پاسخ اجمالی:
لازمه تکامل بشر، اختیار است. لازمه این اختیار، وقوع برخی جنایات از سوی ستمگران است که اسباب رنجش برخی از اولیای الهی را فراهم می سازد. خداوند بلافاصله آن گناهکاران را عقاب نمی کند؛ زیرا چنین عذاب فوری که جرأت بروز اراده و باطن شخص را می گیرد، موجب سلب اختیار می گردد. ثانیا خداوند با مهلت دادن به ستمگران، آنها را دچار «سنّت استدراج» می گرداند تا استحقاق حداکثر عذاب را در قیامت پیدا کنند. ضمن اینکه برخی از ستمگران بعد از اتمام حجت در همین دنیا نیز به عذاب الهی دچار شده اند.
پاسخ تفصیلی:
هنگامی که مصائب انبیاء و اولیای الهی و ظلم ستمگران بر ایشان را در طول تاریخ مورد بررسی قرار می دهیم، ممکن است این سوال مطرح گردد که چنین مصائب دردناکی چگونه با عدل الهی سازگار است؟ با وجود عدالت پروردگار، چگونه می توان پذیرفت که بهترین بندگان او متحمّل سخت ترین محنت ها و مشقّت ها گردند؛ ولی او نظاره گر باشد؟
در پاسخ به این سوال، ابتدا مقدّمه ای راجع به «افعال اختیاری انسان» بیان می کنیم و سپس به پاسخ اصلی می پردازیم.
مسلّم است که خداوند انسان را برای رسیدن به کمال حقیقی موجودی صاحب اختیار آفریده، و بدیهی است که اختیار انسان هم می تواند سرچشمه امور مثبت گردد و هم می تواند سرمنشاء امور منفی شود. در نتیجه با چنین اختیاری، عده ای از بندگان قدم در راهی می گذارند که مورد خشنودی پروردگار نیست و مرتکب گناهان و جنایاتی می شوند که حتّی اسباب رنجش پاک ترین و گرامی ترین بندگان و اولیای الهی را فراهم می سازد.
خداوند ـ نیز طبق حکمت و عدالت ـ نه اختیار ستمگران را برای ادامه اعمال ستمکارانه شان از آنها سلب می کند و نه با نزول عذاب های فوری، اقدام به تأدیب بی فاصله و بی درنگ این گونه ظالمان می نماید تا اختیارشان را از آنها سلب نکرده باشد. منطق اختیار انسان ها اقتضای این را دارد که هر کسی به واسطه قدرت و اختیاری که در دست دارد، انتخاب هایی برای تکامل یا سقوط داشته باشد. یعنی هم زمینه سعادت و هم زمینه شقاوتش فراهم باشد. با این اوصاف اگر هر عمل ظالمانه ای، بلافاصله و به صورت فوری، جزا داده شود، هیچ کس جرأتی برای بروز اراده واقعی و ظهور باطنش نخواهد داشت و با پدید آمدن حالتی شبیه به جبر، اختیار و جسارت هر کس برای انتخاب آزادانه اعمال از بین خواهد رفت و مجالِ کامل شدنِ حجتِ روز جزا فراهم نخواهد آمد.
در اشاره به همین آزادی و اختیار اعطا شده به آدمی است که خداوند در آیه 20 سوره اسراء می فرماید: «كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا»؛ (هر دو دسته - دنياخواهان و آخرت طلبان - را از عطای پروردگارت مدد می بخشيم و عطای پروردگارت از کسی منع نشده است).
با این حال توجّه به دو نکته ضروری است:
1. «سنّت استدراج» و عذاب ستمگران
دنیا محلّ محاکمه و مجازات مجرمان نیست و در این دنیا نمی توان برخی از مجرمان را به طور شایسته مجازات نمود. فردی که هزاران نفر را به قتل رسانده یا جنایت های متعددی را مرتکب شده، چگونه به شایستگی در این دنیا مجازات گردد؟ تصور جنایاتی که لشکر عمر بن سعد در کربلا در حق اهل بیت(علیهم السلام) مرتکب شد، یا مرور جنایات و خون ریزی هایی که به دست و دستور حجاج بن یوسف ثقفی انجام گرفت، یا نگاهی اجمالی به زجرها و رنج هایی که در دوران معاصر، ملت عراق از دیکتاتور مقبور این کشور، صدام متحمل شدند، نشان می دهد که میزان زشتی و دردناکی اعمال و جنایات این ستمکاران آن قدر زیاد است که حتی دردناک ترین و سخت ترین مجازات های دنیوی نیز نمی تواند مجازات شایسته ای برای آنها باشد.
با این حال خداوند با عدم تسریع در مجازات و مهلت دادن به ستمگران، در واقع زمینه بیشتر و سنگین تر شدن عذاب اخروی آنها را مهیا می کند. این همان موضوعی است که در ادبیات دینی به «سنت استدراج» و «امهال»؛ (مهلت دادن) معروف است. قرآن کریم در اشاره به همین سنت الهی می فرماید: (آنها که کافر شدند [و راه طغیان پیش گرفتند] تصوّر نکنند اگر به آنان مهلت مى دهیم به سودشان است. ما به آنان مهلت مى دهیم براى این که بر گناهان خود بیافزایند و براى آنها عذاب خوارکننده ایست)؛ «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ».(1)
معصیت کارانی که در گناه و عصیان غرق می شوند، و طغیان و نافرمانى را به نهایت می رسانند، مجازات اصلی آنان در قیامت خواهد بود؛ امّا در این دنیا، خداوند آنان را به حال خود وامى گذارد تا پشتشان از بار گناه سنگین شود و استحقاق حداکثر مجازات را پیدا کنند. آیه فوق این معنا را تأکید کرده و مى فرماید که گمان نکنند آنهایى که کافر شدند مهلتى که به ایشان می دهیم براى آنها خوب است بلکه مهلت می دهیم تا به گناه و طغیان خود بیافزایند و براى آنان عذاب خوار کننده است.(2)
این معنا از خطبه ی حضرت زینب(سلام الله علیها) در شام ـ که در برابر یزید ایراد فرمود ـ نیز بر می آید؛ آنجا که مى فرماید: «أَ ظَنَنْتَ یَا یَزِیدُ حَیْثُ أَخَذْتَ عَلَیْنَا أَقْطَارَ الْأَرْضِ وَ آفَاقَ السَّمَاءِ فَأَصْبَحْنَا نُسَاقُ کَمَا تُسَاقُ الْأُسَرَاءُ أَنَّ بِنَا هَوَاناً عَلَیْهِ وَ بِکَ عَلَیْهِ کَرَامَةً وَ أَنَّ ذَلِکَ لِعِظَمِ خَطَرِکَ عِنْدَهُ فَشَمَخْتَ بِأَنْفِکَ وَ نَظَرْتَ فِی عِطْفِکَ جَذْلَانَ مَسْرُوراً حَیْثُ رَأَیْتَ الدُّنْیَا لَکَ مُسْتَوْثِقَةً وَ الْأُمُورَ مُتَّسِقَةً وَ حِینَ صَفَا لَکَ مُلْکُنَا وَ سُلْطَانُنَا فَمَهْلًا مَهْلًا أَ نَسِیتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى:وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینَ»(3)؛ (تو امروز شادى مى کنى و چنین مى پندارى که چون فراخناى جهان را بر ما تنگ کرده اى و کرانه هاى آسمان را بر ما بسته اى و ما را همچون اسیران از این دیار به آن دیار می برى، نشانه قدرت تو است و یا در پیشگاه خدا قدرت و منزلتى دارى و ما را در درگاه او راهى نیست؟! اشتباه می کنى. این فرصت و آزادى را خداوند از آن رو به تو داده تا پشتت از بار گناه سنگین گردد و عذاب دردناک در انتظار تو است. پس اندکى آرام و آهسته باش. آیا سخن خدا را فراموش کرده اى که فرمود: آنها که کافر شدند [و راه طغیان را پیمودند] تصوّر نکنند که اگر به آنها مهلت مى دهیم به سود آنها است ما به آنها مهلت مى دهیم که بر گناهانشان بیافزایند و عذاب دردناکی در انتظار آنها است).
امام سجّاد(علیه السلام) نیز در پاسخ به مقایسه ی ناصبی ها بین گناه «قوم سبت» و «قاتلین امام حسین(علیه السلام)» فرمود: «به ناصبى ها بگویيد: جاى هيچ شكى نيست كه شيطان با نافرمانى و معصيت خود، كفرش از هر جهت مهم تر بوده و به سبب كفر او اقوام زيادى مانند قوم نوح و فرعونيان كافر شدند؛ پس چرا خداوند شيطان را [به ظاهر] هلاک ننمود ولى فرعونيان و قوم نوح را غرق و هلاک نمود و به شيطان مهلت داد؟! حال قاتلين امام حسين(علیه السلام) و صيد كنندگان ماهى ـ قوم سبت ـ مانند شيطان و فرعونيان است. حكمت خداوند اين طور اقتضا می كند كه آنها را هلاک و اين ها را تا مرگ و يا روز قيامت مهلت بدهد».(4)
با این بیانات روشن می شود که «استدراج» چه جایگاهی در سنت های الهی در عقاب و جزا دادن ستمکاران دارد.
2. نزول فوری عذاب دنیوی بر برخی از ستمگران
علاوه برآنچه گفته شد، طبق دسته دیگری از آیات قرآن، برخی از ستمگران ـ پس از اتمام حجّت الهی ـ در همین دنیا نیز به عذاب الهی دچار شده و مجازات گردیده اند. برای مثال برخی از آیات قرآن اشاره دارند که گاهی خداوند ستمگران را متنعّم می نماید و هنگامى که غرق لذّت پیروزى و سرور شدند ناگهان همه چیز را از آنان می گیرد؛ تا حدّاکثر شکنجه ممکن را در زندگى همین دنیا ببینند. در آیه 44 سوره انعام گفته شده: (هنگامى که پندهایى که به آنها داده شده بود فراموش کردند درهاى هر خیرى به روى آنان گشودیم تا شاد شوند؛ ناگهان هر آنچه داده بودیم از آنها بازگرفتیم لذا فوق العاده ناراحت و غمگین شدند)؛ «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ».(5)
علاوه بر آن و در اشاره به مثال دیگری از عذاب دنیوی ستمگران، در آیه 64 سوره اعراف و راجع به عاقبت قوم نوح(علیه السلام) می خوانیم: «فَكَذَّبُوهُ فَأَنجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا»؛ (امّا سرانجام او را تكذيب كردند و ما او و كسانى را كه با وى در كشتى بودند رهايى بخشيديم؛ و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند غرق كرديم).
در آیه 78 همین سوره نیز سرنوشت قوم ثمود این گونه بیان شده که: (سرانجام زمين لرزه آنها را فرا گرفت و صبحگاهان، [تنها] جسم بى جانشان در خانه هایشان باقى مانده بود)؛ «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ».
قوم لوط نیز با عذاب سنگ باران مجازات شدند و خداوند در آیه 84 اعراف به مجازات آنها اشاره کرده می فرماید: «وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ»؛ (و [سپس چنان] بارانى [از سنگ] بر آنها فرستاديم [كه آنها را در هم كوبيد و نابود ساخت] پس بنگر سرانجام كار مجرمان چه شد).
کافران قوم مدین نیز که دعوت الهی و امر به معروف و نهی از منکر حضرت شعیب(علیه السلام) را با استهزاء و تهدید پاسخ دادند، عاقبت بهتری نداشتند. زیرا طبق آیه 91 سوره اعراف: (سپس زمين لرزه آنها را فرا گرفت و صبحگاهان به صورت اجسادى بى جان در خانه هایشان مانده بودند)؛ «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ».
با این حال، مجازات دنیوی کافران، چیزی از عذاب اخروی ایشان نمی کاهد و عقاب دردناک و شدید اخروی نیز در انتظارشان است. این حقیقتی است که در آیات متعدّدی از قرآن مجید بیان شده است. به تصریح آیه 34 سوره رعد، چنین بدکارانی هیچ محافظ و نگهدارنده ای از عذاب دردناک آخرت ندارند و این بسیار بزرگ تر و عظیم تر از عذاب دنیوی است: «لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ»؛ (در دنيا، براى آنها عذابى [دردناک] است و عذاب آخرت سخت تر است و در برابر [عذاب] خدا هيچ كس نمى تواند آنها را نگه دارد).
البته، توجّه به دو نکته در اینجا ضروری است؛ اولا: آنچه گفته شد بدین معنا نیست که همیشه، ظلم و ستم بدکاران مجازات فوری و محسوسی داشته باشد؛ زیرا همانطور که گذشت بسیاری از ستمگران با «سنّت استدراج» معذّب می گردند.
ثانیا: به طور کلی از آيات قرآن به دست مي آيد، عذاب های عمومی ـ همانند عذاب هایی که بر قوم عاد و ثمود نازل شده ـ اختصاص به كفّار دارد.(6) این معنا را می توان از عبارت «رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا»؛(پروردگارا! تکلیف سنگینى بر ما قرار مده، آن چنان که [بخاطر گناه و طغیان،] بر کسانى که پیش از ما بودند، قرار دادى)، در آيه 286 سوره بقره برداشت كرد که «عذاب عمومی» از امّت اسلامی برداشته شده است.(7)
در روایتی نیز نقل شده که پیامبر اسلام(ص) هنگامی که عبارت «وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ»(8) را از همین آیه خواندند، این ندا در پاسخ آمد که: (خداوند گفت: به راستی که من این کار را در حقّ امّت تو انجام داده ام و بسیاری از بلایای امّت های پیشین را از آنان مرتفع ساخته ام)؛ «قَالَ تَبَارَكَ اسْمُهُ قَدْ فَعَلْتُ ذَلِكَ بِأُمَّتِكَ وَ قَدْ رَفَعْتُ عَنْهُمْ عِظَمَ بَلَايَا الْأُمَم».(9)
به هر حال خداوند به احدی ستم روا نمی دارد و آنچه که ستمگران در حقّ مظلومین و اولیای الهی روا می دارند، ستمی است که بی مجازات نخواهد ماند. همچنان که خداوند در آیه 227 سوره شعراء می فرماید: (و کسانی که ستم کرده اند به زودی خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت)؛ «وَ سیَعْلَمُ الَّذِینَ ظلَمُوا أَی مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ». در آیه 57 سوره احزاب نیز می فرماید: (بی گمان کسانی که خدا و پیامبر او را آزار می رسانند خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و برایشان عذابی خفّت آور آماده ساخته است)؛ «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ لَعَنهُمُ اللَّهُ فی الدُّنْیَا وَ الاَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لهَمْ عَذَاباً مُّهِیناً».
در پایان باید این نکته را نیز مورد اشاره قرار داد که اولیای خدا و پیروان آنها به خاطر امتحانات الهی یا به عنوان اسباب بالا رفتن رتبه های معنوی شان بسیار بیشتر از مردم عادی به بلا و مصیبت گرفتار می شوند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در جواب این سؤال که سخت ترين مردم از حيث بلاء و مصيبت چه كسانی هستند؟ فرمود: «پيغمبران الهی، سپس هر كس بيشتر از آنان تبعيت كند و مؤمن هم بعد از آن به اندازه ايمان خود و كردارش گرفتار می شود. و به راستی كه هر كس ايمانش درست و كردارش خوب است بلای او سخت و هر كس ايمانش سست و كردارش ناتوان است، گرفتاری او كم تر است».(10) تحمل شدن چنین رنجی برای اولیای الهی با توجه به قدرت ایمان و رضایت الهی شان و وظیفه ای که در تقابل با ستمگران دارند، امری طبیعی است. تحمّلی که نزد خداوند نیز مأجور خواهد بود و موجب مقرب تر شدن آنها به درگاه الهی می گردد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.