پاسخ اجمالی:
«عقل» و «فطرت» انسان حکم می کند کسی که از دانش و تخصّص محروم است، لازم است از دانشمند و متخصص در زمینه تخصصش پیروی کند. از این رو تمام اقوام، نژادها و پیروان همه ادیان، فطری و عقلایی بودن مراجعه جاهل به عالم و تقلید از او را پذیرفته و آن را غیر قابل انکار می دانند. بر طبق این قاعده، افرادی که وظایف دینی و احکام شرعی را نمی دانند، به مقتضای فطرت و عقل خود، باید به سراغ متخصصین مسائل دینی رفته و از آنان تقلید کنند.
پاسخ تفصیلی:
درباره ضرورت «تقلید» در احکام شرعی و عقلایی بودن این ضرورت باید گفت: وقتی کسی از دانش و تخصّصی برخوردار است و دیگران از آن محروم هستند، عقل و فطرت انسان ایجاب می کند که از آن دانشمند و متخصص در زمینه تخصصش پیروی شود و حرف او مورد پذیرش قرار گیرد. و همه عقلای عالم از تمام اقوام و نژادها و پیروان همه ادیان و مذاهب، فطری و عقلایی بودن مراجعه جاهل به عالم و تقلید از او را می پذیرند و لذا این مسأله قابل انکار نیست. بر این اساس، وقتی ما از علم و تخصصی بی بهره هستیم و نیاز به آن علم و تخصص داریم به سراغ کسانی می رویم که دارای آن تخصص هستند و از تخصص آن ها استفاده می کنیم. و لذا مطابق این قاعده و اصل، کسانی که وظایف دینی و احکام شرعی را نمی دانند، به مقتضای فطرت و عقل خود، باید به سراغ کسانی بروند که در مسائل دینی تخصّص داشته و به درجه «اجتهاد» نایل آمده اند و از آنان تقلید کنند.
روان شناسان و جامعه شناسان نیز به اهمیت نقش تقلید در زندگی انسان پی برده و اصلی ترین عاملی را که موجب اجتماعی شدن و فرهنگ پذیری انسان می گردد را عامل تقلید می دانند. اگر عامل تقلید نمی بود ما نمی توانستیم از میراث گذشتگان استفاده کنیم. هر نسلی که روی کار می آمد اگر بنا نباشد که تقلید کند و اموری را از دیگران اخذ نماید، باید در حوزه نیازمندی ها و سامان بخشی به زندگی اجتماعی و کسب معلومات از صفر شروع کند، این تقلید است که باعث می شود تا میراث گذشتگان به آیندگان منتقل گردد و لذا یگانه عامل انتقال مواریث فرهنگی و تمدن بشری، تقلید است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.