پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در مورد مشكلات عظيم پیامبر(ص) در دوران رسالتش مي فرمايد: «گواهى مى دهيم محمد فرستاده اوست، كسي كه در راه رضاى خدا در درياى مشكلات غوطه ور شد، بستگان و نزديكانش ناپايدار و بيگانگان در دشمنيش مصمّم بودند، عرب براى نبرد با او زمام مَركب ها را رها ساخت و با شتاب به سوى او راند تا از دورترين نقطه و پرفاصله ترين خانه، عداوت خويش را در برابر وى ظاهر سازد». آری دشمنان هر كاري كردند تا اسلام و پيامبر(ص) شكست بخورد، ولى چون خدا مى خواست اين نور الهى خاموش نشود، نقشه هاى آنها را نقش بر آب كرد و شرق و غرب عالَم را به تسخير اسلام در آورد.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در بخشی از خطبه 194 «نهج البلاغه» مى فرمايد: (و گواهى مى دهيم كه محمّد بنده و فرستاده اوست، همان كسي كه در راه رضاى خدا در درياى مشكلات غوطه ور شد، و جام هر مصيبتى را جرعه جرعه نوشيد)؛ «وَ نَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، خَاضَ إِلَى رِضْوَانِ اللهِ كُلَّ غَمْرَةٍ(1)، وَ تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ(2)». اين دو وصفى كه امام(عليه السلام) درباره پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بيان فرموده، جامع همه اوصاف خير است؛ ايستادن در برابر مشكلات و تحمّل در برابر مصائب، تا آن مقاومت و تحمّل نباشد هيچ كار مهمى به سامان نمى رسد.
جمله «تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ»؛ نشان مى دهد كه حوادث گلوگير در برابر پيامبر(صلى الله عليه وآله) يكى دو تا نبود؛ بلكه او جرعه جرعه از جام مصائب مى نوشيد و تحمّل مى كرد؛ جمعى از بهترين يارانش را از او گرفتند صبر كرد، انواع مشكلات و موانع را بر سر راه او ايجاد كردند؛ ولى از همه آنها عبور نمود و اين در واقع درسى است براى همه كسانى كه مى خواهند با طاغوت ها مبارزه كنند و به اصلاح جامعه خويش بپردازند.
سپس امام(عليه السلام) بخشى از مشكلات عظيم پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) در دوران رسالتش را در چند جمله كوتاه و پرمعنا بيان کرده و مى فرمايد: (بستگان و نزديكانش را ناپايدار و بيگانگان در دشمنيش مصمّم بودند، عرب براى نبرد با او زمام مَركب ها را رها ساخت و با شتاب، به سوى او راند تا از دورترين نقطه و پرفاصله ترين خانه، عداوت خويش را در برابر وى ظاهر سازند)؛ «وَ قَدْ تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ(3)، وَ تَأَلَّبَ(4) عَلَيْهِ الْأَقْصَوْنَ، وَ خَلَعَتْ إِلَيْهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا(5)، وَ ضَرَبَتْ إِلى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا(6)، حَتَّى أَنْزَلَتْ بِسَاحَتِهِ عَدَاوَتَها، مِنْ أَبْعَدِ الدَّارِ، وَ أَسْحَقِ(7) الْمَزَارِ».
جمله «تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ»؛ اشاره به اين است كه جمعى از بستگان نزديك پيامبر(صلى الله عليه وآله) مانند عباس كه تمايل به حمايت از او داشتند، در كار خود ثابت قدم نبودند.
جمله «تَأَلَّبَ عَلَيْهِ الْأَقْصَوْنَ»؛ اشاره به شاخه هاى دورتر قبيله قريش است كه دست به دست هم دادند و قبايل ديگر را نيز تحريك كردند تا در برابر پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) بايستند و در چنين شرايطى كه نه نزديكان جرأت حمايت شجاعانه اى داشته باشند و نه دوران (دشمنان)، در عداوت و دشمنى كوتاهى كنند مشكلات عظيمى پيدا مى شود كه ايستادگى در برابر آن بسيار سخت است.
جمله «خَلَعَتْ إِلَيْهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا، وَ ضَرَبَتْ إِلى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا»؛ اشاره به سرعت و شتاب شديد مخالفان در عداوت و دشمنى با آن حضرت است؛ زيرا هنگامى كه بخواهند مَركب به سرعت پيش برود افسار آن را سست مى كنند و با شلّاق بر پهلوها و شكم آن مى زنند. تاريخ اسلام نيز در همه فصولِ خود به اين حقيقت گواهى مى دهد كه دشمنان از هر كارى كه فكر مى كردند به شكست اسلام و پيامبر(صلى الله عليه وآله) بيانجامد خوددارى نكردند؛ ولى خدا مى خواست اين نور الهى خاموش نشود و روز به روز درخشش بيشترى پيدا كند، لذا نقشه هاى آنها را نقش بر آب كرد و آتش هايى را كه افروخته بودند، با باران لطف و عنايتش خاموش ساخت و پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) از اين معركه هاى خطرناك پيروز و سربلند بيرون آمد و اسلام، شرق و غرب عالَم را تسخير كرد.
ابن ابى الحديد در اينجا نگاهى كوتاه و گذرا به مشكلات و دشوارى هايى كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در دوران رسالت خود پشت سر گذاشت، افكنده، مى گويد: «كسى كه كتب تاريخ و سيره را مطالعه مى كند، مى داند كه رسول الله(صلى الله عليه وآله) در راه خدا چه دشوارى هايى را تحمّل كرد؛ از استهزاء قريش در آغاز دعوت گرفته تا سنگسار كردن، تا آنجا كه از پشت پاى او خون فرو مى ريخت و كودكان را به مخالفت و آزار او وادار مى كردند. شكمبه شتر بر سر او مى ريختند. لباس آن حضرت را بر گردنش پيچيده و مى فشردند. او را چند سال در شعب بنى هاشم (ابوطالب) محاصره كردند. خريد و فروش با او و مسلمانانِ اندكِ آن زمان را تحريم كردند و از ازدواج با آنان و سخن گفتن خوددارى نمودند تا آنجا كه نزديك بود مسلمانان از گرسنگى هلاك شوند، و اگر بعضى از ارحام و علاقه مندان پيامبر(صلى الله عليه وآله) مخفيانه كمى آرد و خرما در تاريكى شب به آنها نمى رساندند، از گرسنگى هلاك شده بودند. اصحاب و يارانش را مى گرفتند و مى زدند و در برابر آفتاب به بند مى كشيدند و از خانه خود دور مى ساختند تا آنجا كه گروهى مجبور شدند به حبشه مهاجرت كنند و خود پيامبر(صلى الله عليه وآله) گاهى به قبيله ثقيف و گاهى به بنى عامر و گاه به ربيعه و غير آنها پناه برد؛ ولى هيچ يك فايده اى نداشت. سپس همگى تصميم گرفتند كه آن حضرت را شبانه به قتل برسانند و پيامبر(صلى الله عليه وآله) ناچار شد از چنگال آنها فرار كند و به مدينه رود و به طايفه اوس و خزرج بپيوندد؛ در حالى كه همسر و فرزندان خود و تمام وسايل زندگيش را در مكّه رها كرده بود و با زحمت شديد توانست خود را به مدينه برساند. در آنجا نيز آن حضرت را آسوده نگذاشتند، جنگ ها پشت سر يكديگر روى داد و لشكرها پشت سر يكديگر به سوى او حركت كردند، به گونه اى كه هميشه در زحمت بود و جنگ ها يكى پس از ديگرى مسلمانان را در فشار قرار مى داد؛ ولى سرانجام خدا او را يارى كرد و آئينش جهانگير شد و كسى كه آشنا به تاريخ اسلام باشد شرح اين مشكلات را مى داند».(8)
اينها همان چيزى است كه امام علي(عليه السلام) در جمله هاى كوتاه و پر معناى بالا به آن اشاره كرده است.(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.