پاسخ اجمالی:
زندگی بخش بودن خداوند در جهات مختلف تجلّى كرده است. او در كنار حيات مادي، حيات معنوى و روحانى را ایجاد كرد و آن را از طريق وحى و ارسال انبياء پايه گذارى نمود. از اين مرحله فراتر، حيات بخشى او در قيامت است كه به استخوان هاى پوسيده، لباس حيات جاودانى و ابدى ای مى پوشاند که هيچ گونه فنایی در آن راه ندارد. پيام اين توصيف خداوند به این وصف، دو چيز است يكي اين كه سرچشمه هرگونه حيات از اوست و ديگر اینکه تخلّق به اين صفت، سرچشمه كمك نمودن به حيات مادى و معنوى انسان ها است.
پاسخ تفصیلی:
از بارزترين نشانه هاى خداوند در عالم هستى، مسأله حيات و زندگى است. موجودات زنده به حق، عجيب ترين و پيچيده ترين و جالب ترين آثار عظمت اويند، به همين دليل قرآن مجيد در مباحث توحيد، تكيه فراوانى روى آن كرده و از خداوند به عنوان زنده كننده مردگان ياد نموده است. گرچه واژه «مُحيِى» (زنده كننده) دو بار بيشتر در قرآن مجيد نيامده است: «إِنَّ ذلِكَ لَمُحْيِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»(1)؛ (چنين كسى [كه زمين مرده را زنده مى كند] زنده كننده مردگان [در قيامت] است و او بر هر چيزى توانا است). و آن هم چنانكه ملاحظه شد دربارهي احياء مردگان در قيامت است؛ ولى به مشتقّات آن در آيات مختلف قرآن درباره حيات و مرگ گياهان، حيوانات و انسان ها كراراً اشاره شده است و از مهمترين صفات فعل خداوند محسوب مى گردد.
«مُحْيِى» از ماده «حيات» به گفته «مقاييس اللّغه» داراى دو معنی است: نخست حيات به معنى ضد مرگ و دوم به معنى حيا كردن كه ضد وقاحت و بى شرمى است. ولى بعضى ديگر از محققان معنى دوم را به معنى اول باز گردانده و گفته اند: حياء و شرم به معني انقباض نفس و جمع كردن خود در برابر زشتى ها، از آثار يك موجود زنده است يا به تعبير ديگر حياء، همان نگهدارى خويشتن از ضعف، نقصان، عيب و بدى است. قابل توجّه اين كه يكى از نام هاى باران «حىّ» است؛ زيرا مايه حيات زمين است و به قبيله نيز «حىّ» گفته مى شود؛ چرا كه داراى يك حيات گروهى و دسته جمعى است، به مارهاى بزرگ نيز «حَيّه» مى گويند؛ چون از حيات كامل و تحرك و قوّت و قدرت زياد برخوردار اند.(2)
«راغب» در «مفردات» براى حيات، شش گونه مصداق بيان كرده است: 1. حيات گياهى. 2. حيات حيوانى. 3. حيات عقلى انسان. 4. حيات عاطفى (برطرف شدن غم و حاصل شدن حال نشاط و لذّت). 5. حيات اخروى جاودانى. 6. حياتى كه يكى از اوصاف پروردگار است (و كاملترين و جامع ترين نوع حيات محسوب مى شود؛ يعنى كمال علم و قدرت). البتّه انواع ديگرى از حيات تصوّر مى شود از جمله حيات معنوى يعنى ايمان كه قرآن مجيد در آيات متعدّدى به اين معنی اشاره كرده است.
به هر حال «مُحيِى» بودن خداوند در جهات مختلف تجلّى كرده: در عالم گياهان، سرتاسر كره خاكى را زير پوشش انواع مختلف درختان، گلها، گياهان كوچك و بزرگ، آبى و خاكى، جنگلى و صحرائى، وحشى و اهلى، داروئى و غذائى قرار داده كه دقّت در تنوّع و شگفتى هاى هر يك، انسان را به آن مبدأ بزرگ جهان هستى رهنمون مى گردد. در جهان حيوانات، انواع و اقسام جانداران دريائى و خشكى، پرندگان، حشرات، حيوانات وحشى و اهلى، جانداران ذرّه بينى و غول پيكر و بالاخره انسان را كه نمونه اتمّ حيات و زندگى است، آشكار ساخته است.
مسلّماً حيات و زندگى هر قدر پيچيده تر شود اسرارآميزتر و اعجاب انگيزتر مى گردد و اين در حالى است كه هنوز اصل حقيقت حيات و چگونگى پيدايش يك موجود زنده از موجود بيجان به صورت معمائى باقى مانده و كوشش و تلاش هزاران دانشمند بزرگ، براى حل اين معمّا هنوز به جائى نرسيده است. از اين مرحله كه بگذريم، مرحله حيات معنوى و روحانى شروع مى شود كه خداوند از طريق وحى و كتب آسمانى و ارسال انبياء و رُسُل، آن را پايه گذارى كرده است، همان گونه كه مى فرمايد: «أَوَمَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ»(3)؛ (آیا کسى که مرده بود، سپس او را زنده کردیم، [کافر بود و ایمان آورد]) و آيه «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً»(4)؛ (هر كس كار شايسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، به طور مسلم او را حيات پاكيزه اى مى بخشيم). اين نوع حياتبخشىِ خداوند در آيات قرآن مجيد كراراً مورد توجّه و تأكيد قرار گرفته است.
از اين مرحله نيز فراتر، حياتبخشى او در قيامت است كه «عظام رميم»؛ (استخوان هاى پوسيده) را لباس حيات و زندگى مى پوشاند و حياتى جاودانى و ابدى مى بخشد، هيچ گونه مرگ در آن راه ندارد. به اين ترتيب «محيى» بودن او در دنيا و آخرت سرچشمه مهمترين و گسترده ترين مظهر آفرينش او است؛ پيام اين توصيف الهى، از يك سو توجّه به اين حقيقت است كه سرچشمه هرگونه حيات از او است، پس براى حفظ حيات ظاهر و حيات دل، بايد رو به سوى او آوريم و از او كه زنده كننده هر چيز است حيات بطلبيم و از سوى ديگر تخلّق به اين صفت، سرچشمه كمك نمودن به حيات مادى و معنوى انسان ها است.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.