پاسخ اجمالی:
در جهان آفرينش همه جا روح سخاوت و بذل و بخشش حاكم است. خورشيد دائم مى سوزد و با نور و گرمايش به همه مخلوقات زندگى مى بخشد. زمين با انواع مواهبى كه در دل دارد، همه را سخاوتمندانه در اختيار انسان مى گذارد. در وجود يك انسان نيز قلب، دستگاه تنفس، معده، چشم، گوش، دست و پا هيچ كدام تنها براى خودشان كار نمى كنند و هرگز در خدمت به ساير اجزاء بدن، «بُخل» نمى ورزند؛ بلكه آنچه را كه دارند سخاوتمندانه در ميان خود و تمام سلول هاى بدن تقسيم مى كنند. در چنين جهان با سخاوتي، آيا جايى براى انسان بخيل وجود دارد؟
پاسخ تفصیلی:
نعمت ها و مواهبى كه پروردگار در اختيار انسان ها گذاشته، در بسيارى از موارد بيش از نياز آنهاست، به گونه اى كه مى توانند ديگران را نيز در آن سهيم كنند بدون آن كه زيانى به زندگى خودشان برسد؛ ولى گروهى به خاطر صفت رذيله «بُخل» از اين كار امتناع ورزيده و هيچ كسي را در اين مواهب خدادادى سهيم نمى كنند. گاه نيز با نمايش ثروت و قدرت به محرومان، نمك بر جراحات قلبشان پاشيده و گويى از اين كار زشت و غير انسانى خويش لذّت هم مى برند. گاه اين صفت با «انحصار طلبى» و «خودبرتر بينى» و «حرص و آز» نيز آميخته شده و زشتى آن را چند برابر مى كند. اگر نگاهى به جهان آفرينش بيندازيم، همه جا سخاوت و انفاق و بذل و بخشش را مشاهده مى كنيم. خورشيد دائم مى سوزد و بخشى از وجودش را تبديل به نور و حرارت مى كند و آن را به تمام منظومه شمسى مى رساند و با نور و گرماى خود به همه مخلوقات، زندگى مى بخشد. زمين با انواع مواهبى كه در دل دارد، از مواد غذايى گرفته تا معادن گران بها و آب هاى زيرزمينى، همه را رايگان در اختيار بشر نهاده و سخاوتمندانه انسان را يارى مى دهد. ساير موجودات جهان نيز هر كدام دست هاى سخاوتمند خود را به سوى انسان ها گشوده اند تا سخاوت خويش را نشان دهند. علاوه بر عالَم كبير در عالَم صغير؛ يعنى، وجود يك انسان نيز همين مسئله حكم فرماست. قلب، دستگاه تنفس، معده، چشم، گوش، دست و پا هيچ كدام تنها براى خودشان كار نمى كنند و هرگز در خدمت به ساير اجزاء بدن، «بُخل» نمى ورزند؛ بلكه آنچه را كه دارند سخاوتمندانه در ميان خود و تمام سلول هاى بدن تقسيم مى كنند. در جهانى كه همه جا «سخاوت» حكم فرماست، آيا جايى براى انسان بخيل وجود دارد؟ آيا ناهماهنگى با عالَم هستى او را به فساد و مرگ نمى كشاند؟(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.