پاسخ اجمالی:
گرچه خورشيد و ماه از كرات آسمانى محسوب مى شوند، اما به خاطر نزديكى آنها به زمین و تأثيراتی که بر زندگى ما دارند، قرآن آنها را به عنوان آيتى از آيات بزرگ خدا معرفى کرده و در بیان ویژگی های خورشید و ماه می فرماید: «او كسى است كه خورشيد را ضياء و روشنى و قمر را نور قرار داد». همچنین می فرماید: «خداوند منزلگاه هايى براى ماه مقدر كرد تا شماره سال ها و حساب را بدانيد». سپس می فرماید: «خداوند همان كسى است كه ستارگان را براى شما قرارداد تا در تاريكی هاى صحرا و دريا به وسيله آن هدايت شويد». و... .
پاسخ تفصیلی:
گرچه خورشيد و ماه از كواكب و كرات آسمانى محسوب مى شوند، ولى از آنجا كه اين دو به خاطر نزديكى به كره خاكى ما، تأثيرات بسيار زيادى بر زندگى ما دارند، قرآن مجيد مخصوصا روى آنها دست گذاشته و هريك را به عنوان آيتى از آيات بزرگ خدا معرفى مى كند؛ و نيز به فوائد خاصّ ستارگان اشاره كرده آن را از آيات خدا مى شمرد؛ به راستى مطالعه هريك از آنها مخصوصا در پرتو اكتشافات امروز مى تواند عظمت و قدرت خدا را از يك سو، و عظمت تعليمات قرآن را از سوى ديگر به ما نشان دهد. با اينكه در زمان نزول قرآن، معلومات انسان درباره خورشيد و ماه و ستارگان بسيار محدود، و آميخته با خرافات فراوانى بود (به خصوص در مهد نزول اين آيات) با اين حال قرآن، از آفتاب و ماه و ستارگان با عظمت عجيبى ياد مى كند و بسيارى از ويژگى هاى آنها را گوشزد كرده، و در مجموع همه آنها را آيات حقّ و نشانه هاى ذات پاك او مى شمرد. قرآن در آیه 5 سوره یونس مى فرمايد: (او کسى است که خورشید را روشنایى بخش، و ماه را نورافشان قرار داد)؛ «هُوَ الَّذِىْ جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُورْا».
بعضى از لغت دانان [مانند طريحى در مجمع البحرين] و جمعى از مفسّران گفته اند: فرق ميان «ضياءِ» و «نور» اين است كه «ضياء» به نورى گفته مى شود كه از ذات چيزى بر مى خيزد و نور به آن روشنايى گفته مى شود كه از ديگرى كسب شده است. بنابراين آيه فوق اشاره لطيفى به اين نكته است كه نور خورشيد از ذات او است؛ در حالى كه نور ماه از طريق تابش خورشيد بر صفحه آن ظاهر مى شود. قرآن اين سخن را زمانى مى گويد كه مردم جهان از آن آگاهى نداشتند.
البته نمى توان انكار كرد كه هريك از اين دو واژه، ممكن است در معنى اعمّ از نور ذاتى و اكتسابى به كار رود؛ و ملاحظه موارد استعمال اين دو واژه در قرآن مجيد و كلمات عرب، شاهد اين مدّعا است. ولى هنگامى كه اين دو در كنار هم قرار مى گيرند، مى توانند دو معنى متفاوت داشته باشند؛ آن چنان كه در آيه فوق آمده است. همين معنى در سوره نوح به تعبير ديگرى آمده است؛ كه بعد از اشاره به آفرينش هفت آسمان، مى افزايد: «خداوند ماه را در آسمانها، نور قرار داد و خورشيد را چراغ روشنى بخش» در دو آيه ديگر از قرآن نيز از خورشيد تعبير به «سراج» «چراغ» شده است.(1) و مى دانيم نور چراغ از خود آن برمى خيزد و بازتاب نور بيرونی نيست؛ و در بعضى از متون لغت نيز آمده است كه «ضياء»، شديدتر از «نور» است(2) اين تفاوت نيز ممكن است از تفاوت اول سرچشمه گيرد و به آن باز گردد.(3)
به هر حال، در اينجا قبل از هر چيز انگشت روى نور خورشيد و ماه به عنوان آيات حق و نشانه هاى خداوند گذارده شده است. خورشيد با نور عالم تابش نه فقط بستر موجودات جهان را گرم و روشن مى سازد؛ بلكه سهم عمده اى در پرورش گياهان و زندگى حيوانات دارد. امروز، اين حقيقت ثابت شده است كه هر حركت و جنبشى كه در كره زمين ديده مى شود از بركت تابش نور آفتاب است. حركت بادها، ابرها، امواج درياها، جريان رودها و آبشارها و حيوانات و انسان ها، اگر درست بيانديشيم همه بدون استثناء از نور آفتاب سرچشمه مى گيرد. (دقت كنيد)
اگر روزى خورشيد خاموش شود و اين اشعه حياتبخش از كره زمين قطع گردد؛ در مدّت بسيار كوتاهى مرگ و سكوت و سكون و ظلمت همه جا را فرا خواهد گرفت. در واقع نور زيباى ماه نه فقط چراغ شب هاى تاريك ما است و شبروان را در شهر و بيابان ها رهبرى مى كند؛ بلكه روشنايى لطيف و ملايمش آرام بخش و نشاط آفرين براى همه انسان ها است. جمعى از كشاورزان نيز معتقدند كه نور ماه در تربيت ميوه ها و گياهان سهم به سزائى دارد. البته اينها همه درباره نور خورشيد و ماه است؛ در مورد ساير بركات آنها جداگانه بحث خواهد شد.
سپس قرآن در پايان اين آيه اشاره به يكى ديگر از بركات و فوائد مهم اين دو كره آسمانى كرده و می فرماید: (و ماه را نورافشان قرار داد؛ و براى آن منزلگاههایى مقدّر کرد، تا عدد سالها و حساب [زمان] را بدانید)؛ «وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِيْنَ وَ الْحِسابَ». ماه با سير منظّم و حركت دقيقش تقويم بسيار روشن و زنده طبيعى است كه عالم و جاهل مى توانند آن را بخوانند! و برنامه هاى زندگى خود را براساس آن تنظيم كنند. اگر درست بينديشيم مى دانيم كه مسأله نظم زندگى انسان ارتباط تنگاتنگ و نزديكى با حساب سال و ماه و وجود تقويم منظّم و عمومى دارد؛ و ماه و خورشيد و حركت منظّم زمين به دور خود و به دور آفتاب عهده دار انجام اين مهم اند.
تقويمهاى امروز كه براساس محاسبات منجمّان تنظيم شده به درد كسانى مى خورد كه دسترسى به اين نوشته ها دارند. تنها تقويم طبيعى كه براى همگان محسوس و مشهود و مفيد است تقويمى است كه از حركت ماه به دست مى آيد، از آن زمان كه هلال است تا هنگامى كه به صورت بدر كامل در مى آيد، و بعد رو به زوال مى رود؛ و اگر انسان كمى دقت كند مى تواند شب هاى ماه را دقيقا با نگاه كردن به مقدار و اندازه ماه تعيين كند، چرا كه ماه هرگز در دو شب به يك حال در آسمان نيست. همچنين شايد تنظيم برنامه هاى عبادات اسلامى براساس ماه هاى قمرى از همينجا سرچشمه گرفته است. مجموع اين جهات سبب شده كه قرآن در پايان آيه مورد بحث مى فرمايد: (او آیات [خود را] براى گروهى که آماده درک حقایقند، شرح مى دهد)؛ «يُفَصِّلُ اْلآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُوْنَ».
در آیه 37 سوره فصلت نیز با صراحت آفرينش شب و روز و خورشيد و ماه را از آيات و نشانه هاى او مى شمرد؛ ولى در عين حال دستور مى دهد مبادا تصوّر كنيد اينها پروردگار و رب شما هستند آنچنان كه آفتاب پرستان و ماه پرستان پنداشته اند، براى آنها سجده نكنيد، بلكه براى خداوندى سجده كنيد كه آفريدگار آنها است، اگر مى خواهيد او را عبادت كنيد؛ «لا تَسْجُدُوْا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا للهِ الَّذِىْ خَلَقَهُنَّ اِنْ كُنْتُمْ اِيّاهُ تَعْبُدُوْنَ»؛ ([ولى] براى خورشید و ماه سجده نکنید، [بلکه] براى خدایى که آفریننده آنهاست سجده کنید اگر تنها او را مى پرستید).
به راستى قرآن چقدر حساب شده سخن مى گويد؛ زيرا شمردن بركات مختلف خورشيد و ماه و شب و روز و ساير موجودات اين جهان ممكن است در اشخاص كوته اندیش اين اثر را بگذارد كه ما مرهون نعمت هاى اين موجودات هستيم پس در برابر آنها سجده به جا آوريم و نيايش كنيم همان گونه كه بسيارى از بت پرستان در طول تاريخ از همين رهگذر گرفتار شده اند. قرآن مى گويد چشم باز كنيد و ديده اى داشته باشيد که اسباب را در نور ديده، و در پشت پرده اسباب، ذات مسبّب الاسباب را ببينيد و «جبين» بر درگاه او بر خاك بگذاريد و هرگز فريب اسباب را نخوريد و در عالم اسباب گم نشويد.
در آیاتی از سوره معارج و مدثّر سوگندهايى انديشه برانگيز، ياد شده است. در آیه 40 این سوره مى فرمايد: (سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها که ما قادریم)؛ «فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ». اين تعبير ممكن است به مشرق ها و مغرب هاى مختلف مكانى اشاره باشد، چرا كه كرويّت زمين سبب مى شود كه به تعداد مناطق روى اين كره، مشرق و مغرب وجود داشته باشد، و يا اشاره به مشرق ها و مغرب هاى زمانى باشد؛ زيرا مى دانيم حركت زمين به دور آفتاب سبب مى شود كه هرگز دو روز پشت سرهم خورشيد از يك نقطه طلوع و غروب نكند. اين تفاوت مشرق ها و مغرب ها كه با نظم بسيار دقيق و حساب شده انجام مى گيرد از يكسو سبب پيدايش فصول چهارگانه سال با آن همه بركات است، و از سوى ديگر باعث تعديل حرارت و برودت و رطوبت در سطح زمين مى شود، و زندگى انسان ها و حيوانات و گياهان را سر و سامان مى بخشد كه هريك از اينها آيتى از آيات خدا و نشانه اى از نشانه هاى او است.
در جاى ديگر، قسم به ماه مى خورد، و به شب، هنگامى كه پشت كند و به صبح، هنگامى كه چهره بگشايد؛ سپس مى افزايد: اين سوگندها براى اين است كه هشدارى در زمينه معاد دهد، سپس در آیه 35 سوره مدثر می فرماید: (که آن [حوادث هولناک قیامت] از مسائل مهم است!)؛ «اِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ».(4) همچنین در آغاز سوره شمس نيز به خورشيد، و اشعه جان پرورش، و ماه و هنگامى كه در پى غروب خورشيد در آيد سوگند ياد شده است.(5) اين را نيز مى دانيم كه هميشه سوگند به چيزى ياد مى شود كه داراى اهميّت خاصّى باشد؛ و اگر اين سوگند از شخص بزرگى صادر شود اهمّيّت بيشترى خواهد داشت، و اگر براى موضوع مهمّى سوگند ياد شود باز اهمّيّت بيشترى پيدا مى كند. حال فكر كنيد وقتى خداوند بزرگ براى مسأله مهم معاد به خورشيد و ماه سوگند ياد مى كند، دليل بر عظمت فوق العاده اين دو اختر تابناك است، و گوياى اين واقعيّت مى باشد كه اين دو اختر از نظر قرآن اهمّيّت فوق العادهاى دارند. وانگهى چرا خداوند براى اثبات مسأله قيامت و حساب به كواكب آسمانى و شب و روز سوگند ياد مى كند؟ براى اينكه نظام حاكم بر اين امور نشان مى دهد كه تمام ذرّات عالم داراى حساب است؛ بنابراين چگونه ممكن است اعمال انسان ها كه گل سر سبد عالم هستى هستند بدون حساب و كتاب باشد، و معاد و محكمه عدالتى وجود نداشته باشد.
آیه 97 سوره انعام نیز سخن از نعمت وجود ستارگان و نظم دقيقى كه بر آنها حاكم است به ميان آورده و مى گويد: (او کسى است که ستارگان را براى شما آفرید، تا درتاریکیهاى صحرا و دریا، بوسیله آنها راه یابید)؛ «وَ هُوَ الَّذِىْ جَعَلَ لَكُمْ النُّجُومَ لِتَهْتَدوا بِها فِى ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ». سپس مى فرماید: (ما نشانه ها [خود] را براى گروهى که آگاهند، [و اهل فکر و اندیشه اند] بیان داشتیم)؛ «قَدْ فَصَّلْنَا اْلآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُوْنَ».
هميشه و در تمام طول تاريخ يكى از مهمترين وسائل راه يابى انسان در شب هاى تاريك، ستارگان آسمان بوده اند كه با كمك آنها در سفرهاى دريا و بيابان از گمراهى نجات مى يافته اند. حتى جمعى از دانشمندان معتقدند كه پرندگان مهاجر، همان پرندگانى كه گاه در طول سال هزاران كيلومتر راه را طى مى كنند، و جمعى از آنها شب و روز بدون وقفه به پرواز خود ادامه مى دهند، مسير دقيق خود را روزها از آفتاب، و شب ها از ستارگان آسمان پيدا مى كنند؛ به همين دليل اگر هوا كاملا ابرى باشد موقّتا توقّف مى كنند تا آسمان باز و ستارگان پيدا شوند! و عجب اينكه فصول سال را نيز مىتوان از روى ستارگان تشخيص داد. به هر حال اين آيه همه انسان هاى انديشمند را متوجّه اين نكته مى كند كه حركت ستارگان در آسمان و قرارگاه آنها در اين صحنه عظيم از نظم و حساب مخصوصى برخوردار است؛ وگرنه هيچ كس به وسيله آنها نمى توانست راه خود را در ظلمت شب پيدا كند. اين نظام نشان مى دهد كه خالق مدبّر آگاهى براى آن برنامه ريزى كرده، و به اين ترتيب نظام حاكم بر ستارگان آسمان ما را از ظلمت شرك و كفر نيز رهائى مى بخشد! با پيشرفت علم و دانش فلكى، دانشمندان موفّق شده اند سرعت سير بسيارى از كواكب آسمان، و حجم و فاصله و ساير خصوصيات آنها را اندازه گيرى كنند؛ و از اين طريق به حقايق تازه اى از اين نظام بزرگ راه يابند. درست است كه امروز ابزار و وسائل دقيقى اختراع شده كه انسان به كمك آنها مى تواند راه خود را در ديا و صحرا پيدا كند؛ ولى نبايد فراموش كنيم كه همه مسافران دريا و صحرا از اين وسائل مختلف علمى برخوردار نيستند. به علاوه گاهى در اين ابزار و آلات دقيق اختلالاتى رخ مى دهد كه مايه گمراهى است، و اگر انسان از مواقع و مواضع نجوم و ستارگان آگاه باشد مى تواند حتى خطاهاى اين ابزار را به وسيله آن اصطلاح كند.
در بعضى از روايات اهل بيت تفسير ديگرى براى آيه فوق ذكر شده كه مى تواند جزء بطون و معانى ثانويه آيه محسوب شود؛ و آن اينكه منظور از «نجوم» همان رهبران الهى و پيشوايان معصوم اند كه مردم به وسيله آنها در بيابان هاى تاريك حيات از گمراهى نجات مى يابند. چنانكه در تفسير «على بن ابراهيم» در توضيح معنى آيه «وَ هُوَ الَّذِىْ جَعَلَ لَكُمُ النُّجُوْمَ لِتَهْتَدُوا بِها فى ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ» آمده است كه فرمود: «النُّجُومُ، آلُ مُحَمَّدٍ»؛ (ستارگان آل محمد هستند).(6) البته جمع ميان اين دو معنى (ستارگان مادى و معنوى و نجات ظاهرى و باطنى) امكان پذير است.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.