پاسخ اجمالی:
«تله پاتى» به معنى انتقال فكر از نقاط دور است، به این معنی که دو نفر که آمادگی کافی روحی دارند، می توانند پس از تمرین های لازم و بدون وسایل عادی با یکدیگر حرف بزنند و یا افکار هم را بخوانند. مثلاً والدین بدون دلیل احساس تشويش مى كنند بدون آنكه خودشان دليل آن را بدانند و بعد معلوم مى شود حادثه ناگوارى براى فرزندشان رخ داده است. بر این اساس انتقال فكر از طريق تفسيرهاى مادى براى روح قابل توجيه نیست و اگر فكر را پديده مادى بدانيم نمى تواند بدون استفاده از وسائل مادى اين چنين نقل و انتقال پيدا کند.
پاسخ تفصیلی:
يكي از راه ها براى اثبات استقلال روح از طرق تجربى، مسئله انتقال فكر مخصوصاً از راه هاى دور است، و اين همان چيزى است كه امروز به عنوان «حس ششم» از آن ياد مى شود. به اين ترتيب كه دو نفر كه آمادگى كافى روحى دارند، پس از تمرين هاى لازم مى توانند بدون آنكه با وسائل عادى با يكديگر حرف بزنند افكار يكديگر را از راه دور بخوانند. اين كار نيز ممكن است در يك جلسه يا يك شهر و گاهى در دو شهر دور افتاده انجام پذيرد و اصولاً كلمه تله پاتى به معنى انتقال فكر از نقاط دور است.
مكرر آزمايش شده كه پدران و مادران و بستگان نزديك و دوستان صميمى يك مرتبه و بدون عامل شناخته شده اى در درون دل خود احساس تشويش و ناراحتى و اضطراب مى كنند بدون آنكه خودشان دليل آن را بدانند، چيزى نمى گذرد كه معلوم مى شود حادثه ناگوارى براى فرد مورد علاقه آنها رخ داده بوده و گويا از همان راه دور با قلب خود استمداد مى كرده و دست به يك مخابره روانى زده است. «فلاماريون» دانشمند معروف فلكى در كتاب «اسرار مرگ» نمونه هاى زيادى از مردم گوناگون در نقاط مختلف جهان را در اين زمينه نقل مى كند و به فرض كه ما قسمتى از آنها را تصادفى و يا اشتباه و تخيل و يا سادگى بدانيم ولى آيا مى توانيم همه آنها را انكار نمائيم؟ آيا مسئله انتقال فكر از طريق تفسيرهاى مادى براى روح قابل توجيه است؟ و اگر «فكر» را صرفاً يك پديده مادى بدانيم چگونه مى تواند بدون استفاده از وسائل مادى اين چنين نقل و انتقال پيدا كند و حتى مسئله زمان و مكان براى او مطرح نباشد؟
عمليات مرتاضان كه با نيروى اراده و بدون دست زدن به چيزى، اجسامى را در هوا به حركت در مى آورند و يا از حركت باز مى دارند، اشياء فلزى را با نگاه كج مى كنند و يا مى شكنند (كه اخيراً در جرائد نمونه هائى از آن ذكر شده بود كه يك جوان مرتاض چگونه در انگلستان در حضور خبرنگاران متعدد و در برابر چشم جمعيت زيادى از انگليسى هاى دير باور، اشياء فلزى را كج مى كرد و نه تنها در انگلستان در نقاط مختلف دنيا در برابر چشم هزاران نفر اين گونه كارها را انجام مى داد و خبرنگاري ها به سراسر جهان مخابره كردند). يا اينكه گاهى يك فرد مرتاض را براى يك يا چند هفته در تابوتى گذارده و در زير خاك دفن مى كنند و پس از بيرون آوردن و تنفس مصنوعى دادن تدريجاً به حالت زندگى قبلى باز مى گردد، چنانكه نمونه آن را در يكى از «مطبوعات» نوشته بودند كه مرتاضى به نام «هاريك لس» در يكى از شهرهاى هند در برابر حاكم انگليسى به نام «كلوديوس وى دو» اين كار را انجام داد. به اين ترتيب كه او را در تابوتى گذارده و مهر و موم كرده و به خاك سپردند و قراولان شب و روز در كنار قبر پاسدارى مى كردند، و هزاران نفر از مريدان او در كنار قبر حاضر بودند و اين نمايش عجيب را مشاهده مى كردند، بعد از چندين روز او را بيرون آوردند، پوست بدن مرتاض چروك خورده و بدن ظاهراً خشك شده بود و آثارى از حيات در او ديده نمى شد، آهسته آهسته آب گرم بر او ريختند و تنفس مصنوعى به او دادند و به هوش آمد.
اگر ما روح را صرفاً از خواص فيزيكو شيميايى سلول هاى مغزى بدانيم اعمال شگفت انگيز و خارق العاده فوق را چگونه مى توانيم تفسير نمائيم؟ خواص فيزيكوشيميائى سلول هاى مغزى چگونه قادر است جسمى را حركت دهد يا ميله فلزى را كج كند و يا اعمال حيرت انگيز ديگر شبيه آن انجام دهد؟(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.