پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در پاسخ به معاویه که حضرت را با خلفای پیشین مقایسه کرده بود فرمودند: «شگفتا از اين روزگار كه مرا هم سنگ كسانى قرار مى دهد كه هرگز چون من براى اسلام تلاش نكردند و سابقه درخشانى چون من ندارند، همان سوابقى كه هيچ كس به مثل آن دسترسى پيدا نكرده است، چه زمانى در مورد مقايسه من با خليفه اوّل و برترى من بر او شك و ترديد واقع شد تا بخواهند مرا قرين اين اشخاص [اعضاى شوراى معروف عمر براى خلافت بعد از او] قرار دهند، مگر اينكه كسى ادعاى فضايلى براى آنها كند كه من از آن فضايل آگاه نيستم و گمان نمى كنم خدا هم از آن آگاه باشد [زيرا اصلاً چنين چيزى وجود نداشته تا خدا از آن آگاه باشد]».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در نامه 9 «نهج البلاغه» که به معاویه نوشته بود بعد از آنكه دليل برترى و فداكارى خود و خاندانش را بر ديگران بیان فرموده، از گردش روزگار كه در واقع به معناى مردم روزگار است اظهار شگفتى مى كند كه او و خاندانش را با اين همه فضيلت در رديف كسانى قرار مى دهد كه هرگز چنين سوابقى نداشته اند، مى فرمايد: (شگفتا از اين روزگار كه مرا هم سنگ كسانى قرار مى دهد كه هرگز چون من براى اسلام تلاش نكردند و سابقه درخشانى چون من ندارند، همان سوابقى كه هيچ كس به مثل آن دسترسى پيدا نكرده است)؛ «فَيَا عَجَباً لِلدَّهْرِ! إِذْ صِرْتُ يُقْرَنُ بِي مَنْ لَمْ يَسْعَ بِقَدَمِي وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ كَسَابِقَتِي الَّتِي لَا يُدْلِي(1) أَحَدٌ بِمِثْلِهَا».
بعضى چنين پنداشته اند كه اين جمله اشاره به اين است كه مردم، آن حضرت را با معاويه مقايسه كرده اند؛ در حالى كه منظور امام(عليه السلام) اين نيست. نظر امام(عليه السلام) در واقع به نامه معاويه است كه خلفاى سه گانه پيشين را در نامه اش مطرح كرده و فضيلت آنان را به رخ امام(عليه السلام) كشيده است و گرنه معاويه در نامه اش هيچ اشاره اى به سوابق خود در اسلام ننموده؛ زيرا اصولاً سوابقى نداشت و اگر هم داشت، جز سابقه سوء و دشمنی او و خاندان ابوسفيان با اسلام نبود.
به هر حال امام(عليه السلام) از مردم روزگار و از جمله معاويه ابراز شگفتى مى كند كه چگونه او را با خلفاى پيشين مقايسه مى كنند. اين سخن در واقع هماهنگ با چيزى است كه در «خطبه شقشقيه» آمده است كه مى فرمايد: «مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِيَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِرِ»؛ (چه زمانى در مورد مقايسه من با خليفه اوّل و برترى من بر او شك و ترديد واقع شد تا بخواهند مرا قرين اين اشخاص [اعضاى شوراى معروف عمر براى خلافت بعد از او] قرار دهند).
گويا كسانى كه سخن مولا را در اينجا ناظر به مقايسه با معاويه دانسته اند تحت تأثير جمله ديگرى از كلام حضرت در جاى ديگر واقع شده اند. ولى اگر به اين نكته دقت شود كه نامه امام(عليه السلام) در پاسخ به نامه معاويه است و در نامه معاويه سخن از برترى خلفاى پيشين بوده است، روشن مى شود كه منظور امام(عليه السلام) همان است كه ما در بالا گفتيم.
سپس در ادامه همين سخن امام(عليه السلام) با كنايه اى رساتر از تصريح چنين مى فرمايد: (مگر اينكه كسى ادعاى فضايلى براى آنها كند كه من از آن فضايل آگاه نيستم و گمان نمى كنم خدا هم از آن آگاه باشد [زيرا اصلاً چنين چيزى وجود نداشته تا خدا از آن آگاه باشد])؛ «إِلَّا أَنْ يَدَّعِيَ مُدَّعٍ مَا لَا أَعْرِفُهُ وَ لَا أَظُنُّ اللَّهَ يَعْرِفُهُ». اين شبيه همان چيزى است كه در آيه شريفه 18 سوره «يونس» آمده است كه مى فرمايد: «آنها غير از خدا چيزهايى را مى پرستند كه نه به آنها زيانى مى رساند و نه سودى مى بخشد و مى گويند اينها شفيعان ما نزد خدا هستند». آن گاه اضافه مى كند: «قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللهَ بِما لَا يَعْلَمُ فِى السَّماواتِ وَ لَا فِى الْأَرْضِ»؛ (بگو آيا خدا را به چيزى خبر مى دهيد كه در آسمانها و زمين سراغ ندارد). آن گاه در پايان اين فراز از نامه بعد از روشن شدن سوابق اهل بيت و مخالفان، خدا را شكر و سپاس مى گويد و مى فرمايد: (و خدا را در هر حال شكر مى گويم)؛ «وَ الْحَمْدُ للهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ».(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.