پاسخ اجمالی:
در متون اسلامى سخن از «ميزان» يا ترازوى عمل فراوان به ميان آمده است؛ بعضى فكر مى كنند ترازوئى به همين شكل كه در اين جهان مى بينيم در كار است، لذا اين زحمت را به دوش خود انداخته اند كه پيدا كنند چه چيز در اين ترازو وزن مى شود؟ همه اينها به خاطر آن است كه ميزان و وزن را به همان مفهوم عادى آن كه در زندگى روزانه با آن سر و كار داريم تفسير كرده اند؛ در حالى كه مى بينيم در زبان قرآن «ميزان» به يك مفهوم بسيار وسيع تر و جامع تر آمده است.
پاسخ تفصیلی:
در متون اسلامى سخن از «ميزان» يا ترازوى عمل فراوان به ميان آمده است؛ بعضى فكر مى كنند ترازوئى به همين شكل كه در اين جهان مى بينيم در كار است، لذا اين زحمت را به دوش خود انداخته اند كه پيدا كنند چه چيز در اين ترازو وزن مى شود؟
1. خود افراد؟
2. نامه هاى اعمال وزن دارند و توزين مى شوند؟
3. اعمال تجسم يافته وزن دارند؟
همه اينها به خاطر آن است كه ميزان و وزن را به همان مفهوم عادى آن كه در زندگى روزانه با آن سر و كار داريم تفسير كرده اند؛ در حالى كه مى بينيم در زبان قرآن «ميزان» به يك مفهوم بسيار وسيع تر و جامع تر آمده است: «وَ السَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِيزَانَ»(1)؛ (آسمان را برافراشت و در هر چيز ميزان [و حسابى] قرار داد). «وَ اَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَ الْمِيزَانَ»(2)؛ (ما به همراه پيامبران كتاب و ميزان [سنجش حق و باطل] فرستاديم).
توضيح اينكه: در ميان هر قوم و ملتى مقياس سنجش هائى براى تعيين ارزشها وجود دارد كه مى توان گفت سرنوشت ملتها را همين «مقياس سنجش ها» تعيين مى كند؛ فى المثل مقياس سنجش «علم و عالم» و «دانش و دانشمند» در دنياى مادى ماشينى، چيزى است و در مكتب انبياء و رجال آسمانى و وحى چيز ديگر. امروز دانشمند به كسى مى گويند كه فضاى مغز او از فرمول هاى بيشترى انباشته شده، و شناخت او از طبيعت و اسرار آن قابل ملاحظه باشد، و طرز بهره گيرى از آن را به خوبى مى داند، و مدتى از عمر خود را در دانشگاه ها و آزمايشگاه ها گذرانده و از عهده امتحاناتى برآمده است؛ حالا فرق نمى كند كه علم او در خدمت انسانها باشد يا در خدمت بمب ها و موشك هاى قاره پيما يا كلاهكهاى اتمى! و يا ساختن هروئين، و يا به عنوان وكيل مدافع براى دفاع از باندهاى سارقان بين المللى به هنگامى كه در دادگاهها گرفتار مى شوند، و يا در خدمت سازمان هاى استعمار اقتصادى جهانى.
اما همين كلمه در مكتب انسانى پيشوايان الهى همچون حضرت علي(علیه السلام) رنگ ديگرى به خود مى گيرد. به نظر ایشان عالم كسى است كه حامى مردم باشد و دانشش در راه نجات انسانها به كار گرفته شود، آن كس كه از درد و رنج مردم آگاه و با آنها سهيم نباشد شايسته نام عالم و دانشمند نيست: «وَ ما اَخَذَ اللهُ عَلى العُلَماءِ اَلَّا يُقارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ»(3)؛ (خداوند از علما و دانشمندان پيمان گرفته كه در برابر شكم خوارگى ستمگران و گرسنگى ستمديدگان سكوت نكنند).
از اصل بحث دور نشويم، مقياس سنجش ها در ميان ملتها در زمينه هاى مختلف، در زمينه علم، در زمينه شخصيت، ارزش هاى انسانى، نيكبختى و سعادت، كاملاً متفاوت است و كليد خوشبختى و بدبختى آنها نيز در همين مقياسها نهفته شده است، محيط عرب جاهلى كه شخصيت را در غارتگرى و كثرت فرزندان ذكور مى دانست محصولش يك مشت غارتگر بود با تعدد زوجات بى حساب، اما هنگامى كه علم و تقوى، بعد از ظهور اسلام، مقياس شناخته شد، وضع بكلى دگرگون گشت و محصول تازه اى به وجود آمد.
يكى از رسالت هاى پيامبران الهى، اعطاى ضوابط و مقياسها و ميزان هاى واقعى و انسان ساز است و آيه 25 سوره «حديد» كه گذشت مى تواند اشاره اى به همين حقيقت بوده باشد. بنابراين مى بينيم ميزان، به يك وسيله سنجش معنوى كه تنها در «نتيجه» يعنى تعيين «وزن واقعى» با ميزانها و ترازوهاى حسى شباهت دارد، تبديل شده است. جالب اينكه در يكى از زيارت نامه هائى كه در برابر تربت پاك اميرالمؤمنين علي(علیه السلام) خوانده مى شود، مى گوئيم: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مِيزانَ الاَعْمالِ»؛ (سلام بر تو اى انسانى كه ميزان سنجش اعمالى!).
در اينجا يك انسان كامل، ميزان و ترازوى سنجش مى گردد، چون هر كس به مقدار شباهت با او در ايمان و عمل و تقوى و عدالت و شهامت مى تواند وزن و ارزش خويش را دريابد، او يك ترازوى دقيق و يك وسيله سنجش تام و كامل براى ارزش هاى انسانى محسوب مى گردد.
امروز ترازوهاى دقيق هست كه حتى وزش باد و نوشتن يك كلمه روى آن اثر مى گذارد، و نيز ميزان هائى براى سنجش فشار خون، حرارت بدن، و حتى مقدار استعداد و هوش انسان وجود دارد، اما هيچ ميزانى براى سنجش نيكى و بدى عمل و اندازه اخلاص و حُسن نيت و چگونگى انگيزه هاى اعمال در دست نداريم، مثلاً در روايتى مى خوانيم كه: «رياكارى و تظاهر، گاهى در نيت و عمل انسان به قدرى مخفيانه وارد مى شود كه از حركت مورچه سياه بر سنگ سخت در شب ظلمانى هم مخفى تر است».
مسلماً حركت چنان مورچه اى بر آن سنگ اثر مى گذارد و از برخورد پاى او به سنگ صدائى بلند مى شود و حتى آن سنگ را مى سايد، اما بقدرى ناچيز است كه ما با هيچ وسيله اى نمى توانيم آنها را اندازه گيرى كنيم، و به طريق اولى براى نفوذ افكار نادرست در نيت انسان كه از اين هم دقيق تر و باريك تر است، هيچ وسيله سنجشى در دست نيست؛ اما در جهان ديگر چنين مقياس هايى بطور مسلّم وجود دارد، همين اندازه مى دانيم هست؛ اما از چگونگى و كيفيت آن هيچ اطلاعى نداريم تنها شبحى از دور مى بينيم.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.