پاسخ اجمالی:
«شیطان» در اسلام با «اهریمن» در زرتشت تفاوت اساسی دارد. در دین زرتشت، اهریمن مبداء و «خالقی» مستقل در برابر «آهورامزدا» تلقی می شود که به معنای ثنویت و «دوگانگی» در «خالقیت» است. اما در اسلام تنها «خدای یگانه» خالق همه هستی محسوب می شود و شیطان فقط مخلوقی از مخلوقات اوست.
پاسخ تفصیلی:
با توجه به اینکه در دین زرتشت عقیده ثنوی، یعنی اعتقاد به «یزدان و اهریمن»، و در دین اسلام نیز « تقابل خدا و شیطان» وجود دارد، این سوال مطرح می شود که ارتباط میان این دو مطلب چیست و اصولا چه تفاوتهایی میان «اهریمن» در کیش زرتشت و «شیطان» در دین اسلام وجود دارد؟ آیا چنین نظیر تراشی و قیاسی صحیح است یا خیر؟
جهت پاسخ به این سوال لازم است ابتدا به طور خلاصه معنای توحید و جایگاه اهریمن در دین زرتشت و جهان بینی و معنای توحید و جایگاه شیطان در دین اسلام به روشنی تبیین گردد، تا از رهگذر مقایسه این دو بتوان پاسخ مسئله را به خوبی دریافت نمود.
الف) معنای توحید و جایگاه اهریمن در دین زرتشت
در تعلیمات اوستایی از موجودی به نام «انگره مئنیو» یا اهریمن نام برده شده است و خلقت همه بدیها و شرور و آفات و موجودات زیان آور مانند بیماریها، درنده ها، گزنده ها، مارها و عقربها، زمینهای بی حاصل و خشکسالی ها به او نسبت داده شده است نه به «آهورامزدا» که خدای بزرگ است و نه به «سپنت مئنیو» (خرد مقدس) که رقیب «انگره مئنیو» است.(1)
از بعضی تعلیمات اوستایی ظاهر می شود که اهریمن خود یک جوهر قدیم ازلی مانند آهورامزدا است که به هیچ وجه آفریده آهورامزدا نیست، بلکه آهورامزدا او را کشف کرده است! اما از بعضی تعلیمات دیگر اوستا مخصوصا قسمتی از «گاتها» که معتبرترین اجزای اوستا است روشن می گردد که آهورامزدا دو موجود آفرید؛ یکی «سپنت مئنیو» یا خرد مقدس و دیگری «انگره مئنیو» یا خرد خبیث (اهریمن). به هر حال آنچه از اوستا ظاهر می شود و مورد اعتقاد زرتشتیان است این است که موجودات و مخلوقات جهان به دو دسته خیر و شر تقسیم می شوند. خیرها آنها هستند که می بایست باشند و وجودشان برای نظام عالم لازم است، اما شرور آنها هستند که نمی بایست باشند و وجود آنها باعث نقص عالم شده است و این شرور به هیچ وجه مخلوق آهورامزدا نیستند، بلکه مخلوق اهریمن هستند خواه خود اهریمن مخلوق آهورامزدا باشد، خواه نباشد. پس به هر حال اهریمن خالق و آفریننده بسیاری از مخلوقات جهان است و قسمتی از جهان آفرینش تحت قلمرو او است و او خود، یا یک اصل قدیم ازلی و شریک و مماثل آهورامزدا است در ذات، و یا مخلوق آهورامزدا است، اما «شریک او در خالقیت» نیز است!(2)
خلاصه اینکه زرتشتی ها هم یکتا پرست هستند و هم در زمره ثنویه قرار دارند! آنها هم قائل به مبدا خیر و هم قائل به مبدا شر (اهریمن) هستند و خداوند را قادر مطلق نمی دانند، اما تنها مبدا خیر را می پرستند. بنا بر این می توان زرتشتی ها را «ثنویان یکتا پرست» خواند. آنان از جهتی موحدند و از جهتی خیر!(3)
ثنویت زرتشتی از آنجا ناشی می شود که از لحاظ جهان بینی نتوانستند ماهیت و حکمت «شرور» موهوم را برای خود حل کنند، لذا به دو منشاء «خیر» و «شر» قائل شده و معتقد به ثنویت و «دوگانگی در خالقیت» شدند؛ و لو اینکه در ظاهر و در عمل فقط یکی پرستش شود! (البته باید متذکر شد که احتمالا چنین اعتقادی از ابتدا در دین زرتشت نبوده و بعدها دین زرتشت دچار چنین تحریفی شده است).
ب) معنای توحید و جایگاه شیطان در دین اسلام
اولین اصل مهم در دین اسلام اعتقاد به «یگانگی مطلق» خداوند در «خالقیت»، تدبیر، تشریع و عبادت است و به همین جهت دروازه ورود و تشرف به اسلام گواهی دادن به همین اصل مهم (لا اله الا الله) است. در اسلام تنها خدای یکتا، خالق جهانیان محسوب می شود و موجودات آن به دو دسته «خیر» و «شرّ» تقسیم نمی شوند. در جهان بینی اسلامی در نظام آفرینش شرّی وجود ندارد تا «مبداء ویژه ای» داشته باشد! از دید اسلام همه چیز بنابر حکمت و ضرورتی آفریده شده است و همه موجوداتی که زرتشتی ها آنها را شرّ می پندارند، وجودشان در جایگاه خود نسبت به کلّیت آفرینش، حکیمانه، خیر و ضروری هست و نوع بشر از آنها نفع می برد. بعضی از امور نیز مثل بیماری یا خشکسالی امور عدمی هستند (عدم باران یا عدم صحت)؛ امور عدمی وجودی واقعی ندارند که خالق داشته باشند!
در جهان بینی اسلامی هیچ موجودی نقشی در آفرینش به صورت «استقلال» ندارد. شیطان از نظر قرآن به هیچ وجه قطبی در مقابل خداوند نیست، حتی قطبی در در برابر فرشتگان که به اذن خدا دست اندر کار خلقت هستند نیز نمی باشد.(4) شیطان به هیچ عنوان مبداء و خالقی در عرض خدای یگانه محسوب نمی گردد؛ بلکه مخلوقی است که در سلسله «اسباب» قرار دارد (یکی از اسباب گناه، تحریک و زمینه سازی شیطان است). سبب بودن آن هم تام نیست و ناقص است؛ چرا که انسان «مختار» می تواند بر او غلبه کند و تا خود انسان اراده نکند، گناهی از او سر نمی زند: «إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوینَ»(5)؛ (که بر بندگانم تسلّط نخواهى یافت مگر گمراهانى که از تو پیروى مى کنند). در صورتی هم که گناهی از انسان سر زند عامل موجده آن خود انسان است: «ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ»(6)؛ (آرى، آنچه از نیکیها به تو مى رسد، از طرف خداست و آنچه از بدى به تو مى رسد، از سوى خود توست).
نتیجه اینکه:
اولا: یکی دانستن اهریمن در دین زرتشت با شیطان در دین مبین اسلام امری کاملا اشتباه و مقایسه ای بی جا است. چرا که در دین زرتشت اهریمن به عنوان مبداء و «خالقی مستقل» تلقی می شود و این امر همان ثنویت و اعتقاد به دوگانگی در «خالقیت است» است.
اما در دین اسلام تنها خدای یکتا خالق و آفریدگار جهانیان محسوب می شود و شیطان تنها مخلوقی از مخلوقات او است، نه مبداء و خالقی در عرض او. در اسلام شیطان موجودی مخلوق و وابسته محسوب می گردد که در وجود و بقاء نیازمند به خدای متعال است و قدرت هیچ گونه آفرینش و خلقتی را ندارد، ولی در زرتشت اهریمن مبداء و خالقی مستقل محسوب می شود که آفرینش موجودات بسیاری مانند بیماریها، درنده ها، گزنده ها، مارها، عقربها، زمینهای بی حاصل و خشکسالی ها را به او نسبت می دهند.
ثانیا: معنای خدا نیز در اسلام و زرتشت با هم تغایر دارند؛ خدا در اسلام خالقی مطلق و بی همتاست که همه چیز تحت اراده و قدرت نامحدود اوست و هیچ نقص و کاستی در او راه ندارد و به غیر از او هر آنچه در جهان هستی وجود دارد مخلوقات او هستند و هیچ کس و هیچ چیز را یارای مقابله با او نیست. اما در دین تحریف شده زرتشت خدا خالقی ناقص، محدود و غیر مطلق است که همتا و قطب مستقل دیگری در عرض و خارج از اراده و قدرتش در برابر خود دارد!
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.