پاسخ اجمالی:
قانون «عكس العمل» تنها متعلق به مسائل فیزیکی نیست؛ بلكه در مسائل اجتماعى اين قانون محسوس تر است. آزمون هاى تاريخى به ما نشان مى دهد كه همواره تحول ها و انقلاب هاى وسيع، عكس العمل مستقيم فشارهاى قبلى بوده است. اين قانون به ما مى گويد: وضع كنونى جهان، آبستن انقلاب است؛ فشار تبعيض ها و بى عدالتى ها، توأم با ناكامى و سرخوردگى انسان ها از قوانين فعلى، سرانجام واكنش شديد خود را براى از بين بردن يا كاستن اين فشارها آشكار خواهد ساخت.
پاسخ تفصیلی:
تنها در مباحث فيزيكى نيست كه ما با قانونى به نام «قانون عكس العمل» رو به رو هستيم كه اگر مثلاً جسمى با فشار معينى به ديوار برخورد كند با همان نيرو و فشار به عقب رانده مى شود؛ بلكه در مسائل اجتماعى اين قانون را محسوس تر مى يابيم. آزمون هاى تاريخى به ما نشان مى دهد كه همواره تحول ها و انقلاب هاى وسيع عكس العمل مستقيم فشارهاى قبلى بوده است و شايد هيچ انقلاب گسترده اى در جهان رخ نداده مگر آنكه پيش از آن فشار شديدى در جهت مخالف وجود داشته است. اين قانون به ما مى گويد: وضع كنونى جهان، آبستن انقلاب است. فشار جنگ ها و بيدادگريها، تبعيض ها و بى عدالتى ها، توأم با ناكامى و سرخوردگى انسان ها از قوانين فعلى، سرانجام واكنش شديد خود را براى از بين بردن يا كاستن اين فشارها آشكار خواهد ساخت.
سرانجام، اين خواست هاى واپس زده انسانى در پرتو آگاهى روزافزون ملت ها چنان عقده اجتماعى تشكيل مى دهد كه از نهانگاه ضمير باطن جامعه با يك جهش برق آسا خود را ظاهر خواهند ساخت و سازمان نظام كنونى جوامع انسانى را بر هم مى ريزند و طرح نوينى را ايجاد مى كنند. طرحى كه در آن نه از مسابقه كمرشكن تسليحاتى خبرى باشد و نه از اين همه كشمكش هاى خسته كننده و پيكارهاى خونين و استعمار و استبداد و ظلم و فساد و خفقان، و اين بارقه ديگرى است از آينده روشنى كه جامعه جهانى در پيش رو دارد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.