پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) درباره تفاوت گفتار و رفتار انسان نسبت به کارهای نیک و بد می فرمایند: «از كسانى مباش كه ديگران را از كار بد باز مى دارد؛ ولى خود نهى نمى پذيرد، [از كسانى مباش كه] از مرگ به سبب زيادى گناهانش متنفر است؛ اما به اعمالى ادامه مى دهد كه مرگ را به سبب آن ناخوش مى دارد، [از كسانى مباش كه] نسبت به ديگران به كمتر از گناه خود مى ترسد و نسبت به خويشتن بيش از آنچه عمل كرده انتظار دارد». به عبارتی این افراد گناهان ديگران را بزرگ دانسته و گناهان خود را كوچك می شمارند.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در بخشی از حکمت 150 «نهج البلاغه» می فرماید: ([از كسانى مباش كه] ديگران را از كار بد باز مى دارد، ولى خود نهى نمى پذيرد و ديگران را به كار خوب وا مى دارد، ولى خودش به آن عمل نمى كند)؛ «يَنْهَى وَ لَا يَنْتَهِي، وَ يأْمُرُ بِمَا لَا يَأْتِي».
بديهى است اگر انسان كسى را به چيزى امر كند به يقين به سبب آثار خوب و بركات آن است. با اين حال اگر عاقل باشد چرا خودش از آن بهره نگيرد و اگر ديگرى را از كارى باز مى دارد لابد به سبب زيان هاى آن است، با اين حال چرا خودش پرهيز نكند. آيا اين بى توجهى دليل بر آن نيست كه ايمان درستى به گفته هاى خود ندارد؟ قرآن مجيد نيز در مقام سرزنش اين گونه افراد مى فرمايد: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ»(1)؛ (آيا مردم را به نيكى [و ايمان به پيامبرى كه صفات او در تورات آمده] دعوت مى كنيد؛ امّا خودتان را فراموش مى كنيد با اين كه شما كتاب آسمانى [تورات] را مى خوانيد. آيا نمى انديشيد؟)
([از كسانى مباش كه] صالحان را دوست دارد؛ ولى عمل آنها را انجام نمى دهد و گنهكاران را دشمن مى شمارد؛ ولى يكى از آنهاست)؛ «يُحِبُّ الصَّالِحِينَ وَ لَا يَعْمَلُ عَمَلَهُمْ، وَ يُبْغِضُ الْمُذْنِبِينَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ». در واقع اين نوعى تناقض در فكر و عمل است؛ از نظر تفكر، عشق به صالحان دارند لابد به موجب اعمال صالح آنها، ولى از نظر عمل آنچه را بدان عشق مى ورزيده كنار مى گذارند. همچنين در نقطه مقابل از ظالمان و عاصيان و فاسقان متنفرند كه به يقين به سبب اعمالشان است در حالى كه در مقام عمل آلوده به همان اعمال اند. ممكن است در آن درجه از شدت نباشد؛ ولى به هر حال با ديدى كلى عمل آنها هماهنگ با اعمال كسى است كه از وى متنفرند. اين تناقض به راستى عجيب، و نشانه ضعف ايمان و اراده و غلبه هواى نفس است.
در صحيفه گرانبهاى سجاديه و در ضمن دعاى بيست و چهارم مى خوانيم: «لَا تَجْعَلْنِي مِمَّنْ يُحِبُّ الصّالِحِينَ وَ لَا يَعْمَلُ عَمَلَهُمْ وَ يُبْغِضُ الْمُسِيئِينَ وَ هُوَ أحَدُهُمْ»؛ (خداوندا! مرا از آنها قرار نده كه صالحان را دوست دارند؛ ولى اعمال آنها را انجام نمى دهند و گنهكاران را دشمن دارند؛ ولى خودشان در عمل همچون آنها هستند).
(از مرگ به سبب زيادى گناهانش متنفر است؛ اما به اعمالى ادامه مى دهد كه مرگ را به سبب آن ناخوش مى دارد)؛ «يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ، وَ يُقِيمُ عَلَى مَا يَكْرَهُ الْمَوْتَ مِنْ أَجْلِهِ». اين نيز تناقض ديگرى در زندگى آنهاست؛ آنان هنگامى كه سخن از مرگ به ميان مى آيد وحشت دارند؛ زيرا نامه اعمال خود را سياه مى بينند؛ ولى به جاى توبه و اصلاح مسير خويش باز به همان گناهان ادامه مى دهند. اين تناقض در فكر و عمل به سبب ضعف ايمان و غلبه هواى نفس است.
قرآن مجيد درباره گروهى از يهود مى فرمايد: «وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ»(2)؛ (ولى آنها، به خاطر اعمال بدى كه پيش از خود فرستاده اند، هرگز آرزوى مرگ نخواهند كرد). همچنين در آيه بعد نيز مى فرمايد: «يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ مَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ»(3)؛ ([تا آن جا] كه هر يك از آنها آرزو دارد هزار سال به او عمر داده شود؛ در حالى كه اين عمر طولانى او را از كيفر [الهى] باز نخواهد داشت).
حضرت در بخش دیگري از این حکمت می فرماید: ([از كسانى مباش كه] نسبت به ديگران به كمتر از گناه خود مى ترسد و نسبت به خويشتن بيش از آنچه عمل كرده انتظار دارد)؛ «يَخَافُ عَلَى غَيْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ، وَ يَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَكْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ».
به بيان ديگر گناهان ديگران در نظرش بزرگ و گناه خود در نظرش كوچك است و به عكس، اعمال نيكش هرچند كوچك باشد به نظرش بزرگ مى رسد و انتظار پاداش هاى عظيم را دارد. اين نيز نوعى ديگر از تناقض در فكر و رفتار آنهاست و تمام اين تناقض ها به سبب ضعف ايمان و انحراف فكر و ناشى از غلبه شهوات است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.