پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) درباره وضعيت «آخر الزمان» مى فرمايد: «بايد منتظر گسيختگى پيوندها و روى كارآمدن بى كفايت ها باشيد، و اين، زمانى است كه ضربه شمشير بر مؤمن آسان تر است از يافتن يك درهم حلال، و اين زمانى است كه پاداشِ گيرنده از دهنده بيشتر است! اين امر زماني است كه مست مى شويد بى آنكه شراب خورده باشيد، سوگند مي خوريد بى آنكه مجبور باشيد، دروغ مى گوييد در حالى كه ناچار نيستند، و اين، هنگامى است كه بلاها شما را مى گزد آن گونه كه جهازِ نامناسب شتر، پشت او را مى آزارد، اين رنج چه طولانى است و اين اميدِ رهايى چه دور!».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در آغاز خطبه 187 «نهج البلاغه» گروهى از خاصّان درگاه پروردگار را نام برده كه اجمالا مأموريت مهمّى بر دوش دارند و مى فرماید: (هان! پدر و مادرم فدايشان باد! همان گروهى كه نامشان در آسمان معروف است و در زمين مجهول)؛ «أَلَا بِأَبِي وَ أُمِّي(1) هُمْ مِنْ عِدَّةٍ أَسْمَاؤُهُمْ فِي السَّمَاءِ مَعْرُوفَةٌ وَ فِي الْاَرْضِ مَجْهُولَةٌ».
قراين متعدّد نشان مى دهد كه منظور از این گروه و مأموریتشان، حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه) و ياران خاصّ اوست؛ زيرا امام(عليه السلام) بعد از اين جمله از حوادث سخت و دردناكى خبر مى دهد كه انسان را به ياد علائم «آخرالزمان» و ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه) مى اندازد. افزون بر اين، در بخشى از خطبه كه مدائنى در كتاب «صفّين» آورده است،(2) اشاره به «خسف بيداء» شده است؛ يعنى شكافتن بيابان و فرو رفتن گروهى در آن و مى دانيم كه «خسف بيداء» جزو علائم ظهور حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه) است كه در روايات به آن اشاره شده است.(3)
از اينجا روشن مى شود كه مأموريت آنها همان مأموريتى است كه در روايات فراوان در منابع شيعه و اهل سنّت درباره حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه) آمده است كه: «يَمْلَاُ الْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً».(4)
سپس امام(عليه السلام) پيشگويى هايى از حوادث دردناك آینده دارد كه در انتظار مردم است؛ حوادثى كه شبيه علاماتى است كه براى ظهور حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه) ذكر شده، مى فرمايد: (بدانيد شما بايد منتظر عقب گرد در امور خويش و گسيختگى پيوندها و روى كارآمدن خردسالان و بى كفايتان باشيد)؛ «أَلَا فَتَوَقَّعُوا مَا يَكُونُ مِنْ إِدْبَارِ أُمُورِكُمْ، وَ اِنْقِطَاعِ وُصَلِكُمْ، وَ اِسْتِعْمَالِ صِغَارِكُمْ». بديهى است هنگامى كه افراد كم تجربه و خام و نالايق در اجتماعى بر سر كار آيند عقب گردها شروع مى شود و پيوندهاى اجتماعى مى گسلد! حال چرا گروهى از زمامداران براى مديريت ها به سراغ صغار و كم تجربه ها مى روند؟ فقط براى آن است كه آنها بندگانى هستند «جان و دل بر كف، چشم بر امر و گوش بر فرمان» و اين بزرگ ترين عامل بدبختى آنهاست.
آنگاه امام(عليه السلام) به شرح گسترده اى درباره اين حوادث دردناك پرداخته، چنين مى فرمايد: (و اين وضع در زمانى است كه ضربه شمشير بر مؤمن آسان تر است از يافتن يك درهم حلال و اين در زمانى است كه اجر و پاداش گيرنده از دهنده بيش تر است!)؛ «ذاكَ حَيْثُ تَكُونُ ضَرْبَةُ السَّيْفِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَهْوَنَ مِنَ الدِّرْهَمِ مِنْ حِلِّهِ، ذَاكَ حَيْثُ يَكُونُ الْمُعْطَى أَعْظَمَ أَجْراً مِنَ الْمُعْطِي».
امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه، قبل از هر چيز مسئله حلال و حرام اموال را يادآور مى شود؛ زيرا سرنوشت مادى و معنوى جامعه ها به آن بستگى دارد، مى فرمايد: به قدرى اموال آلوده و حرام و غصب و رشوه و تقلب در جامعه زياد مى شود كه به دست آوردن يك درهم حلال از تحمل ضربه شمشير در يك جنگ مشكل تر مى شود و به همين دليل آنهايى كه انفاق در راه خدا مى كنند كمتر مشمول اجر و پاداش الهى مى شوند، چون مى دانند كه اموالشان پاك نيست؛ ولى گيرندگان كه از اين معنا باخبر نيستند يا مى دانند ولى به حكم اضطرار، آن مال مشكوك يا حرام را مى گيرند، مسئوليتى در پيشگاه خدا ندارند و اجر و پاداششان بيشتر است در حالى كه در يك جامعه سالم مطابق حديث معروف: «اِنَّ الْيَدَ الْعُلْيا خَيْرُ مِنَ الْيَدِ السُّفْلى»؛ دست بالا [دهنده] بهتر از دست پايين [گيرنده] است».(5) قضيه بر عكس است يعنى مُعطِي [دهنده] اجرش بيشتر از مُعطَى[گيرنده] است.
سپس به مشكلات ديگر آن جامعه فاسد كه مردم بايد به حكم اجبار در انتظار آن باشند، پرداخته مى فرمايد: (اين امر هنگامى رخ مى دهد كه مست مى شويد بى آنكه شراب خورده باشيد، بلكه مست نعمت و فزونى امكانات هستيد و سوگند ياد مى كنيد بى آنكه مجبور باشيد و دروغ مى گوييد در حالى كه ناچار نيستند)؛ «ذَاكَ حَيْثُ تَسْكَرُونَ مِنْ غَيْرِ شَرَابٍ، بَلْ مِنَ النِّعْمَةِ وَ النَّعِيمِ، وَ تَحْلِفُونَ مِنْ غَيْرِ اِضْطِرَارٍ، وَ تَكْذِبُونَ مِنْ غَيْرِ إِحْرَاجٍ».
اين بلاهاى سه گانه در هر جامعه اى باشد آن را به ويرانى مى كشد، ثروتمندان، مستِ ثروت شوند و خدا و خلق او را به فراموشى بسپارند كه مستى نعمت از مستى شراب خطرناك تر است. مستى شراب ممكن است با گذشتن يك شب پايان يابد؛ ولى مستى نعمت ممكن است يك عمر باقى بماند همچنين قسم خوردن بى جهت، ارزش نام خدا را پايين مى آورد و دروغ گفتن بدون اجبار، پايه هاى اعتماد را لرزان مى سازد و زندگى در چنين جامعه اى بسيار مشكل و طاقت فرساست.
و در پايان اين پيشگويى، چنين مى فرمايد: (و اين، هنگامى خواهد بود كه بلاها شما را مى گزد و مجروح مى سازد آن گونه كه جهاز نامناسب شتر، پشت او را مى آزارد [و مجروح مى كند، آه] اين رنج و سختى چه طولانى است و اين اميد رهايى چه دور!)؛ «ذَاكَ إِذَا عَضَّكُمُ(6) الْبَلَاءُ كَمَا يَعَضُّ الْقَتَبُ(7) غَارِبَ(8) الْبَعِيرِ، مَا أَطْوَلَ هذَا الْعَنَاءَ، وَ أَبْعَدَ هذَا الرَّجَاءَ!».
در اينجا توجّه به دو نكته لازم است: نخست اينكه چرا امام(عليه السلام) مشكلات و بلاها را تشبيه به «قتب»؛ (جهاز چوبى مخصوص شتر كه براى حلّ مشكل كوهان او گذارده مى شود) كرده است كه پشت شتر را مى آزارد؟ بعيد نيست اين تشبيه از آن رو باشد كه «قتب» را براى رهايى از مشكل برآمدگى كوهان شتر مى گذارند؛ ولى مشكل ديگرى ايجاد مى شود كه پشت و گردن شتر را آزار مى دهد و گاه مجروح مى كند. حوادث و بلاهاى آن زمان نيز چنين است كه هر چاره اى براى آن انديشيده شود، مشكل ديگرى دامان مردم را مى گيرد.
ديگر اينكه امام(عليه السلام) چگونه مى فرمايد: «اميد نجات دور است»، در حالى كه بعضى از روايات اميد نجات را نزديك دانسته است؟ پاسخ آن است كه ظهورِ آن حضرت مشروط به شرايطى است كه اگر آن شرايط تحقق يابد، نزديك است و اگر تحقّق نيابد دور است و به تعبير ديگر: مؤمنان مى توانند با فراهم كردن شرايط ظهور، يعنى خودسازى و آمادگى كامل و دعاهاى پى درپى، ظهور آن حضرت را نزديك سازند و هر گاه اين امور ترك شود ظهور به تأخير خواهد افتاد، بنابراين ظهور از يك نظر نزديك است و از يك نظر دور و اميدواريم كه به لطف پروردگار نزديك باشد.(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.