پاسخ اجمالی:
در آيه 200 سوره آل عمران خداوند ضمن دعوت همه مومنان به «صبر» و «مصابره»، به آنها 4 دستور می دهد: نخست، «صبر» و استقامت در برابر حوادث و مشكلات؛ دوم، «مصابره» به معنى صبر و استقامت در برابر صبر ديگران؛ سوم، «مرابطه» که معمولاً به معنى مراقبت از مرزها مى آيد. آخرين دستور نیز، تقواى الهى است كه مانند چترى بر همه دستورهاى سابق سايه مى افكند و هنگامى كه «صبر» و «مصابره» و «مرابطه» به دور از هر گونه رياكارى و اغراض شخصی، آميخته با تقوا گردد، سبب فلاح و رستگارى و نجات در دنيا و آخرت مي شود.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در قرآن می فرمايد: «يَا ايُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَ اتّقُوا اللّهَ لَعَلَّكُم تُفلِحُونَ»(1)؛ (اى كسانى كه ايمان آورده ايد، صبر [و استقامت] پيشه كنيد و در برابر دشمنان [نيز] استقامت و شكيبايى به خرج دهيد، از مرزهاى خود مراقبت و تقواى الهى پيشه كنيد، شايد رستگار شويد). در اين آيه، چهار دستور داده شده كه سرچشمه رستگارى و كليد سعادت است. نخست، «صبر» و استقامت و ايستادگى در برابر حوادث و مشكلات و مصائب و موانع؛ دوم «مصابره» كه از باب «مفاعله» و به معنى صبر و استقامت در برابر صبر و استقامت ديگران آمده است. در واقع دستور اوّل ناظر به ايستادگى در برابر انواع مشكلات و حوادث گوناگون زندگى است و دستور دوّم ناظر به ايستادگى در برابر دشمن است، به اين ترتيب كه هر قدر آنها بيشتر مقاومت كنند، مؤمنان بايد بر مقاومت خودشان بيفزايند تا بر دشمن غالب شوند. «رابطوا» از ماده «مرابطه» در اصل از «رباط» كه به معنى بستن چيزى در مكانى است، گرفته شده است. اين واژه (مرابطه) معمولاً به معنى مراقبت از مرزها مى آيد؛ زيرا سربازان اسلام، مركب ها و وسائل جنگى خود را در آن محل نگهدارى مى كردند. آخرين دستور، تقواى الهى است كه مانند چترى بر همه دستورهاى سابق سايه مى افكند و هنگامى كه «صبر» و «مصابره» و «مرابطه» به دور از هر گونه رياكارى و اغراض شخصى، آميخته با تقوا گردد، سبب فلاح و رستگارى و نجات در دنيا و آخرت خواهد بود. بعضى ديگر در تفسير «مصابره» گفته اند: ايستادگى در مقابل عادات و هواى نفس است؛ زيرا آنها در برابر انسان ايستادگى مى كنند و انسان نيز بايد در مقابل آنها، ايستادگى نمايد. در تفسير «مرابطه» نيز گفته اند كه منظور، پيوند نفس به اطاعت الهى و يا پيوند قلب به خداست. نقل شده كه: «عارفى پياده به خانه خدا مى رفت، مرد عربِ شتر سوارى به او گفت: اى شيخ! به كجا مى روى؟ عابد گفت: به بيت الله. گفت: چرا پياده اى؟ گفت: من مركب هاى زيادى دارم [تو نمى بينى]. مرد عرب سؤال كرد: آن مركب ها چيست؟ عارف گفت: هنگامى كه بلا و مصيبتى بر من نازل شود، بر مركب صبر سوار مى شوم و هنگامى كه نعمتى نازل شود، بر مركب شكر و هنگامى كه قضا و قدرى رخ دهد، بر مركب رضا و هنگامى كه نفس سركش، مرا به چيزى دعوت كند، مى دانم كه آن چه از عمر باقى مانده، كمتر از آن است كه گذشته است. مرد عرب گفت: در واقع تو سواره اى، من پياده ام؛ برو در امان خدا».(2)،(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.