پاسخ اجمالی:
در نظر ابتدایی ایجاد «شك و شبهه» در دين بد و نشانه سياهى قلب و نوعى بيمارى به نظر می رسد که بايد آن را درمان كرد؛ اما در واقع اگر این تشکیک دالان و معبر خوبى براى رسيدن به ايمان و يقين باشد پسنديده خواهد بود.
پاسخ تفصیلی:
مسلما آنچه در ابتدا به نظر مى رسد اين است كه «شك در دين» بد بوده و نشانه سياهى قلب است؛ زيرا هدف اين است كه انسان به يقين برسد؛ آری ايمان بايستى توأم با يقين باشد ولى شك و شبهه در جايى كه دالان و معبر خوبى براى رسيدن به ايمان و يقين باشد پسنديده است.
ايمان چيزى است كه انسان بايد به آن دسترسى پيدا كند، اما اين ايمان از همان ابتدا در انسان وجود ندارد؛ زيرا تا شك نكند به يقين نمى رسد. قرآن مى خواهد در اعتقادات وراثتى انسان شك ايجاد كند تا او را به يقين برساند لذا مى فرمايد: «اَوَ لَوْ كَانَ آبَاؤُهُم لَايَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لَايَهْتَدُونَ»(1)؛ (آيا بايستي آنها تابع پدران باشند در صورتى كه آنها بى عقل و نادان بودند).
شهيد مطهرى در این مورد مى فرمايد: «... اگر اين تشكيكات وارد جامعه نشود خطر است. اگر وارد نشود كم كم مردم آن حالت دينى شان رو به تحجر، و نه تحجر كه رو به عفونت مى رود، درست مثل آب كاملاً صافى كه آن را در حوض قرار مى دهيم و اگر مدتى بماند مى گندد. اگر در مردم يك حالت آرامشى باشد و بر معتقدات دين و مذهبى تازيانه شك نخورد در آن صورت عوام پيشتاز آن معتقدات مى شوند. وقتى عوام پيشتاز بشوند دائم از خودشان چيزى مى سازند ...».(2)
البته واضح است که برخى شك ها نوعى بيمارى است؛ مانند وسوسه، شك كثيرالشك در نماز، وضو و ساير عبادات و طهارت و نجاست. اين گونه شك ها و شبهه ها نوعى بيمارى و مرض است و بايد آنها را درمان كرد و الاّ باعث ايجاد انحراف در اعتقادات مي شود. آری در هر کاری زياد شك كردن نوعى بيمارى است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.