پاسخ اجمالی:
تمجيد بر دو گونه است: گونه اى از آن مثبت و سازنده و ترک آن ناپسند است و ديگرى سبب تخريب و عقب افتادگى و تقويت ظالمان است. شرط قسم اوّل اینست که: آن كس كه سزاوار است ستايش شود؛ مدح از حدّ تجاوز نكند و هدف گوينده تقرّب نابجا یا رسيدن به منافع نامشروع خود نباشد. ولى نوع دوم، درست مقابل آن است؛ يعنى هنگامى كه افراد نالايق، مورد مدح و تمجيد قرار گيرند و يا عوامل سياسى و حب و بغضها و منافع شخصى، انگيزه اين كار شود، بدكاران تشويق مى شوند و افراد فاضل و لايق مأيوس مى گردند.
پاسخ تفصیلی:
مدح و تمجيد و ثناخوانى نسبت به ديگران بر دو گونه است: گونه اى از آن مثبت و سازنده و سبب دلگرمى خادمان و يأس خائنان و پيشرفت جامعه است. بخش ديگرى سبب تخريب و عقب افتادگى و تقويت شوكت ظالمان است.
قسم اوّل داراى سه شرط است: نخست اينكه «مُدِحَ مَنْ يَسْتَحَقُّ الْمَدْحَ»؛ (آن كس كه سزاوار مدح و ثناست، مدح و ستايش شود).
شرط دوم اين است كه مدح از حدّ تجاوز نكند.
شرط سوم اينكه هدف گوينده تقرّب نابجا به شخص مقابل و رسيدن به منافع نامشروع خود نباشد. در روايتى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «إِذا مُدِحَ الْفاجِرُ اهْتَزَّ الْعَرْشَ وَ غَضِبَ الرَّبُّ»(1)؛ (هرگاه شخص فاجر مدح و ستايش شود، عرش خدا به لرزه در مى آيد و خداوند غضب مى كند). در حديث ديگرى آمده است: «اَلثَّناءُ بِأَكْثَرِ مِنَ الاِْسْتِحْقاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصيرُ عَنِ الاِْسْتِحْقاقِ عَيٌّ أَوْ حَسَدٌ»(2)؛ (مدح و ستايش بيش از استحقاق تملّق است و كمتر از آن ناتوانى در اداى سخن است يا حسد).
اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه بايد ظرفيت شخص ممدوح در نظر گرفته شود؛ مبادا مدح و ستايش سبب غرور او گردد و از مسير حق منحرف شود، همان گونه كه در جمله ديگرى از كلمات قصار مولا مى خوانيم: «رُبَّ مَفْتُون بِحُسْنِ الْقَوْلِ فيهِ»(3)؛ (چه بسيار اشخاصى كه به واسطه مدح و تمجيد، گرفتار فريب و فتنه مى شوند).
بى شك در صورتى كه همه اين جهات در نظر گرفته شود، مدح و ستايش نشانه قدردانى و حق شناسى و سبب تشويق نيكوكاران و صالحان مى شود. در دنياى امروز نيز جلسات فراوانى براى نكوداشت خادمان پرسابقه جامعه، عالمان بزرگ و نيكوكاران ممتاز گرفته مى شود و هر سال سعى مى كنند به نويسندگان بهترين كتاب سال، كارگران و كشاورزان نمونه و يا پيام آوران صلح و دوستى در جهان، جوايزى اهدا و از آنان قدردانى كنند كه اگر رنگ و بوى سياسى پيدا نكند و روابط بر ضوابط حاكم نگردد و آن شرط سوم كه در بالا به آن اشاره شد؛ يعنى حسن نيّت كارگردانان حفظ گردد، به يقين آثار بسيار ارزنده اى دارد.
ولى نوع دوم، درست در مقابل آن است؛ يعنى هنگامى كه افراد نالايق، مورد مدح و تمجيد قرار گيرند و يا افراد لايق، بيش از حد، ثناخوانى شوند و يا عوامل سياسى و حب و بغضها و منافع شخصى، انگيزه اين كار مى شود، بدكاران تشويق مى شوند و افراد فاضل، لايق و نيكوكار مأيوس مى گردند؛ متملّقان يكّه تاز ميدان اجتماع مى شوند و صادقان منزوى مى گردند. در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «إيّاكَ وَ الْمَلَقُ فَإنَّ الْمَلَقَ لَيْسَ مِنْ خَلائِقِ الاِيمانِ»(4)؛ (از تملّق بپرهيز كه با ايمان سازگار نيست). در حديث ديگرى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آمده است: «أُحْثُوا في وُجُوهِ الْمُدّاحينَ التُّرابَ»(5)؛ (به صورت چاپلوسان خاك بپاشيد).
آخرين نكته اى كه لازم به ذکر، اين است كه گاه مدح و ستايش جنبه مثبت دارد و واجد همه شرايط بالاست؛ ولى آثار نامطلوبى در افكار عمومى ايجاد مى كند و ممدوح، متّهم به دوست داشتن چاپلوسی مى شود كه در اينجا نيز از آن بايد اجتناب كرد.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.