پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) درباره حاملان علم، با اشاره به سینه مبارکش می فرماید: «در اينجا علم فراوانى است، اى كاش افراد لايقى براى آن مى يافتم». به فرموده امام(ع) چهار گروه، شايسته حمل اين علوم نيستند. كسى كه زود درك مى كند؛ ولى قابل اعتماد نيست، كسي كه دين را وسيله دنيا قرار داده و از نعمت خدا بر ضد بندگان استفاده مى كند، كسى كه بصيرت به علم و شبهات ندارد و با نخستين شبهه، شك در دل او پيدا مى شود، كسى كه حريص به مال است». در واقع اين علوم با مرگ حاملانش مى ميرد، زيرا اين گروهِ ها شايستگی های لازم را ندارند.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در حکمت 147 «نهج البلاغه» بعد از ذكر اهميت علم و علما و برترى علم بر مال و ثروت مى فرمايد: ([بدان اى كميل] در اينجا علمِ فراوانى است ـ و با دست اشاره به سينه مباركش كرد)؛ «هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً ـ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ». سپس فرمود: (اى كاش افراد لايقى براى آن مى يافتم [تا به آنها تعليم دهم])؛ «لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً». منظور از اين علم چه علمى است؟ به نظر مى رسد علوم مربوط به صفات جمال و جلال خداوند و عرفان ذات مقدسش و اسرار جهان آفرينش و مقامات انبياء و اولياء و حوادث مربوط به آينده باشد كه تحمل اين علوم را همه كس ندارد؛ بلكه جمعى از پاكان و خاصان و اولياء الله و اتقياء مى توانند حامل اين علوم باشند و از آن به طور صحيح استفاده كنند.
امام باقر(عليه السلام) در حديثى پرمعنایی در تفسير واژه «صمد» در آيه «اللهُ الصَّمَدُ» می فرمایند: «لَوْ وَجَدْتُ لِعِلْمِيَ الَّذِي آتَانِيَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ حَمَلَةً لَنَشَرْتُ التَّوْحِيدَ وَ الاِسلَامَ وَ الاِيمَانَ وَ الدِّينَ وَ الشَّرَائِعَ مِنَ الصَّمَدِ وَ كَيْفَ لِي بِذَلِكَ وَ لَمْ يَجِدْ جَدِّي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ حَمَلَةً لِعِلْمِهِ حَتَّى كَانَ يَتَنَفَّسُ الصُّعَدَاءَ وَ يَقُولُ عَلَى الْمِنْبَرِ: سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَإِنَّ بَيْنَ الْجَوَانِحِ مِنِّي عِلْماً جَمّاً هَاهْ هَاهْ أَلَا لَا أَجِدُ مَنْ يَحْمِلُهُ»(1)؛ (هرگاه براى علم و دانشى كه خدا به من داده حاملانى پيدا مى كردم توحيد، اسلام، ايمان، دين و شرايع را از واژه «الصمد» بيرون مى آوردم و آن را نشر مى دادم. چگونه ممكن است من چنين افرادى را بيابم در حالى كه جدم اميرمؤمنان(عليه السلام) نيافت تا آنجا كه آه سوزان و پردرد از دل بر مى كشيد و بر منبر مى فرمود: از من سؤال كنيد پيش از آنكه از دست شما بروم، چرا كه در وجود من علم و دانش فراوانى است. آه آه بدانيد افرادى نمى يابم كه بتوانند آن را حمل و نگهدارى كنند).
امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن از چهار گروه نام مى برد كه هيچ كدامشان شايسته حمل اين علوم الهى و اسرارآميز نيستند. در مورد گروه اول مى فرمايد: (آرى كسى را مى يابم كه زود درك مى كند ولى [از نظر تقوا] قابل اطمينان و اعتماد نيست و دين را وسيله دنيا قرار مى دهد و از نعمت خدا بر ضد بندگانش استفاده مى كند و از دلائل الهى بر ضد اوليائش كمك مى گيرد)؛ «بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ، مُسْتَعْمِلاً آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا، وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ، وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ». «لَقِن» به معناى زيرك و باهوش است. اين گروه همان عالمان بى تقوا هستند كه از نظر علمى ممكن است مراحلى را طى كرده باشند؛ ولى از نظر تعهد و احساسِ مسئوليت الهى پايشان لنگ است. اينها همان عالمانى هستند كه در دستگاه خلفاى جور و سلاطين ظالم، توجيه گر اعمالشان بوده و دين خود را براى آبادى دنيايشان مى فروختند و تاريخ، افرادى از اين قبيل را به خاطر دارد كه حتى گاه براى حفظ موقعيتشان فتوا به ريختن خون بى گناهان مى دادند و اينها خطرناك ترين دشمنان اسلامند.
اميرمؤمنان(عليه السلام) به نقل از حضرت مسيح(عليه السلام) چنین می فرمایند: «الدِّينَارُ دَاءُ الدِّينِ وَ الْعَالِمُ طَبِيبُ الدِّينِ فَإِذَا رَأَيْتُمُ الطَّبِيبَ يَجُرُّ الدَّاءَ إِلَى نَفْسِهِ فَاتَّهِمُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ غَيْرُ نَاصِحٍ لِغَيْرِهِ»(2)؛ (دينار موجب بيمارى دين است و عالِم، طبيب دين است، هرگاه ديديد طبيب عوامل بيمارى را به سوى خود مى كشد او را در طبّش متهم سازيد و بدانيد [كسى كه به خودش رحم نمى كند] خيرخواه ديگران نيست).
سپس درباره گروه دوم مى فرمايد: (يا كسى كه مطيع حاملان حق است؛ اما چون بصيرتى به پيچ و خم هاى علم و شبهات ندارد با نخستين شبهه و ايراد، شك در دل او پيدا مى شود. آگاه باش [اى كميل!] نه اين به درد مى خورد و نه آن)؛ «أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لاَِوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ. أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ». «اَحْناء» جمع «حِنْو» در اصل به هر چيزى گفته مى شود كه پيچ و خمى داشته باشد سپس به معناى جوانب نيز آمده است (چرا كه جوانب و اطراف اشيا غالباً اِنحنايى دارد).
اين گروه از يك نظر نقطه مقابل گروه اول اند؛ افرادى ضعيف الفكر و نادان و مغرور كه در برابر شبهه افكنان كاملاً آسيب پذيرند، ميدان را خالى كرده و گاه به آن ها مى پيوندند. خطر اين گروه براى جهان اسلام و جامعه بشرى كم نيست. نمونه اين گروه، جمعيت خوارج بودند؛ هنگامى كه به توطئه و نيرنگ عمرو عاص قرآن بالاى نيزه ها رفت، فوراً ميدان را رها كردند و هنگامى كه شبهه افكنى شعار «لا حُكْمَ إلاّ لِلّه» را سر داد در برابر امام على(عليه السلام) قيام كردند كه چرا مسئله حكميت را پذيرفته اى و العياذ بالله نسبت كفر به آن حضرت دادند و امثال آنها در جامعه امروز ما نيز كم نيستند.
حضرت درباره گروه سوم مى فرمايد: (يا كسى كه اسير لذت است و در چنگال شهوات گرفتار آمده [و به همين دليل دين و ايمانش را در پاى لذات و شهواتش قربانى مى كند])؛ «أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ». «منهوم» به معناى شكم پرست و حريص است. «سَلِسَ الْقِياد» به كسى گفته مى شود كه به آسانى در برابر چيزى تسليم مى شود.
آن گاه به چهارمين گروه اشاره كرده مى فرمايد: (يا كسى كه حريص به جمع مال و اندوختن آن است اين دو [اين گروه و گروه قبل] به هيچ وجه از دينداران نيستند و شبيه ترين موجودات به چهارپايانى هستند كه براى چَرا رها شده اند)؛ «أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الاِدِّخَارِ، لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْءٍ، أَقْرَبُ شَيْءٍ شَبَهاً بِهِمَا الاَنْعَامُ السَّائِمَةُ». «مُغْرِم» كسى است كه عاشق و دلباخته چيزى باشد. «سائِمَة» حيوانى است كه در چراگاه رها شود. مى دانيم چهارپايان جز خور و خواب و شهوت چيزى را درك نمى كنند و بيچاره انسان، اشرف مخلوقات، آن قدر تنزل كند كه همسوى با آن ها باشد يا دنبال عيش و نوش و شهوت است و يا مشغول جمع مال و ثروت.
امام(عليه السلام) در پايان اين سخن مى فرمايد: (اين گونه علم با مرگ حاملانش مى ميرد)؛ «كَذَلِكَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ». زيرا هيچ يك از اين گروهِ چهارگانه شايسته آن نيستند كه حامل علوم الهى باشند. به همين دليل عالمان واقعى از قرار دادن علوم در اختيارشان خوددارى مى كنند و ناچار علمشان را با خودشان به گور مى برند و با مرگ آن ها علم هم مى ميرد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.