پاسخ اجمالی:
طلاق در شرائط خاصّى همانند ازدواج يك امر حياتى و ضرورى است كه اسلام آن را جايز شمرده است؛ ولى چون باعث ضربه هاى جبران ناپذيرى به فرد و اجتماع مى شود عواملي را براى جلوگيرى از آن به كار برده كه ازدواج مجدد يا «مُحلّل» يكى از آنهاست؛ زيرا ازدواج رسمى زن با مرد ديگر بعد از سه طلاق، سد بزرگى براى ادامه طلاق است. كسى كه بخواهد دست به طلاق سوم بزند وقتي يقين كند با اين كار، همسرش براى هميشه از آنِ ديگرى خواهد بود و باعث جريحه دار شدن وجدانش مي شود، تا مجبور نشود زنش را طلاق نمي دهد.
پاسخ تفصیلی:
از امور مسلّم در فقه اسلام اين است كه بعد از طلاق سوّم، زن و مرد بايد براى هميشه از هم جدا شوند، مگر در صورتى كه زن همسر ديگرى انتخاب كند و پس از آميزش جنسى از او طلاق گيرد در اين صورت اگر بخواهد با شوهر اول آشتى كند مانعى ندارد، در اينجا اين سؤال مطرح مى شود كه فلسفه اين دستور اسلامى چيست؟
طلاق در شرائط خاصّى همانند ازدواج يك امر حياتى و ضرورى به شمار مى رود و لذا آنرا اسلام جايز شمرده است؛ ولى چون از هم پاشيدن خانواده ها نيز ضربه هاى جبران ناپذيرى به فرد و اجتماع وارد مى سازد تا آنجا كه اسلام از عوامل گوناگونى براى جلوگيرى از طلاق استفاده كرده است. موضوع ازدواج مجدد يا «مُحَلِّل» يكى از آن عوامل است؛ زيرا ازدواج رسمى زن بعد از سه طلاق با مرد ديگر، سد بزرگى براى ادامه طلاق و طلاق كشى خواهد بود، كسى كه مى خواهد دست به طلاق سوم بزند با توجه به اينكه يقين دارد با اين طلاق، همسرش براى هميشه از آنِ ديگرى خواهد بود، اين عمل وجدان او را جريحه دار ساخته و تا مجبور نشود معمولاً دست به چنين كارى نخواهد زد. در حقيقت موضوع مُحَلِّل و يا صحيح تر، ازدواج دائمى مجدد زن با همسر ديگر مانعى است كه بر سر راه مردان بوالهوس و فريبكار گذارده شده است، تا زن را بازيچه هوس هاى سركش خود نسازند و به طور نامحدود از قانون طلاق و رجوع استفاده نكنند:
شرائطى كه در اين ازدواج گذارده شده مانند: دائمى بودن آن، مى فهماند هدف اين پيوند جديد اين نبوده كه راهى براى به هم رسيدن زن و شوهر اوّل بوده باشد و بنابراين نمى توان از اين قانون سوء استفاده كرد و با انجام يك ازدواج موقّت مانع را از سر راه برداشت. روايتى كه بعضى مفسران اسلام در اين زمينه نقل كرده اند بسيار مطلب را روشن مى كند، طبق اين روايت: افرادى كه صورت انحرافى اين مسئله را انجام مى دهند يعنى دست به زناشوئى مى زنند بقصد اينكه زن بتواند به شوهر اوّل برگردد از رحمت خدا دورند. «لَعَنَ اللهُ الْمُحَلِّلَ وَ الْمُحَلَّلُ لَهُ»(1)؛ (خداوند لعنت مى كند مُحَلِّل و آن كسى كه مُحَلِّل براى او اقدام كند).
بنابراين بايد گفت هدف اين بوده كه با اين ازدواج، مرد و زن را بعد از سه مرتبه طلاق و طلاق كشى از يكديگر جدا كرده تا هر يك زندگى دلخواه براى خود تشكيل دهند و ازدواج كه خود امريست بسيار مقدّس احياناً دستخوش تمايلات شيطانى همسر اوّل قرار نگيرد. البته از آنجا كه اسلام پيوسته بخواسته هاى عاقلانه احترام گذارده و از هر روزنه اصلاحى نيز استفاده مى كند، مى گويد «اگر اين پيوند نيز بهم خورد و دو همسر سابق مجدداً علاقه به يكديگر پيدا كردند و بطور جدّى تصميم بر انجام وظائف خانوادگى گرفتند مانعى از رجوع نخواهند داشت و اين ازدواجِ جديد، حكم تحريم را برمى دارد لذا نام «مُحَلِّل» به آن داده اند و از اينجا روشن مى گردد كه مُحَلِّل بعنوان يك مسئله و حكم در اسلام مطرح نيست؛ بلكه سخن از ازدواج مجدد است علاوه بر آيه از اخبار نيز اين معنى بخوبى استفاده مى شود.
با يك مطالعه، اين نكته نيز بدست مى آيد كه بحث از ازدواج واقعى و جدّى است، و امّا اگر كسى از اوّل قصد ازدواج دائم نداشته باشد و تنها صورت سازى كند تا عنوان مُحَلِّل صورت پذيرد، چنين نكاحى هيچ اثرى نخواهد داشت؛ زيرا در اين صورت علاوه بر آنكه ازدواج دوّم باطل است مرد اوّل هم بر زن حلال نمى گردد و ممكن است حديث سابق «لَعَنَ اللهُ الْمُحَلِّلَ وَ الْمُحَلَّلُ لَهُ» نيز اشاره به اين نوع مُحَلِّل بوده باشد.(2)،(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.