پاسخ اجمالی:
تصریح روایات مبنی بر شناخته نشدن امام زمان(عج) در عصر «غيبت کبری» منافاتي با امكان رؤيت ندارد؛ چراكه این روایات نفى رؤیت نسبت به عموم مردم می کند نه افراد خاص. ضمن اینکه برخی از روایات نفي رؤيت نيز مربوط به حج است و عموميت ندارد. هم چنين مقصود از عدم رؤيت به قرينه «لا يعرفونه» که در برخی روايات آمده، «نشناختن» است نه «ندیدن».
پاسخ تفصیلی:
برخى براى استدلال بر عدم امكان رؤيت در عصر غيبت كبری به روايات خاصى تمسك كرده اند؛ مانند روایاتی که می گوید: «وَ لَكِنَّ الْحُجَّةَ يَعْرِفُ النَّاسَ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ .... »(1)؛ (ولكن حجت، مردم را مى شناسد؛ ولى آنان او را نمى شناسند ...) و نيز در روايت ديگرى آمده است: «وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ يَرَى النَّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ»(2)؛ (به خدا سوگند! همانا صاحب اين امر هر سال در موسم [حج] حاضر مي شود، مردم را مي بيند و آنان را مي شناسد و مردم نيز حضرت(عجل الله تعالی فرجه) را مي بينند؛ ولى او را نمي شناسند).
در پاسخ بايد گفت:
1. نفى در اين گونه روايات نسبت به عموم مردم است و لذا منافاتى با رؤيت و معرفت برخى از افراد خاص ندارد.
2. روايت دوم در مورد حج است و لذا عموميت ندارد.
3. مقصود از «عدم رؤيت» در روايت دوم، به قرينه «لَا يَعْرِفُونَهُ» كه در روايت اول آمده، «نشناختن» است، خصوصاً آنكه در ادامه روايت، حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه) به حضرت يوسف(عليه السلام) تشبيه شده است كه برادرانش او را ديدند؛ ولى نشناختند.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.