پاسخ اجمالی:
شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان، در تاريخ پرفراز و نشيب يهوديت موج مى زند. مثلا در عهد قديم از كتاب مقدس، چنين آمده است: «به جهت وجود اشرار و ظالمين مايوس مشو؛ زيرا نسل ظالمين از روى زمين برچيده خواهد شد و منتظرين عدل الهى وارثان زمين خواهند شد ... و انسان هاى صالح كسانى هستند كه وارثان زمين شده و تا پايان تاريخ در روى زمين زندگى خواهند كرد».
پاسخ تفصیلی:
شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان در تاريخ پرفراز و نشيب يهوديت موج مى زند. در عهد قديم از كتاب مقدس، سفر مزامير داوود، مزمور 37 مى خوانيم: «به جهت وجود اشرار و ظالمين مأيوس مشو؛ زيرا نسل ظالمين از روى زمين برچيده خواهد شد و منتظرين عدل الهى وارثان زمين خواهند شد و كسانى كه مورد لعن الهى واقع گردند بينشان تفرقه خواهد افتاد و انسان هاى صالح كسانى هستند كه وارثان زمين شده و تا پايان تاريخ در روى زمين زندگى خواهند كرد».(1)
تب و تاب انتظار دخالت اعجاز آميز خداوند، در دوران سيطره واليان رومى بر فلسطين به اوج خود رسيد و به همين علت هنگامى كه يحياى تعميد دهنده ندا داد: «توبه كنيد؛ زيرا ملكوت آسمان نزديك است»(2) توده هاى مردم پيام او را با جان و دل شنيدند. كلمات هيجان آور او دل هاى شنوندگان را تكان داد و الهام بخش گروه هاى ستمديده و بينوايى بود كه همواره آتش شوق انتظار براى قيام «مسح شده خدا» در قلوبشان زبانه مى كشيد.
يهوديان در سراسر تاريخ محنت بار خود هر گونه خوارى و شكنجه را به اين اميد بر خود هموار كرده اند كه روزى «مسيحا» بيايد و آنان را از گرداب ذلت و درد و رنج رهانده فرمانرواى جهان گرداند. هم اكنون صهيونيست هاى اشغالگر فلسطين، علاوه بر دعاهاى مسيحايى مرسوم در پايان مراسم سالگرد بنيان گذارى رژيم غاصب اسرائيل که در پنجم ماه ايّار عبرى برگزار می گردد، پس از دميدن در شيپور عبادت، اين گونه دعا مى كنند: «اراده خداوند، خداى ما چنين باد كه به لطف او شاهد سپيده دم آزادى باشيم و نفخ صور مسيحا گوش ما را نوازش دهد».(3)
بسيار طبيعى است كه قوم بنى اسرائيل با گذشته تيره و تار خود در انتظار آينده بهترى باشد. به همين علت است كه وقتی حضرت موسى(عليه السلام) به عنوان يك منجى ميان ايشان برخاست آنان در پذيرفتن او درنگ نكردند. اين آرمان در دوران ابتلا پا گرفت و هرگز از ايشان جدا نشد و تنها با انتخاب داوود به پادشاهى بود كه آرزوى این قوم براى قيام يك منجى كاملاً برآورده شد. داوود نمونه يك پادشاه يهودى و الگوى جاودانى شخص مسيحا گرديد و در واقع برخى از انبيا و حكيمان هم او را مسيحا مى دانستند.(4)
عصر داوود و سليمان را مى توان دوران شكوفا شدن آرمان مسيحايى در اذهان قوم يهود دانست. اميد مسيحايى با دو نيم شدن حكومت بنى اسرائيل پس از حضرت سليمان(عليه السلام) جدى تر شد. انبيا نه تنها آتش شوق را در دل ها روشن نگه مى داشتند؛ بلكه به توسعه دادن مفهوم مسيحا و دوران مسيحايى مى پرداختند. آنان معتقد بودند كه شخص مسيحا كه خدا به وسيله او جهان را مبارك خواهد ساخت، در اذهان بيشتر انبيا حاضر بود.
انديشه مسيحايى در پيشگويى هاى «اشعيا» به طور وضوح آمده است. مسيحاى آرامش آفرين و تسلى بخش قوم يهود در يكى از پيشگويى هاى او چنين تصوير شده است؛ «او حكومت آرمانى عادلانه اى را پى مى افكند كه در آن زمان، جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد مثل آب هايى كه دريا را مى پوشاند و آن، پس از گسترش دين بنى اسرائيل در سراسر گيتى است كه همچون پرچم قوم ها برپا خواهد شد و امت ها آن را خواهند طلبيد».(5)
و نيز مى خوانيم: «و در ايام آخر واقع خواهد شد كه كوه خانه خداوند بر قله كوه ها ثابت خواهد شد و فوق تلّ ها برافراشته خواهد گرديد و جميع امت ها به سوى آن روان خواهند شد».(6)
برخى از پيشگويى هاى «صفنيا» حتى از پيشگويى هاى اشعيا جهان شمول ترند. از ديد او عصر مسيحايى، زمان اصلاح كلى جهان است؛ زيرا كه در آن زمان، زبان پاك به امت ها خواهد داد تا جميع ايشان اسم يَهوَه را بخوانند و به يك دل، او را عبادت كنند. تصور تَلمود پيرامون شخص مسيحا به قرار زير است: «يك انسان كه نهالى از خاندان سلطنتى داوود است و قداست او تنها به سبب موهبت هاى طبيعى وى خواهد بود. امت هاى مشرك به دست او نابود خواهند گشت و بنى اسرائيل قوت خواهند گرفت».(7)،(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.