ناهماهنگي «بخیل» با عالم هستي
چگونه انسان «بخيل» دچار مخالفت و ناهماهنگی با عالم هستی مي شود؟
در جهان آفرينش همه جا روح سخاوت و بذل و بخشش حاكم است. خورشيد دائم مى سوزد و با نور و گرمايش به همه مخلوقات زندگى مى بخشد. زمين با انواع مواهبى كه در دل دارد، همه را سخاوتمندانه در اختيار انسان مى گذارد. در وجود يك انسان نيز قلب، دستگاه تنفس، معده، چشم، گوش، دست و پا هيچ كدام تنها براى خودشان كار نمى كنند و هرگز در خدمت به ساير اجزاء بدن، «بُخل» نمى ورزند؛ بلكه آنچه را كه دارند سخاوتمندانه در ميان خود و تمام سلول هاى بدن تقسيم مى كنند. در چنين جهان با سخاوتي، آيا جايى براى انسان بخيل وجود دارد؟