پاسخ اجمالی:
انسان بايد در دنيا به حساب اعمال خود برسد؛ حساب انسان، علاوه بر اينكه بدست فرشتگان است، بدست خود او نيز مىباشد. يك مسلمان همانگونه كه در امور مالى حسابگر خويش است، در امور معنوى نيز بايد نقاط ضعف و قوّت خود را حساب كند و ببيند عوامل عدم موفّقيّت او چه بوده است. بزرگان پيشين، محاسبه را جزء برنامههايشان قرار مىدادند. در حسابرسي اعمال، سه مشكل مهمّ وجود دارد: عيب هاي خود را نمىبيند، معمولا اعمال خود را نمىنويسد و گاهى لغزش ها به نظرش نمىآيد.
پاسخ تفصیلی:
در روایتی می خوانیم: «قَال الامام عَلِىُّ بنُ مُوسَى الرِّضا(عليه السلام): ... مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ وَ مَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ وَ مِنْ خَافَ أَمِنَ»(1)؛ (امام رضا(عليه السلام) مىفرمايد: كسى كه محاسبه نفس كند سود مىبرد و كسى كه از محاسبه نفس غافل بماند زيان مىبيند و كسى كه از خطرات بترسد ايمن مىماند).
اين روايت سه جمله كوتاه و در عين حال بسيار پر معناست. غالباً در احاديث به اين مسأله برخورد كردهايم كه انسان بايد در دنيا به حساب اعمال خود برسد. در احاديث آمده است كه حساب انسان، علاوه بر اينكه به دست فرشتگان است، به دست خود او نيز مىباشد.
مطابق بعضى از آيات در قيامت هم، حسابگرِ انسان، خود اوست: «كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً»(2)؛ (كافى است كه امروز، خود حسابگر خويش باشى)؛ چون نامه عملى دارد كه «لَايُغَادِرُ صَغِيرَةً وَ لَاكَبِيرَةً إلَّا أَحْصَاهَا وَ وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً»(3)؛ (هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته مگر اينكه آن را به شمار آورده است؟! و [اين در حالى است كه] همه اعمال خود را حاضر مىبينند) و يا «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ»(4)؛ (هر كس هم وزنِ ذرّه اى كار خير انجام دهد آن را مىبيند)، با وجود اينها حسابرسى در آخرت آسان است، پس حساب آن جهان از يك نظر با ماست.
در اين حديث به ما توصيه شده كه حسابگر اعمال خود باشيم؛ همانگونه كه در امور مالى حسابگر خويش هستيم، اعتقادات، اعمال، اخلاق و ايمان خود را نيز حساب كنيم. در محاسبه اخلاق بايد ديد آيا فضايل بيشتر شده و قلب نورانىتر شده و يا تاريكتر شده است؟ در زمينه اعمال هم بايد محاسبه كنيم كه آيا اعمال فزونى يافته يا كمتر شده است؟
براى محاسبه اين سه شاخه (اعمال، اخلاق، ايمان) مشكلات بزرگى داريم كه در حسابهاى مادّى وجود ندارد و در واقع رسيدگى و محاسبه حسابهاى مادّى آسانتر است؛ چرا كه دفاترى وجود دارد كه همه چيز در آن ثبت شده است؛ ولى در حساب اعمال سه مشكل مهمّ وجود دارد:
مشكل اوّل:
عيبها را نمىتوانيم ببينيم؛ چون حُبّ ذات مانع مىشود، حتّى انسان گاهى عيوب خود را حُسن مىبيند و يا گناهان خويش را عبادت و تنبلى خود را زهد حساب مىكند. قرآن، آيات متعدّدى در مورد تزيين اعمال دارد و اين مسأله اجازه نمىدهد كه انسان اعمالش را آن چنان كه هست، بنگرد.
مشكل دوم:
ما معمولا اعمالمان را نمىنويسيم، لغزشها، اشتباهات و رياها...؛ ولى در امور مادّى حسابها نوشته مىشود. حال كدام حافظه است كه كارهايى كه در طول روز، ماه و سال انجام شده را به ياد بياورد؟
مشكل سوم:
گاهى لغزشها به نظر نمىآيد، به عنوان مثال روايت داريم كه شرك در عمل، گاهى از حركت مورچه در شب تاريك بر سنگ سخت، مخفىتر است؛ حال چنين گناهانى را چگونه بنويسيم؟ اينهاست كه خيلى مشكل است.
ما مىدانيم اگر در امور مادّى حسابگر باشيم، سود مىبريم و اگر محاسبه نكنيم ضرر مىكنيم. چون عوامل سود و زيان با محاسبه روشن شده و نقاط ضعف اصلاح مىشود؛ در نتيجه به نقاط قوّت بيشتر اهمّيّت مىدهيم؛ در امور معنوى هم با محاسبه، نقاط ضعف و قوّت روشن مىشود؛ بايد حساب كنيم و ببينيم عوامل عدم موفّقيّت چه بوده است؟
بزرگانِ پيشين، محاسبه را جزء برنامههايشان قرار مىدادند و اوّلين قدم سير و سلوك را «مراقبه» و سپس «محاسبه» و بعد از آن «مشارطه» و در آخر «معاقبه» مىدانستند.
در جمله آخر، امام(عليه السلام) مىفرمايد: كسانى كه بترسند در امان قرار مىگيرند. اگر ترس از خدا در اعمال ما تأثير بگذارد قطعاً امنيّت حاصل مىشود.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.