخَالِيَةِ، لَتَجِدَنَّهَا مِنْ حُسْنِ تَذْكِيرِكَ، وَ بَلاَغِ مَوْعِظَتِكَ، بِمَحَلَّةِ الشَّفِيقِ عَلَيْكَ، وَ الشَّحِيحِ(5)بِكَ!».
سرانجام در آخرين جمله مى فرمايد: (دنيا چه سراى خوبى است براى كسى كه آن را خانه هميشگى خود نداند و چه محلّ نيكويى است براى كسى كه آن را وطن خود برنگزيند [آرى!] سعادتمندان به وسيله دنيا در قيامت، آنها هستند كه امروز از آن مى گريزند)؛ «وَ لَنِعْمَ دَارُ مَنْ لَمْ يَرْضَ بِهَا دَاراً، وَ مَحَلُّ مَنْ لَمْ يُوَطِّنْهَا مَحَلاًّ! وَ إِنَّ السُّعَدَاءَ بِالدُّنْيَا غَداً هُمُ الْهَارِبُونَ مِنْهَا الْيَوْمَ». اشاره به اينكه افراد با ايمان و بيدار مى توانند از همين دنياى پرشور و شرّ و مملوّ از فريب و نيرنگ، وسيله اى براى سعادت جاويدان خود بسازند و آن را نردبانى براى صعود به مقامات عاليه قرار دهند، به اين ترتيب كه نگاه آنها به دنيا برخلاف دنياپرستان، نگاه به يك پل يا گذرگاه باشد؛ آنها كه از رزق و برقش مى گريزند و از مواهب آن براى قرب به خدا سود مى جويند و از اينجا به خوبى فرق دنياى ممدوح و مذموم روشن مى شود.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.