پاسخ اجمالی:
سنت استدراج یک اتمام حجت برای گناه کاران است. خداوند هشدارهای لازم را به این افراد داده است و استدراج زمانی است که با وجود آیات الهی دست به گناه بزنند. اینکه چنین گناه کارانی بلافاصله از دنیا بروند تا کمتر گناه کنند خلاف حکمت الهی است. همچنین استدراج فرصتی است برای گنه کارانی که تصمیم به توبه بگیرند. از طرفی اختيار را نمی توان از انسان سلب كرد و او را مجبور به انجام کارهای نیکو کرد. این امر با تکامل انسان و سنّت پاداش و جزاء منافات دارد. می توان گفت: استدراج نه دامی برای گناه بیشتر انسانهاست و نه بی عدالتی، زیرا خداوند افراد گنهکار را در صورتى که زیاد آلوده گناه نشده باشند به وسیله زنگ هاى بیدار باش و مکافات اعمالشان، و یا گاهى به وسیله مجازات هاى متناسب با اعمالى که از آنها سرزده است، بیدار مى سازد و به راه حق باز مى گرداند. لذا برای افرادی که غرق در گناهند و هدایت های الهی و زنگ های بیدار باش برای آنها اثری ندارد، راهی نیست جز اینکه به عملکرد و گناهان خود واگذار شوند.
پاسخ تفصیلی:
سنت استدراج و سؤال از آن
نعمت هايى كه به سراغ انسان مى آيد مى تواند عوامل مختلفى داشته باشد:
گاهى اين نعمت ها پاداشى است كه در مقابل اعمال خير خود به دست مى آورد؛ چرا كه خداوند كار هيچ كس را بدون پاداش نمى گذارد و پاداش بيشتر اين افراد را در همين دنيا مى دهد.
و گاهى نعمت هاى خداوند يك نوع عذاب و مجازات است كه در آیات و روايات ما به نعمت استدراج معروف است؛ يعنى هنگامى كه شخص گناه مى كند؛ خداوند او را تنبيه مى كند تا بيدار شود؛ ولى اگر در مراحل بعدى بر اثر زيادى گناه به حدّى برسد كه تنبيهات فايده نداشته باشد، در نتيجه خداوند به او نعمت مى دهد تا غافل شود و خيال كند مستحق اين نعمت هاست؛ در صورتى كه خداوند ناگهانى او را عذاب مى كند كه اين عذاب براى او خيلى دردناك است.
در آیه 182 سوره اعراف می خوانیم: «وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِأَياتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِّنْ حَيْثُ لَايَعْلَمُونَ»؛ (و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، ما آنان را از جايى كه نمى دانند، به تدريج به سوى عذاب پيش مى بريم).
امام على(عليه السلام) مى فرمايند: «يابْنَ آدَمَ إذا رَأيتَ رَبَّكَ سُبحانَهُ يُتابِعُ عَليكَ نِعَمَهُ وأنتَ تَعْصِيْهِ فَاحْذَرْهُ»(1)؛ (اى فرزند آدم، هرگاه ديدى كه گناه مى كنى و با اين حال خداى سبحان نعمت هايش را پياپى به تو ارزانى مى دارد، از او برحذر باش).
در حديثى از امام حسين(عليه السلام) نیز مى خوانيم: «الِاْسْتِدْراجُ مِنَ اللَّهِ سبحانه لِعَبدِهِ انْ يُسْبِغَ عَلَيْه النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ»(2)؛ (استدراج در نعمت و غافلگير كردن خداوندى اين است كه به بنده اش نعمت فراوان مى دهد و توفيق شكرگزارى را او سلب مى كند [تا اینکه ناگهان به زمين مى خورد و همه چيز را از دست مى دهد]).
بعضى تشبيه مى كنند به اينكه انسان هر چه از يك درخت بالاتر برود، وقتى سقوط كند، سقوطش دردناك تر خواهد بود، و گاهى خداوند اين كار را با بعضى افراد به خاطر اعمالشان انجام مى دهد.(3)
حال سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا خداوند به جای اینکه مانع گناه کاران شود، آنها را با دادن فرصت در دام استدراج می اندازد تا بیشتر گناه نمایند، آیا این بی عدالتی نیست؟
در پاسخ به این سؤال لازم است بدانیم استدراج نه دامی برای گناه بیشتر انسانهاست و نه بی عدالتی، زیرا خداوند افراد گنهکار را در صورتى که زیاد آلوده گناه نشده باشند به وسیله زنگ هاى بیدار باش و مکافات اعمالشان، و یا گاهى به وسیله مجازات هاى متناسب با اعمالى که از آنها سرزده است، بیدار مى سازد و به راه حق باز مى گرداند.(4) لذا برای افرادی که غرق در گناهند و هدایت های الهی و زنگ های بیدار باش برای آنها اثری ندارد، راهی نیست جز اینکه به عملکرد و گناهان خود واگذار شوند.
سنت استدراج یک اتمام حجت برای گناه کاران است.
اين مهلت دادن براي كساني است كه خداوند حجت را بر همه آن ها تمام كرده است و آنها علي رغم هدايت هاي گوناگون الهي، سر به طغيان زده و گرفتار گناه، بلكه غرق در آن هستند و هيچ گونه نداي هدايتي را حاضر نيستند بشنوند. مثلاً در آية ياد شده جمله: «وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا» آمده يعني خداوند آيات گوناگون براي آنها نازل كرد ولي آنها پيوسته در جهت مخالفت و تكذيب آيات الهي عمل مي كردند. خداوند چنين افرادي را بگونه اي خاص گرفتار عذاب مي كند. و از آن جا كه اين قبيل افراد اساساً زمينه كمال جويي و تكامل پذيري و سعادت طلبي در خود را به طور كلي از بين برده و درخشش كمال يابي را بر اثر طغيان و گناه تیره نموده اند، لذا دچار عذابی مي شوند كه خود بدست خود آن را فراهم نموده و در واقع عذاب آنها تجسم کردار بد و گناهشان است.(5) این گونه افراد اگر چنین مهلتی به آنها داده نشود ممکن است فرصت نداشتن برای کار خیر یا در سختی و نقمت بودن را بهانه کنند و خداوند با این مهلتی که به آنها می دهد حجت را از همه جهت بر آنها تمام می کند.
اینکه چنین گناه کارانی بلافاصله از دنیا بروند تا کمتر گناه کنند خلاف حکمت الهی است.
اگر خداوند گناه كارانی را كه دست از گناه نمي كشند، دچار هلاكت كند تا بيشتر گناه نكنند و عذاب آنها شديدتر نشود، مخالف مقتضاي حكمت الهي است؛ زیرا اكثریت افراد بشر که به نحوي گرفتار گناه هستند بايد هلاك شوند؟! در حالي كه اين برخلاف فلسفة خلقت است، چون خداوند انسان را خلق كرده و زمينه تكامل را نيز در اختيار آنها قرار داده تا خود در مسير كمال حركت كنند، نه اين كه به مجرد اين كه گناهي كردند آنها را هلاك نمايد و فرصت ها را از بین برد، چنانکه در آیه 45 سوره فاطر می خوانیم: «وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللهُ النّاسَ بِما کَسَبُوا ما تَرَکَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ»؛ (اگر مردم را به گناهانشان مجازات مي كرديم، بر روي زمين كسي باقي نمي ماند). از طرفی ممكن است برخي از این گناه كاران بالاخره در مراحل بعدي عمر خود توبه كنند و از طريق توبه شرايط جلب رحمت الهي را فراهم سازند، چه اين كه افراد زيادي از اين دسته اند، لذا هلاكت گناه كار به محض انجام گناه هيچ توجيه عقلاني ندارد و خلاف عدالت و حكمت الهي است.
مانع گناه آنها شدن در حال حیات نیز با اختیار انسان منافات دارد.
خداوند انسان را مختار آفریده است و اراده تشريعي نموده و از بندگانش خواسته گناه نكنند و از احكام الهي جهت تأمين سعادت ابدي خويش پيروي نمايند، اما اینکه با اراده تكويني بخواهد جلوي عمل و گناه مردم را بگيرد موجب جبر مي شود، يعني انسان ها مجبور مي شوند كه گناه نكنند و اين كار با محذور مواجه است؛ زيرا اراده تكويني خداوند مبني بر جلوگيري از گناه بندگانش با اين مسئله كه انسان موجودي مختار، آزاد و با اراده است و همه اعمال خود را بايد از روي اختيار انجام دهد تا پاداش بگيرد یا عقاب شود، منافات دارد. عملي كه از روي اختيار انجام نگردد، به عمل كننده انتساب ندارد و در واقع، عمل او محسوب نمي شود، به همين دليل استحقاق پاداش یا عقاب هم در قبال چنين عملي ندارد. اين گونه عمل ها براي انسان پيامد و نتيجه معنوي ندارد و موجب تكامل او هم نمي شود.(6)
لطف خداوند در حق بندگان تا حدي است كه با حكمتش در تضاد قرار نگيرد. اختيار انسان مقتضاي تعالی انسان است و از روی حکمت به انسان داده شده است، لذا نمي شود اختيار را از انسان سلب كرد. بنابر این در فرآيند حرکت انسان به سمت تعالي و بهشت جاويد عاري از هرگونه گناه و ظلمي، می بایست فرصتي به خودکامگان غرق در تباهی داده شود که با اختیار سعادت یا شقاوت را برگزینند.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.