پاسخ اجمالی:
آیه های بسیاری كه به علائم رستاخيز پرداخته نشان مى دهد كه رستاخيز انسان ها مقارن با رستاخيزى در مجموعه جهان آفرينش است. البته عقل نیز تایید می کند که باید این طرح نو در جهانی نو پیاده شود و نه نظام زندگی فرسوده؛ قرآن می فرماید: «زلزله رستاخیز حادثه عظیمی است که هر زن بارداری جنین خود را فراموش می کند». هم چنین در آیه دیگر می فرماید: «مردم مانند پروانه پراکنده شده، و کوهها همچون پشم زده شده بر باد رفته و متلاشی می شوند»، در حقیقت این انقلاب شامل انسانها، حیوانات، دریاها و زمین و آسمان می شود.
پاسخ تفصیلی:
بيشتر سوره هاى قرآن در مكه نازل شده است و لحن بسيارى از سوره هاى مكى كوبنده، بسيار پرحرارت و مملو از يادآوري هاى مكرر درباره معاد و زندگى پس از مرگ و مخصوصاً نشانه ها و علائم هيجان انگيز رستاخيز است. انسان بى درد، بى خبر از مسئوليتها، دور از مسير هدف نهايى آفرينش و گم كرده راه در بيابان زندگى، بايد تكان شديد بخورد، و مخصوصاً در آن محيط خواب آلود عصر جاهليت بايد فريادى سخت و تكان دهنده او را بيدار و هوشيار سازد، و چيزى بهتر از توجه به حوادث هولناكى كه در زندگى آينده در پيش است نمى تواند اين نقش را ايفا كند.
آيات متعددى كه در زمينه مقدمات و علائم رستاخيز نازل شده همگى نشان مى دهد كه قيامت به طور ساده و آرام برپا نمى شود؛ بلكه رستاخيز انسانها مقارن با رستاخيزى در مجموعه جهان آفرينش است و آميخته با يك دگرگونى عظيم و ناگهانى در سراسر نظام كائنات! البته عقل و خرد نيز چنين مى گويد كه: این نظام نوين در زندگى فرسوده پيشين ممكن نيست؛ بلكه بايد اين طرح نو، در جهانى نو پياده شود، و اين تحول و نوسازى مانند تحولات و نوسازي هاى مهم ديگر جهان با يك جهش و انقلاب صورت گيرد، انقلابى عظيم و فوق العاده وسيع كه امواج آن سراسر عالم هستى را بپوشاند. اكنون به قسمتى از آياتى كه در اين زمينه وارد شده است توجه كنيد:
زلزله عظيم
«اى مردم! از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد كه زلزله رستاخيز حادثه عظيمى است، اين حادثه آنقدر عظيم است كه هنگامى كه آن را ببينيد هر مادر شيردهنده اى كودك شيرخوار خود را فراموش خواهد كرد و هر زن باردارى جنين خود را سقط مى كند و مردم را مست مى بينى در حالى كه مست نيستند ولى كيفر الهى شديد و سخت است!».(1) مسلما اين زلزله قبل از رستاخيز و در آستانه آن واقع مى شود نه در روز رستاخيز؛ زيرا در آن روز نه زن باردار وجود دارد و نه شيردهنده اى و در هر صورت اين زلزله عظيم سرآغاز دگرگونى وسيعى در تمام جهان هستى است و به اصطلاح ابتداى كار است و سپس - چنانكه خواهيم ديد - تا متلاشى شدن و درهم پيچيدن كرات آسمانى پيش مى رود تا بر ويرانه هاى آنها جهانى نو بنياد گردد!
تاريك شدن خورشيد و ماه
قرآن می گوید: «هنگامى كه خورشيد تاريك شود و هنگامى كه ستارگان بى فروغ گردند و هنگامى كه كوهها به حركت درآيند و هنگامى كه نفيس ترين اموال به دست فراموشى سپرده شود و هنگامى كه حيوانات وحشى (از ترس و وحشت، خانه و لانه خود را ترك گويند و در بيابانها) جمع شوند و هنگامى كه درياها برافروخته گردند و هنگامى كه مردم دسته دسته شوند و هنگامى كه از دخترانى كه زنده به گور شدند سؤال شود كه به چه گناه كشته شدند؟ و هنگامى كه نامه هاى عمل گشوده شود و هنگامى كه آسمان بركنده گردد و هنگامى كه دوزخ برافروخته شود و هنگامى كه بهشت نزديك گردد، (آرى) در آن هنگام هر كس مى فهمد چه [كارى انجام داده و چه] چيز [براى آن زندگى] حاضر ساخته است!».(2)
در حقيقت اين انقلاب عمومى شامل انسانها و حيوانات و كوهها و درياها و زمين و آسمانها مى گردد، و همگى در اين رستاخيز بزرگ شركت دارند و دگرگون مى شوند! دقت فرماييد كه در آيات فوق اشاره به علائم و مقدمات رستاخيز و همچنين به قسمتى از حوادث خود رستاخيز شده است و هر دو به شكل جالبى به هم آميخته شده اند.
آن روز كه همه چيز در هم كوبيده مى شود!
باز قرآن می فرماید: «كوبنده، چه كوبنده اى؟ و تو نمى دانى كوبنده چيست؟ آن روز كه مردم مانند پروانه ها پراكنده شوند! و كوهها همچون پشم رنگ كرده و زده شده و بر باد رفته متلاشى گردند!».(3) در حقيقت زلزله و ضربه و لرزه آن روز به قدرى شديد است كه همه چيز را در هم مى كوبد و «قيامتى» برپا مى كند! در اينجا اشاره به وضع انسان هاى سرگردان شده كه در نخستين ضربه ها به قدرى به هيجان مى آيند كه همچون پروانگانى كه پى در پى خود را به شعله هاى شمعها مى كوبند تا بسوزند و نابود شوند، خود را به هر طرف مى زنند!
بعضى معتقدند بر خلاف تصور مشهور و شاعرانه و دلپذيرى كه درباره پروانه و شمع در اذهان وجود دارد، و از عشق و پاكبازى و قربانى شدنش در پاى معشوق سنگدل و بى رحم در عين سكوت و خاموشى داستانها سروده اند، پروانه هرگز قربانى راه عشق به شمع نمى شود بلكه فقط قربانى راه فراموشكارى خويش است؛ زيرا حافظه اش به قدرى ضعيف و ناتوان است كه با نزديك شدن به شعله شمع و احساس سوزش گرما فوراً به عقب بر مى گردد، اما با گذشتن يك لحظه، فراموشى به او دست مى دهد، مجدداً به سوى شعله باز مى گردد و آنقدر اين كار را تكرار مى كند تا جان خود را بر سر فراموشكارى بگذارد! و شايد تشبيه مردم، در آيات بالا، به پروانه هاى پراكنده به هنگام بروز نخستين نشانه هاى هولناك رستاخيز نيز براى نشان دادن عظمت حادثه است كه عقلها را مى ربايد و هوش و حافظه را به كلى از بين مى برد!(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.