پاسخ اجمالی:
مطالعه حیات حیوانات به عنوان بخش بزرگی از موجودات جهان، انسان را با عظمت خالق شان آشنا می کند. قرآن نیز به حقایقی در این زمینه اشاره دارد. برای مثال در سوره شوری و جاثیه یکی از نشانه های خداوند، تنوع و پراکندگی موجودات در آسمانها و زمین معرفی می شود و در سوره غاشیه، انسانها را به تأمل در آفرینش شتر دعوت می کند و علاوه بر آن در سوره های مومنون و نحل نیز دقت در خلقت و فواید چهارپایان مایه عبرت معرفی می شود. در آیات دیگری از سوره های فاطر، یس، زخرف و غافر نیز به موارد دیگری اشاره کرده است.
پاسخ تفصیلی:
حيوانات، بخش عظيمى از موجودات زنده جهان را تشكيل مى دهند. حيوانات با ساختمان هاى مختلف و اشكال گوناگون و تنوّع فراوان و شگفتى هاى عظيم توجّه هر بيننده اى را به خود جلب مى كند و مطالعه درباره هريك از آنها انسان را به علم و قدرت بى پايان آفريننده آنها آشنا مى سازد. اهميّت اين مسأله وقتى روشن تر مى شود كه ما اين حيوانات را در يكجا در كنار هم ببينيم. مثلا قدمى به باغ وحش بگذاريم و از غرفه هاى ماهى ها و انواع پرندگان، ميمون ها، شير و ببر و پلنگ و زرّافه و فيل، يكى پس از ديگرى را تماشا کنیم و حركات و عادات و عجائب خلقت هريك را از نظر بگذرانيم. ممكن نيست كسى كمترين بهره اى از عقل و هوش داشته باشد و به هنگام ديدن آنها در فكر و انديشه فرو نرود و در برابر آفريننده اين موجودات متنوّع و عجيب سر تعظيم فرود نياورد.
از ميان اين حيوانات، حيوانات اهلى كه در خدمت انسان ها هستند و منافع و بركات گوناگونى براى بشر دارند بيشتر قابل توجّه اند. به همين دليل قرآن مجيد در آيات توحيدى خود روى تمام جنبندگان به طور كلّى، و روى انعام و چهار پايان بالخصوص تكيه كرده و قسمت هايى از شگفتى هاى آنها را در آيات متعدّد بر شمرده است.
با اين اشاره، به آيات زير، گوش جان فرا مى دهيم:
1 و 2 ـ خداوند در آیاتی از سوره شوری و جاثیه بعد از اشاره به نشانه هاى خداوند در آفرينش آسمان ها و زمين و همچنين آفرينش انسان اشاره به خلقت تمامى جنبندگان كه در آسمان ها و زمين اند كرده و مى فرمايد: (و از آیات اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر نموده)؛ «وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَابَّةٍ».
«بَثّ» در اصل به معنى پراكنده ساختن چيزى است همانگونه كه باد، خاك ها را پراكنده مى سازد. اين تعبير در آيه مورد بحث به معنى ايجاد و آفرينش و آشكار ساختن موجودات مختلف و منتشر نمودن آنها در مناطق گوناگون است. به هر حال اين تعبير تمامى جنبندگان و حيوانات و انسانها را شامل مى شود. از موجودات زنده ذرّه بينى كه داراى حركت ظريف و مرموزى هستند گرفته تا حيوانات غول پيكرى كه ده ها متر طول و گاه بيش از يكصد تن وزن دارند.(1) از انواع پرندگان و صدها هزار نوع حشرات گوناگون و هزاران هزار انواع حيوانات وحشى و اهلى و درندگان و خزندگان و ماهيان كوچك و بزرگ و موجودات زنده دريائى همه را در بر مى گيرد.
اگر كمى بيشتر در وسعت مفهوم «دابّه» و شمول آن نسبت به تمام انواع جنبندگان بيانديشيم دنيائى از عجائب و شگفتى ها و قدرت نمائى ها در برابر ما مجسّم مى شود كه هريك به تنهايى كافى است ما را به علم و قدرت مبدأ بزرگ آفرينش آشنا سازد. هزاران هزار كتاب به زبان هاى مختلف درباره خصوصيات ساختمان و زندگى انواع جانداران نوشته شده و فيلم هاى زيادى در اين زمينه تهيه كرده اند. مجله هاى گوناگونى به زبان هاى مختلف درباره همين موضوع نشر مى شود كه مطالعه و مشاهده آنها انسان را در دريائى از شگفتى ها و اعجاب غرق مى كند. و تازه تمام اين تلاش هايى كه از ناحيه دانشمندان در طول هزاران سال براى شناخت آنها انجام شده تنها از گوشه اى از زندگى آنها پرده برداشته و مسلّما در آينده هر روز اسرار تازه اى از زندگانى آنها كشف مى شود. بعضى از دانشمندان تنها بيست سال از عمر خود را صرف مطالعه زندگى مورچگان كرده اند و اگر با همين روش بخواهند زندگى همه انواع جانداران را مطالعه كنند معلوم نيست عمر تمام بشريت كافى براى شناخت همه اسرار آنها باشد.
قابل توجّه اينكه آنچه ما از آن سخن مىگوئيم موجودات زنده زمين است در حالى كه از تعبير «فيهما»؛ (در آسمان ها و زمين) استفاده مى شود كه جنبندگان زيادى در آسمان ها نيز وجود دارد كه مطلقا از دسترس مطالعات دانشمندان ما بيرون است و شايد روزى انسان ها با مسافرت هاى فضائى به موجودات زنده عجيب و غريب ديگرى در كرات ديگر دست يابند كه امروز حتى تصوّر كردن شكل و خصوصيات آنها براى ما ممكن نيست.
بعضى از مفسّران گفته اند: منظور از جنبندگان آسمان ها همان فرشتگان اند، در حالى كه كلمه «دابّة» بر فرشته اطلاق نمى شود و بعضى نيز به گمان اينكه در آسمان ها غير از فرشتگان موجود زنده اى نيست توجيهات و تفسيرهاى ديگرى براى آيه ذكر كرده اند، در حالى كه امروز اين معنى براى ما روشن است كه موجودات زنده منحصر به كره زمين ما نيست و به گفته دانشمندان ميليون ها كره در اين فضاى بي كران است كه قابل سكونت براى انواع جنبندگان و جانداران مى باشد. همچنين قابل توجّه اينكه موجودات زنده تنها از نظر ساختمان و طرز زندگى و جنبه هاى مختلف حيات از آيات خدا نيست بلكه از نظر فوائد گوناگون و بركات زيادى كه براى جهان انسانيت به ارمغان مى آورند نيز آيتى از آيات خدايند.
اگر مى فرمايد: اين آيات براى گروهى است كه اهل يقينند اشاره به كسانى است كه آماده پذيرش حق و ايمان آوردن هستند نه افراد لجوج و متكبّر و خودخواه.
3ـ همچنین خداوند در آیه 17 سوره غاشیه به صورت يك استفهام توبيخى مى فرمايد: (آیا آنان به شتر نمى نگرند که چگونه آفریده شده است؟!)؛ «أَفَلا يَنْظُرُوْنَ اِلَى الأبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ».
جالب اينكه پشت سر آن اشاره به عظمت آفرينش آسمان و سپس كوه ها و بعد زمين شده است و قرار گرفتن شتر در كنار اين امور، خود دليل بر اهميّت خلقت اين حيوان چهارپا است. دقت در حالات اين حيوان نشان مى دهد ويژگى هاى مختلفى دارد كه او را از چهارپايان ديگر جدا مى سازد و با توجّه به اين ويژگى ها به خوبى روشن مى شود كه چرا قرآن مخصوصا روى اين موضوع تكيه كرده است.
4 و 5ـ در آیاتی از سوره مومنون و نحل ضمن اشاره به منافع مختلف چهار پايان براى انسان ها مى فرمايد: (و در آفرینش چهارپایان، براى شما [درسهاى] عبرتى است)؛ «وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً».
در اينجا «عبرت» به صورت نكره ذكر شده كه دليل بر اهمّيّت فوق العاده آن است. به گفته «راغب» در كتاب «مفردات»، «عِبْرَتْ» از مادّه «عَبْر» (بر وزن ابر) به معنى عبور كردن و گذشتن از حالتى به حالت ديگر است و از آنجا كه شخص عبرت گيرنده حالتى را مشاهده مى كند و از آن به حقيقتى كه قابل مشاهده نيست پى مى برد که به آن عبرت گفته اند. بنابراين مفهوم آيه اين است كه شما، با مشاهده اسرار و شگفتى هاى چهارپايان، مى توانيد به معرفت خداوند و عظمت و علم و قدرت مبدأ بزرگ آفرينش پى ببريد. سپس قرآن در شرح اين معنى به چهار قسمت از فوائد مهم چهارپايان اشاره كرده است. نخست مى فرماید: (از آنچه [از شیر] در درون آنهاست به شما مى نوشانیم)؛ «نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا». آرى شير، اين مادّه گوارا كه هم نوشيدنى و هم غذاى نيروبخش و كاملى است از درون اين حيوانات و از لابه لاى خون و گوشت آنها بيرون مى آيد. همين معنى با تأكيد بيشترى در آيه پنجم آمده است. مى فرمايد: (از درون شکم آنها، از میان غذاهاى هضم شده و خون، شیر خالص و گوارابه شما مى نوشانیم)؛ «نُسْقِيْكُمْ مِمّا فى بُطُوْنِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَنآ خالِصآ سائغآ لِلشّارِبِيْنَ».(2)
اين چه قدرتى است كه از لابه لاى اين همه اشياء آلوده چنين غذاى پاك و خالص و لذتبخشی بيرون مى فرستد؟ رنگ آن سفيد، طعم آن شيرين، بوى آن معطّر، از هر نظر گوارا است. عجب اينكه دانشمندان مى گويند: براى اينكه يك ليتر شير در پستان حيوان توليد شود بايد در حدود پانصد ليتر خون از اين عضو عبور كند تا مواد لازم براى آن يك ليتر شير از خون گرفته شود! و براى توليد يك ليتر خون در عروق بايد مواد غذائى زيادى از روده ها بگذرد و اينجا است كه مفهوم «مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ» روشن مى شود.
درباره تركيب شير و چگونگى پيدايش آن در پستان ها و انواع مواد حياتى و ويتامين هاى موجود در آن و خواص نيروبخش و فرآورده هاى مختلفى كه از شير حاصل مى شود و مفيد بودن آن براى هر سن و سال مطالب بسيار زيادى گفته شده كه اگر جمع آورى گردد كتاب مهمّى را تشكيل مى دهد. و ورود در آن ما را از بحث تفسير خارج مى سازد. در اينجا تنها به ذكر روايتى پرمعنى از پيغمبر اكرم (صلوات الله علیه) قناعت مى كنيم كه فرمود: «اِذا أَكَلَ أَحَدُكُمْ طَعاما فَلْيَقُلْ اَللّهُمَّ بارِكْ لَنا فِيْهِ وَ أَطْعِمْنا خَيْرا مِنْهُ، وَ اِذا شَرِبَ لَبَنا فَلْيَقُلْ اَللّهُمَّ بارِكْ لَنا فِيْهِ وَ زِدْنا مِنْهُ، فَاِنِّى لا أَعَلَمُ شَيْئا أَنْفَعُ فِى الطَّعامِ وَ الشَّرابِ مِنْهُ»(3)؛ (هنگامى كه يكى از شما غذائى مى خورد، بگويد: خداوندا ما را در آن بركت عطا كن و بهتر از آن را روزى ما فرما اما هنگامى كه شير مىنوشد، بگويد: خداوندا، ما را بركت در آن عطا كن و بيشتر روزى ده چرا كه من چيزى از غذاها و نوشيدنى ها را مفيدتر از شير نمى دانم).
سپس به دومين فايده چهارپايان پرداخته در يك جمله كوتاه و سربسته مى فرمايد: (و براى شما در آنها منافع بسیار [دیگرى] است)؛ «وَلَكُمْ فِيْها مَنافِعُ كَثِيْرَةٌ». اين تعبير ممكن است اشاره به پشم و كرك و موى چهارپايان باشد كه انواع لباس ها و پوشش ها و فرش ها را از آن تهيه مى كنند و همچنين اشاره به پوست و روده و چرم و استخوان و شاخ آنها است كه وسائل مختلف زندگى از آن تهيه مى شود. حتى مدفوع آنها براى پرورش درختان و تقويت زراعت و گياهان مورد استفاده است.
در سومين مرحله به فايده ديگر اشاره كرده و مى فرمايد: (و از [گوشت] آنها مى خورید)؛ «وَ مِنْها تَأْكُلُوْنَ». با تمام زيان هايى كه جمعى از غذاشناسان براى گوشت ذكر كرده اند و با تمام ايراداتى كه از نظر طبّى و اخلاقى و غير آن بر گوشت خواران جهان گرفته اند بسيارى را عقيده بر اين است كه مصرف گوشت به مقدار كم، نه تنها مضر نيست بلكه براى بدن انسان لازم است. ولى بدون شك افراط در گوشت خوارى هم از نظر اسلام مذموم است و هم از نظر طب امروز.
در آخرين و چهارمين قسمت از اين آيه اشاره به بهره گيرى از چهارپايان و غير آنها براى سوارى كرده و مى فرمايد: (بر آنها و بر كشتى ها سوار مى شويد)؛ «وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُوْنَ». هميشه اين حيوانات وسيله خوبى براى باربرى و سوارى بوده اند حتّى امروز كه عصر اتومبيل و خودروهاى موتورى است بشر از وجود اين حيوانات براى سوارى و حمل بار بى نياز نشده است. مخصوصا در بعضى از مناطق كوهستانى و جاده هايى كه هيچ وسيله نقليه اى قابل استفاده نيست. از چهارپايان براى حمل و نقل استفاده مى شود. به اين ترتيب، خداوند منافع فراوانى در اين حيوانات آفريده، و آثار عظمت و لطف خويش را نسبت به انسان با آن نمايان ساخته است. جالب اينكه در اين جمله از آيه چهارپايان در برابر كشتى ها قرار گرفته اند و اين نشان مى دهد كه اينها كشتى هاى خشكى هستند!(4)
6ـ در آیه 80 سوره نحل به عنوان معرّفى خداوند يا ذكر نعمت هايى كه انسان را به معرفت او مى كشاند به بعضى از منافعى كه از پوست و پشم حيوانات، عاید انسان مى شود اشاره كرده و مى فرمايد: (و خدا براى شما از خانه هایتان محلّ سکونت [و آرامش] قرار داد)؛ «وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّن بُيُوتِكُمْ سَكَنًا». سپس مى فرمايد: (و از پوست چهارپایان نیز براى شما خانه هایى [خیمه هایى] قرار داد که روز کوچ کردن و روز اقامتتان، به آسانى مى توانید آنها را جا به جا کنید)؛ «وَجَعَلَ لَكُم مِّن جُلُودِ الْأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ».
آرى هميشه خانه هاى ثابت جواب گوى نيازهاى انسان نيست. در بسيارى از مواقع انسان نياز به خانه هاى متحرّك دارد كه بتواند آنها را به آسانى حمل و نقل كند و در عين حال در برابر سرما و گرما و باد و طوفان و مانند آن مقاوم باشد. يكى از بهترين خانه هاى سَيّار، خيمه هايى است كه از پوست ساخته مى شود كه در اين آيه به آن اشاره شده است. در پايان آيه به بخش ديگرى از منافع مهم آنها پرداخته و می فرماید: (و از پشم ها و کرک ها و موهاى آنها، براى شما وسایل زندگى تا زمان معیّنى قرار داد)؛ «وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَىٰ حِينٍ»(5)
گرچه امروز از مواد صنعتى و نفتى انواع لباس و فرش مى سازند ولى مطالعات دانشمندان نشان داده كه اينها وسائل سالمى براى زندگى انسان محسوب نمى شود و غالبا اثرات نامناسبى در سلامت انسان دارد در حالى كه لباس هاى پشمين و كركين و موئين از سالم ترين لباس ها محسوب مى شوند. تعبير به «اِلى حِيْن» را بعضى اشاره به مقدار دوام وسائلى كه از اين مواد سه گانه تهيه مى كنند، دانسته اند، و جمعى آن را اشاره به اين مى دانند كه همه اين وسائل فانى شدنى است و نبايد دل به آنها بست و اين معنى مناسب تر به نظر مى رسد.
7ـ در آیه 28 سوره فاطر كه در ضمن آيات توحيدى در سوره فاطر آمده است توجّه پيغمبر اكرم(صلوات الله علیه) را به آفرينش انسان و جنبندگان و چهارپايان معطوف ساخته و مى فرمايد: همانگونه كه از ميوه ها و كوه ها، الوان مختلفى آفريد، (و از انسانها و جنبندگان و چهار پایان انواعى با رنگهاى مختلف آفریدیم، آرى [آفرینش جهان با عظمت] چنین است)؛ «وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَٰلِكَ».(6)
يعنى همانگونه كه خداوند ميوه هاى گوناگون با الوان مختلف آفريده، و رنگ كوه ها نيز با يكديگر مختلف است همچنين در جانداران اعم از انسان و جنبندگان و چهارپايان، الوان مختلفى آفريده است. گرچه بسيارى از مفسّران، «الوان» را در اينجا به معنى رنگ هاى مختلف ظاهرى گرفته اند.(7) ولى ظاهر اين است كه تعبير مزبور، مفهوم وسيعترى دارد و اشاره به اختلاف انواع و اصناف انسان ها و جنبندگان و چهارپايان است كه يكى از مهم ترين عجائب و شگفتى هاى خلقت مى باشد.
زيرا مى دانيم امروز صدها هزار نوع جنبنده و حيوان در عالم وجود درد بلكه بعضى از دانشمندان انواع آنها را بالغ بر يك ميليون و پانصد هزار نوع! مى دانند و اين تنوّع عجيب با ويژگى هايى كه هر كدام دارد، آيتى از آيات بزرگ حق، و نشانه اى از نشانه هاى علم و قدرت او است.
آرى اين نقّاش چيره دست با يك قلم و يكنوع رنگ انواع بى شمارى از نقش ها و نمونه هاى رنگارنگى از تابلوها ابداع كرده است كه هريك شاهكارى از صنعت آفرينش است. منتهى، انديشمندان و دانشمندان اند كه چشم دل باز كرده، و جان جهان را در اين صحنه هاى بديع مى بينند و آنچه ناديدنى است آن مىبينند. لذا در ذيل آيه مى فرمايد: (و تنها از میان بندگان او، دانشمندان خدا ترسند؛ خداوند توانا و آمرزنده است)؛ «اِنَّما يَخْشَى اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ اِنَّ اللهَ عَزِيزٌ غَفُوْرٌ».
رنگ هاى مختلف ظاهرى مخلوقات، افراد سطحى را به خود مشغول مى دارد، و رنگ هاى باطنى و خلقت هاى متفاوت آنها اهل اندیشه و معنى را. رنگهاى ظاهرى گل ها، حشرات و زنبوران عسل را به خود جذب مى كند، تا در امر بارورى به آنها كمك كنند؛ و نيز حيوانات نر و مادّه را (مخصوصأ در ميان پرندگان) به سوى يكديگر مى كشاند ولى رنگ هاى درونى و ساختمان هاى مختلف آنها علماء و صاحبان فكر را به سوى خود مى خواند تا انديشه خود را از بذر توحيد بارور سازند. «خَشْيت» به معنى ترس آميخته با تعظيم، ناشى از علم و آگاهى است. و در حقيقت مجموعه اى است از بيم و اميد و به همين دليل بلافاصله خداوند را با دو وصف «عزيز» و «غفور» «قدرتمند و بخشنده» توصيف نموده كه اوّلى مبدأ بيم است و دوّمى سرچشمه اميد. و به اين ترتيب ذيل آيه در حقيقت از علت و معلول تركيب يافته است. ضمنا ذكر «اَنْعام» (چهار پايان) بعد از «دَوابّ» (جنبندگان) از قبيل ذكر خاص بعد از عام است؛ و به خاطر اهميّتى است كه چهارپايان در زندگى انسان ها دارند.
8ـ در آیات 71 تا 73 سوره یس با يك استفهام توبيخى مشركان و كافرانى كه راه را گم كرده، و خالق جهان را گذارده، به سوى بت ها رفته اند، مورد سرزنش قرار داده؛ و مى فرمايد: (آیا ندیدند که از آنچه با قدرت خود به عمل آورده ایم چهارپایانى براى آنان آفریدیم که آنان مالک آن هستند؟!)؛ «أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ». تعبير به «لَهُمْ»؛ (براى آنها) مفهوم بسيار وسيعى دارد كه منافع گوناگونى را كه در تمام اجزاى اين چهار پايان است شامل مى شود. آرى لطف او ايجاب كرده كه «خالق» او باشد و «مالك» ديگران!
سپس به نكته تازه اى در مورد چهارپايان اشاره كرده و می فرماید: (و آنها را رام ایشان ساختیم، هم مرکب آنان از آن است و هم از آن تغذیه مى کنند * و براى آنان بهره هاى دیگرى در آن [حیوانات] است و نوشیدنی هایى گوارا)؛ «وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ * وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ». سپس در پايان آیه مى فرمايد: آيا با اين همه نعمت هايى كه خدا به انسان ها داده شكر او را بجا نمى آورند؟ و به سراغ معرفت ذات پاك او نمىروند؟ «أَفَلَا يَشْكُرُونَ»؛ (آیا با این حال شکرگزارى نمى کنند؟!).
تعبير «مِمّا عَمِلَتْ أَيْدِيْنا» ممكن است اشاره به پيچيدگى مسأله حيات و زندگى باشد كه هنوز معمّاى آن براى بشر كشف نشده و اين تنها از قدرت بى پايان او سرچشمه مى گيرد. تعبير به «مَشارِبْ»؛ (نوشيدنى ها) بعد از ذكر «مَنافِع» از قبيل ذكر خاص بعد از عام است كه به خاطر اهميّتش روى آن تكيه شده. ضمنآ «مَشارِبْ» جمع «مشرب» به معنى نوشيدنى است و ممكن است اشاره به انواع مختلف شيرهاى چهارپايان باشد كه هر كدام آثار و خواصّى ويژه خود دارد، و يا اشاره به فرآورده هاى مختلفى است كه از شير به دست مى آيد، و چون ريشه همه آنها شير است واژه «مشارب» بر آنها اطلاق شده است و مى دانيم كه امروز قسمت مهمّى از غذاى انسان ها را شير و فرآورده هاى آن تشكيل مى دهد.(8)
9ـ آیات 12 و 13 سوره زخرف نيز در سلك آيات مربوط به خداشناسى، و توحيد است چرا كه در آيات قبل مى فرمايد: اگر از آنها سؤال كنى، خالق زمين و آسمان ها كيست؟ مى گويند: خالق آنها خداوند قادر و دانا است. سپس به معرفى خداوند قادر و دانا پرداخته و مى گويد: او كسى است كه از آسمان آبى نازل كرد و به وسيله آن، زمين مرده را زنده فرموده. سپس در آيه مورد بحث مىافزايد: (و او كسى است كه تمام جفت ها را آفريد)؛ «والّذِىْ خَلَقَ اْلأَزْواجَ كُلَّها».
چنين به نظر مى رسد كه منظور از «ازواج» در اينجا جفت هاى نر و مادّه از حيوانات و جانوران است به خصوص كه بعد از آن نيز مىافزايد: (و براى شما از کشتی ها و چهارپایان مرکب هایى قرار داد که بر آن سوار مى شوید)؛ «وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ الْفُلْكِ وَ اْلأَنْعامِ ما تَرْكَبُوْنَ». به اين ترتيب، ذكر «انعام» بعد از «ازواج»، از قبيل ذكر خاص بعد از عام است. ولى جمعى از مفسّران معتقدند كه «ازواج» در اينجا اشاره به اصناف مختلف موجودات است. اعم از حيوان و گياه و جماد چرا كه هريك جنس مخالفى دارد. در حيوانات و گياهان، نر و ماده، و در غير آنها نور و ظلمت، آسمان و زمين، خورشيد و ماه، خشك و تر، حتّى در درون افكار انسان نيز خير و شر، كفر و ايمان، تقوى و فجور، و مانند آنها موجود است. تنها وجودى كه هيچگونه دوگانگى در ذات مقدّسش راه ندارد، و از هر نظر يكتا و يگانه است، ذات پاك خدا است. ولى تفسير اوّل به قرينه اى كه گفتيم صحيح تر به نظر مى رسد.
به هر حال، در اين آيه، آفرينش ازواج از يك سو، و آفرينش چهارپايان براى سوارى از سوى ديگر، به عنوان نشانه هايى از وجود مقدّس خداوند شمرده شده است. نظام دقيقى كه بر توليد مثل موجودات زنده و حيوانات، حاكم است؛ نظام بسيار پيچيده و عجيبى است. چه عواملى سبب مى شود كه جنينى در رحم مادر، مذكّر يا مؤنّث مى شود؟ و چه عواملى سبب مى شود كه تعادل ميان جنس نر و مادّه برقرار گردد؟ چه عواملى آنها را به سوى يكديگر جذب مى كند، تا مقدّمات بارورى حاصل شود؟ و چه عواملى در دوران پر فراز و نشيب زندگى جنينى، آنها را هدايت و تكميل مى نمايد؟
اگر درست بيانديشيم، در هر گامى در اين راه طولانى آيات عظيمى از خدا به چشم مى خورد، همچنين در مورد رام شدن حيوانات براى سوارى. سپس از تسخير اين حيوانات نيرومند و قوى پيكر در برابر انسان سخن به ميان آورده؛ و مى فرمايد: (تا بر پشت آنها بخوبى قرار گیرید؛ سپس هنگامى که بر آنها قرار گرفتید، نعمت پروردگارتان را یاد کنید و بگویید: پاک و منزّه است کسى که این را مسخّرما ساخت، وگرنه ما توانایى تسخیر آن را نداشتیم)؛ «لِتَسْتَوُوا عَلَىٰ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ».
درست است كه ما به خاطر عادات روزانه اين مسأله را ساده مى انگاريم كه قافله هاى عظيمى از شتران و اسب ها، و حتى حيواناتى بزرگ تر مانند: فيل ها، مسخّر و فرمانبر يك كودك انسان باشند، و گاه افسار قطارى از آنها را به كودكى مى سپارند و به هر سو بخواهد، مى برد. ولى در حقيقت اين يك مسأله ساده نيست. اگر كمترين حال تمرد و پرخاشگرى در يكى از آنها بود به هيچوجه به درد سوارى نمى خورد. بلكه نگهدارى آنها در محيط زندگى انسان كار خطرناكى بود. ما هرگز نمى توانيم يك باز شكارى پرخاشگر، و يا حتى يك گربه خشمگين و عصبانى را در كنار خود نگهداريم با اين حال چگونه ممكن است اين حيوانات عظيم نيرومند را [كه بعضى شاخ دارند و بعضى دندان ها و فك قوى، و بعضى پاهاى بزرگ] اگر رام نباشند در كنار خود نگهداريم و بر آنها سوار شويم؟ و راستى اگر تسخير الهى نبود ما هرگز قدرت بهره گيرى از آنها را نداشتيم. «ما كُنّا لَهُ مُقْرِنِيْنَ».(9)
اين نكته نيز قابل ملاحظه است كه پشت چهارپايان آنچنان آفريده شده است كه براى سوارى انسان، بسيار متناسب و آماده است. قابل توجّه اينكه نخستين هدف را سوار شدن بر اين مركب می كند، و هدف متوسط را ياد نعمت هاى پروردگار، و هدف نهايى را معرفت ذات پاك او و تسبيح و تقديسش ذكر مى کند و هميشه توجّه به نعمت ها انسان را در مسير شناخت اعطا کننده نعمت قرار مى دهد. همه اين مواهب آفرينش بهانه اى است براى معرفة الله و مقدمه اى است براى شناخت او.
10ـ همين معنى در سوره غافر به اضافه منافع ديگر ذكر شده است و در واقع در اين آيه، به پنج فايده عمده كه در چهارپايان است اشاره گرديده و آنها را از آيات الهى مى شمرد. نخست مى فرمايد: (خداوند کسى است که چهارپایان را براى شما آفرید تا بعضى را سوار شوید)؛ «اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعَامَ لِتَرْكَبُوا مِنْهَا». سپس می فرماید: (و از بعضى تغذیه کنید)؛ «وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ». و بعد به منافع مختلفى، همچون شير و پشم و پوست و مواد داروئى و امثال اينها اشاره كرده به طور جمعى مى فرمايد: (و براى شما در آنها منافع بسیارى [جز اینها] است)؛ «وَلَكُمْ فِيْها مَنافِعُ». «منافع» به صورت نكره ذكر شده تا دلالت بر اهمّيّت اين منفعت ها بكند.
در چهارمين مرحله می فرماید: (تا بوسیله آنها به مقصدى که دردل دارید برسید)؛ «وَلِتَبْلُغُوا عَلَيْهَا حَاجَةً فِي صُدُورِكُمْ». ذكر اين معنى، به صورت يك منفعت مستقل، با اينكه مسأله ركوب و سوارى قبلا ذكر شده است، ممكن است از اين جهت باشد كه منظور از آن حمل و نقل بارها و مايحتاج زندگى است همان گونه كه در سوره نحل نيز به آن اشاره شده است و يا مقاصد تفريحى و سياحت و مسابقه ها و يا كسب قدرت، در ميدان جنگ، يا مبارزه با بعضى از حيوانات وحشى و يا عبور از رودخانه ها به وسيله شناى حيوانات است، زيرا اينها در واژه جامع «حاجةً» مندرج است، و اينها نيازهايى است غير از مسأله سوارى در سفرها.
در پنجمين و آخرين منفعت مى فرمايد: (و بر آنها و بر کشتیها سوار مى شوید)؛ «وَعَلَيْهَا وَعَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ». تعبير به «حَمْل» مفهومى غير از مفهوم «ركوب» (سوارى) دارد؛ و به نظر مى رسد كه مقصود از آن، محمل ها و كجاوه هايى است كه در سابق بر چهارپايان مىگذاردند و زنان و كودكانى را كه توانائى بر سوارى نداشتند، در آنها مى نشاندند، و همچنين براى بيماران و پيرمردان و افراد ضعيف و ناتوان، از آن استفاده مى شد. ذكر جمله «تُحْمَلُوْنَ» (حمل مى شويد) به صورت فعل مجهول، و قرار گرفتن آن در كنار كشتى ها كه شباهت اين دو را به يكديگر مى رساند (كشتى در دريا و چهارپايان در خشكى) قرينه هاى ديگر بر تفسير فوق است، و به اين ترتيب، تفاوت اين سه جمله «لِتَرْكَبُواْ * وَلِتَبْلُغُوا... * وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُوْنَ»؛ روشن مى شود هرچند جمعى از مفسّران در تفسير اينها دچار مشكلاتى شده اند و گاه آنها را به يك معنى تفسير كرده اند!
گرچه جمعى معتقدند كه «انعام» در اين آيه تنها به معنى شتران است ولى با توجه به گستردگى مفهوم «انعام» و عدم وجود قيدى در آيه، محدود ساختن آن دليلى ندارد، به خصوص اينكه تكرار «منها» نشان مى دهد كه بعضى از چهارپايان به درد سوارى مى خورند، و بعضى به درد تغذيه در حالى كه اگر منظور شتر باشد به درد همه اينها مى خورد. جالب اينكه: در آيه بعد از آن به صورت يك نتيجه گيرى كلّى مى فرمايد: (او آیاتش را همواره به شما نشان مى دهد؛ پس کدام یک از آیات خدا را انکار مى کنید؟!)؛ «وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَأَيَّ آيَاتِ اللَّهِ تُنكِرُونَ». اشاره به اينكه هريك از اين امور براى انديشمندان و خردمندان آيتى از آيات خدا است آيتى آشكار و غير قابل انكار، و آنها كه منكرند سزاوار هرگونه ملامت و سرزنش مىباشند.
به اين ترتيب ملاحظه مى كنيم كه در اين بخش از نشانه هاى او يعنى در جهان جانداران و حيوانات، مخصوصا چهارپايان، در هر قدمى به آيتى از آيات او و نشانه اى از علم و قدرت و حكمت و لطف و مرحمت او مواجه مى شويم و هر كدام با زبان بى زبانى به ما درس توحيد و خداشناسى مى دهند و حس شكرگزارى را در ما بر مى انگيزند و همين شكرگزارى ما را دعوت به معرفت او مى كند.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.