پاسخ اجمالی:
اشاعره معتقدند انسان هيچ اختيارى در اعمالش ندارد و هر كارى انجام دهد به اراده خدا است! و در پاسخ به اين سؤال كه چگونه عقل باور مى كند خدا ما را مجبور بر معصيت كند و بعد ما را مجازات نمايد؟ اصل مسأله عدالت خداوند را انكار كرده و می گویند: او هرچه كند عينِ عدالت است. در واقع گرايش به مسأله جبر منشأ انكار عدالت گردیده، ایرادی که همواره جبرى ها گرفتار آن بوده اند.
پاسخ تفصیلی:
اشاعره معتقدند انسان هيچ اختيارى در اعمالش ندارد و هر كارى انجام دهد به اراده خدا است! و هنگامى كه مواجه با اين سؤال شده اند كه چگونه عقل باور مى كند خدا ما را مجبور بر معصيت كند و بعد ما را مجازات نمايد، اين با عدالت او سازگار نيست؟ در پاسخ اين سؤال، اصل مسأله عدالت و ظلم را انكار كرده و گفته اند: او هرچه كند عينِ عدالت است و كسى را حق سؤال از او نيست. البته گرايش به مسأله جبر نبايد منشأ انكار عدالت و ظلم گردد. درست است كه هميشه خطاها منشأ خطاهاى ديگرى مى شود و اشتباهات از اشتباهات ديگر سرچشمه مى گيرد؛ ولى نبايد بر اشتباهات اصرار كرد تا آنجا كه مسائل واضح را نيز زير پا گذاشت.
بدون شك مسأله عدل الهى يا حُسن عدالت و قُبح ظلم از مسأله اختيار و آزادى اراده انسان آشكارتر است. به فرض كه مسأله جبر و اختيار براى بعضى حل نشود، دليل اين نمى شود كه مسأله عدل را انكار كنند. جبرى ها هميشه گرفتار اين ايراد بوده اند كه چگونه مى توان باور كرد خداوند بندگان را مجبور به گناه كند، سپس آنها را مجازات نمايد؟ اين با عدالت او سازگار نيست! اين، يك دليل منطقى روشن است؛ ولى جبريون بجاى اين كه در مسأله جبر تجديد نظر كنند، به انكار عدل الهى برخاسته اند يا گفته اند هرچه او كند عين عدالت است حتّى كيفر دادن افراد مجبور.
ترسيمى كه آنها از خداوند در ذهن خود ساخته اند راستى عجيب و وحشتناك است؛ خدائى كه ممكن است تمام انبياى مرسلين، ملائكه مقرّبين، شهداء و صدّيقين را به قعر جهنّم بفرستد و تمام اشقياء، ظالمان و گنهكاران تاريخ بشر و شياطين را در اعلى علّيّين بهشت جاى دهد؛ خدائى كه بدون جهت گروهى را مجبور به گناه و گروهى را مجبور به اطاعت مى كند، سپس گنهكار را مجازات و نيكوكار را پاداش مى دهد، در حالى كه در حقيقت هيچ گونه تفاوتى در ميان آن دو وجود ندارد. مسلماً اين ترسيم زشت و وحشتناك، انسان ها را از خدا دور مى سازد و باب معرفة الله را مى بندد و حتّى بازتاب آن در جامعه انسانى منشأ هرگونه زشتى و بى عدالتى خواهد بود و دين و مذهب را به عنوان يك عامل تخدير و فساد و نابسامانى و سوءظن نسبت به تمام جهان هستى در مى آورد.
كوتاه سخن اين كه: اصرار در مسأله جبر، نبايد سبب انكار عدل شود؛ بلكه برعكس روشنى مسأله عدل الهى، بايد سبب تجديدنظر جبريّون در اعتقاد جبر گردد. چه بسيار است مسائل واضح و بديهى كه زير پرده انكار قرار گرفته، به خاطر اصرار و لجاجت در اثبات بعضى از مسائل نظرى غير واقعى.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.