پاسخ اجمالی:
انگيزه های سخن چينی پيوند ناگسستنی با بسياري از رذائل اخلاقی دارد؛ مانند: 1- «حسد»؛ آری حسود نمی تواند آرامش زندگی ديگران را تحمل کند. 2- «دنيا پرستی»؛ زیرا شخص دنيا پرست می خواهد با ایجاد اختلاف، کسب و کار ديگران را به رکود بکشاند، تا زمینه بهره برداری خودش را فراهم نماید. 3- «نفاق»؛ امام صادق(ع) مى فرمایند: «يكى از نشانه هاى نفاق، اصرار بر سخن چينى است». 4- «انتقام جويی». 5- «دروغ گویی»؛ پيامبر(ص) در حديثی سخن چینی را از نشانه های انسان دروغ گو دانسته است. و ... .
پاسخ تفصیلی:
اين رذيله اخلاقی مانند سایر هم نوعانش پيوند ناگسستنى با بسيارى از رذائل اخلاقى دارد، از جمله حسد، زيرا شخص حسود نمى تواند آرامش زندگى ديگران را تحمل كند و از اين كه دوستان دست به دست هم داده و كارهاى خود را به سرعت پيش مى برند، و يا از محبت و پیوند قوی در بین خانواده ها و همسران، رنج مى برد، سعى مى كند از طريق سخن چينى آنها را نسبت به يكديگر بدبين کرده و به جان هم بيندازد.
دنياپرستى، از انگيزه های ديگر سخن چينى است، چرا كه شخص دنياپرست مى خواهد با ایجاد اختلاف در بين ديگران، کار و كسب آنها را به ركود و ورشكستگى بكشاند تا زمینه بهره برداری خودش را فراهم نماید. نفاق عامل مهم ديگرى در سخن چينى است. قرآن مجيد درباره منافقان مى گويد: «اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لايَشْعُرُونَ»(1)؛ (آنها [منافقان] فسادكنندگان واقعى هستند، ولكن نمى فهمند). براستی كار آنها ايجاد فساد، به هر طريق ممكن است، امام صادق(عليه السلام) در حديثى مى فرمایند: «عَلامَةُ النِّفاقِ اَلْحَثُّ عَلَى الَّنمِيمَةِ»(2)؛ ( يكى از نشانه هاى نفاق اصرار بر سخن چينى است). فرد سخن چین نزد اين طرف مى آيد و به عنوان خيرخواهى، از طرف مقابل بدگويى مى كند، و سخنان زهرآلودى از وى نقل مى نمايد، و نزد طرف مقابل نيز همين عمل را تكرار مى كند. اين شخص دو چهره و منافق، هدفش ايجاد اختلاف، و كشمكش هاى اجتماعى است تا در آن ميان نفس راحتی بكشد.
عامل ديگر سخن چينى، همان چيزى است كه امروزه به عنوان بيمارى اخلاقى آزاردهى يا ساديسم معروف است، بعضى هستند كه بر اثر عقده حقارت، انتقام جويى و يا انحرافات ديگر روانى، از اذيت و آزار ديگران لذت مى برند، و از خوشى آنها ناراحتند اين گونه افراد به سخن چينى و سعايت پرداخته، تا مردم را به هم بريزند و خود در گوشه اى بنشينند و از جنگ و دعواى آنها لذت ببرند. از بعضى از روايات استفاده مى شود ناپاكى نطفه نيز از عوامل گرايش به سعايت و سخن چينى است (البته زمينه ساز است نه اين كه افراد را مجبور به اين كار كند)، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)در حديثى می فرمایند: «اَلسّاعى بِالنّاسِ اِلَى النّاسِ لِغَيْرِ رُشْدِهِ»(3)؛ (كسى كه نزد مردم بر ضد ديگرى سعايت مى كند در مسير صحيح نيست، [بعضى در تفسير جمله لغير رشده گفته اند يعنى لَيْسَ بِوَلَدِ حَلال؛ چنين كسى حلال زداده نيست]).
عادت به دروغ گويى يكى ديگر از عوامل سخن چينى است. شخص دروغگو اصرار دارد كه سخن اين شخص را به شخص دیگر برساند و ميان آنها فساد كند هر چند سخنانش دروغ باشد. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در حديث مفصّلى درباره نشانه هاى صفات خوب و بد می فرماید: «اَمّا عَلامَةُ الْكَذَّابِ فَاَرْبَعَةٌ...اِنْ قالَ لَمْ يَصْدُقْ وَ اِنْ قِيلَ لَهُ لَمْ يُصَدِّقْ وَ الَنميمةُ وَ الْبُهْتُ»(4)؛ (نشانه دروغگو چهار چيز است: هرگاه سخنى بگويد راست نمى گويد، و اگر سخنى به او بگويند تصديق نمى كند، و سخن چينى و بهتان). يعنى هر گاه صفت رذيله دروغگويى در درون جان انسان متمركز شود اين چهار عمل از او آشكار مى شود.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.