پاسخ اجمالی:
برخی می گویند: ازدواج در اسلام به معنی زن گرفتن برای مرد، او را به عنوان مشتری، و زن را نوعی کالا وانمود کرده، که این تعبیرات بر روابط زن و مرد اثر گذاشته و به مرد ژست آقایی و مالکیت و به زن حالت مملوکی و بندگی می بخشد. در پاسخ می توان گفت: از قدیم مردان به عنوان خواستگار نزد زنان رفته و از آنان تقاضای همسری می کردند، و این از بزرگ ترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن است؛ زیرا خداوند، مرد را مظهر طلب و عشق آفریده و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن.
پاسخ تفصیلی:
برخی می گویند: ازدواج در اسلام به معنی زن گرفتن برای مرد مطرح شده و او به عنوان مشتری و خریدار تلقی گردیده و در مقابل، زن نوعی کالا وانمود شده است. این قبیل تعبیرها در قوانین اجتماعی اثر روانی بسیار بد و ناگواری ایجاد می کند و مخصوصاً تعبیرات مزبور در قانون ازدواج بر روی روابط زن و مرد اثر می گذارد و به مرد، ژست آقایی و مالکیت و به زن، وضع مملوکی و بندگی می بخشد.
در پاسخ به این اشتباه باید بگوییم: این که از قدیم الایام مردان به عنوان خواستگاری نزد زنان می رفته و از آن ها تقاضای همسری می کردند، از بزرگ ترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. خداوند، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. در واقع زن را مانند گل و مرد را به مانند بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکار خلقت است که در غریزه مرد، نیاز و طلب و در غریزه زن، ناز و جلوه قرار داده است و بدین وسیله ضعف جسمانی زن را در مقابل نیروی جسمانی مرد جبران کرده است.
آری این خلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود؛ زیرا برای مرد قابل تحمّل است که از زن خواستگاری کند و جواب رد بشنود و آن گاه از زن دیگری خواستگاری کند تا بالأخره زنی رضایت خود را به همسری با او اعلام دارد، امّا برای زن که می خواهد محبوب و معشوق بوده و از قلب مرد سر درآورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند، قابل تحمل و موافق غریزه او نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری برود.
این موضوع به جنس بشر اختصاص ندارد، بلکه در حیوانات نیز همواره این مأموریت به جنس نر داده شده که خود را دلباخته و نیازمند جنس ماده ابراز کند و مأموریتی که به جنس ماده داده شده این است که با پرداختن به زیبایی و لطف و با خودداری و استغنای ظریفانه، دل جنس مقابل را هر چه بیشتر شکار کند و او را از مجرای حساس خودش و به اراده و اختیار او در خدمت خود گمارد. پس این موضوع مربوط به قانون آفرینش است، و هیچ توهینی به زن به حساب نمی آید.
ضمن اینکه مگر هر خریداری از نوع مالکیت و مملوکیت اشیا است؟ طلبه و دانشجو خریدار علم است، متعلّم خریدار معلّم است. هنرجو خریدار هنرمند است، آیا باید نام این ها را مالکیت بگذاریم و منافی حیثیت علم و عالم و هنر و هنرمند تلقّی کنیم؟ در مورد بحث نیز می گوییم: مرد خریدار وصال زن است نه خریدار مالکیت او.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.