پاسخ اجمالی:
همه ازدواجهاى متعدد پيامبر اسلام جنبه هاى انسانی، اجتماعى و سياسى داشته و در حقيقت جزئى از برنامه رسالت الهى او بوده است؛ بر این اساس حکم آیه 50 سوره احزاب و برخی احكام دیگر مخصوص ایشان تشریع شده و هدف اين بوده كه قسمتى از محدوديتها و مشكلات، از دوش ایشان برداشته شود. ضمن اینکه با وجود اجازه «ازدواج بدون مهریه» برای پیامبر اسلام، وقوع چنين ازدواجی از نظر تاريخى مسلم نيست و زنان متعدد(بیش از چهار نفر) قبل از آیه محدود کننده - به چهار زن - به عقد پیامبر در آمده بودند.
پاسخ تفصیلی:
شرایط خاص و احکام خاص پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله):
در آیه 50 سوره احزاب می خوانیم: «وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَها خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِين»؛ (هر گاه زن با ايمانى خود را به پيامبر ببخشد [و مهرى براى خود قائل نشود]، چنانچه پيامبر بخواهد مى تواند با او ازدواج كند، اما چنين ازدواجى تنها براى تو مجاز است نه ساير مؤمنان). بر اساس این آیه پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) اجازه داشت که بتواند «بدون تعيين مهريّه» با زني ازدواج کند. همچنين اين اجازه را داشت که همزمان با «بيش از چهار زن» ازدواج کند، در حالي که اسلام اين اجازه را به دیگران نمی دهد که بدون مهریه و با بیش از چهار زن ازدواج کند! آيا اين احکام انحصاري نشانه اين نيست که دین اسلام در خدمت نفسانيات آورنده اش بود؟!
قبل از پاسخ لازم به ذکر است که هر کس اندکی با زندگی پیامبر(صلی الله علیه وآله) و دلایل ازدواج های ایشان آگاهی داشته باشد این نکته را تایید می کند که به خاطر تفاوت شرایط پیامبر اسلام(ص)، برخی احكام مخصوص ایشان بوده است و هدف اين بوده كه قسمتى از محدوديتها و مشكلات از دوش پيامبر(ص) از طريق اين احكام برداشته شود نه اینکه این احکام بخاطر نفسانیات ایشان باشد.(1)
اگر توجّه داشته باشیم که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) بعد از هجرت به مدینه و تشکیل حکومت در آن، اقدام به ازدواجهای متعدد کرده، درحالی که وی در این شهر تا آخر عمر درگیر دشمنی های مشرکین مکه، منافقان و یهودیان مدینه و امور اجتماعی و فردی مسلمین و همچنین مشغول تبین و تبلیغ دین خود بوده و شبانه روز مراجعان فراوانی داشته است، از طرح چنین تهمت بی شرمانه ای اجتناب می کنیم؛ چرا که چنین شخصی نمی تواند و فرصت ندارد که پیگیر نفسانیّات باشد. در راستای کمی این فرصت بود که همسران ایشان در چگونگى تقسيم اوقات زندگى پيامبر(ص) در ميان خودشان دچار اختلاف شدند و خدا اختیار این امر را طبق آیه 51 سوره احزاب، به طور مطلق به دست پیامبرش گذاشت.
خداوند در این آیه می فرماید: «تُرْجي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوي إِلَيْکَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَيْکَ ذلِکَ أَدْني أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ بِما آتَيْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما في قُلُوبِکُمْ وَ کانَ اللَّهُ عَليماً حَليماً»؛ ([موعد] هر یک از آنان را بخواهی می توانی به تأخیر اندازی، و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی؛ و هر گاه بعضی از آنان را که برکنار ساخته ای بخواهی نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست؛ این [حکم الهی] برای روشنی چشم آنان، و اینکه غمگین نباشند و به آنچه به آنان می دهی همگی راضی شوند نزدیکتر است؛ و خدا آنچه را در قلوب شماست می داند، و خداوند دانا و دارای حلم است [از مصالح بندگان خود با خبر است، و در کیفر آنها عجله نمی کند]).
درباره شان نزول این آیه در تفاسیر آمده که میان زنان پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در چگونگى تقسيم اوقات زندگى پيامبر در ميان خودشان رقابتهايى وجود داشت به طوری كه پيغمبر(ص) را با آن همه گرفتارى و اشتغالات مهم در مضيقه قرار مى داد، هر چند پيامبر(ص) كوشش لازم را در زمينه عدالت در ميان آنها رعايت مى كرد ولى باز گفتگوهاى آنها ادامه داشت، لذا آيه فوق نازل شد و پيامبر را در تقسيم اوقاتش در ميان آنها كاملا آزاد گذاشت، و ضمنا به آنها اعلام كرد كه اين حكم الهى است تا هيچگونه نگرانى و سوء برداشتى براى آنها حاصل نشود.(2)
اگر این ازدواج ها برای هوای نفس بود، آن حضرت [هنگام حضور در مکه] در سنّ 25 سالگی که دوران شور و هیجان جوانان است و افکار آنان را چیزی جز برخورداری از همسری جوان و شاداب مشغول نمی سازد، با حضرت خدیجه، که [طبق نظر مشهور] زنی بیوه و 40 ساله بوده و نشاط و جوانی خود را از دست داده بود، ازدواج نمی کرد!(3)
پیامبر(صلی الله علیه وآله) تا زمانی که حضرت خدیجه در قید حیات بود ازدواج دیگری نداشت، با اینکه مساله ازدواج متعدد در ميان عرب در آن روز بسيار ساده و عادى بوده و حتى گاهى همسر اول به خواستگارى همسر دوم مى رفته و هيچگونه محدوديتى براى گرفتن همسرى قائل نبودند براى پيامبر(ص) ازدواج هاى متعدد در سنين جوانى نه مانع اجتماعى داشت، و نه شرائط سنگين مالى، و نه كمترين نقصى محسوب مى شد.
از سوى ديگر با اينكه پيامبر(صلی الله علیه و آله) مسلما مرد عقيمى نبود ولى فرزندان كمى از او به يادگار ماند، در حالى كه اگر اين ازدواجها به خاطر نفسانیات و جاذبه جنسى اين زنان انجام مى شد بايد فرزندان بسيارى از او به يادگار مانده باشد.
در نتیجه ازدواج های پیامبر(صلی الله علیه وآله) هیچ ارتباطی با نفسانیات ندارد و اگر خداوند اختیاراتی را به پيامبر(ص) در این زمینه داده بود به این دلیل بود که در امر ازدواج هاى ضرورى، به خاطر پيشبرد وظايف رسالت هيچ مشكلى براى رسول خدا(ص) پيش نيايد.(4)
ازدواج های متعدد پیامبر، قبل از نزول آیه ی مربوط به حرمت بیش از چهار زن بوده است:
درباره ی تعداد زنان پیامبر(صلی الله علیه وآله) برخی به مبالغه سخن گفته اند و حتی حاکم در کتاب مستدرک آن را به هیجده نفر رسانیده است.(5) علت این مبالغه نیز بیشتر به این دلیل بوده است که بعضي از مورخان، حتی آن تعداد از زناني را كه تمایل به ازدواج با پیامبر(ص) داشتند، یا آنها که به عللی از پيامبر(ص) جدا شدند و يا كنيز آن حضرت محسوب مي شدند جزو همسران تلقّي كرده اند. در صورتی که آنچه مورد اتّفاق مورخان بزرگ شيعه و اهل سنت مي باشد اين است كه تعداد همسران پيامبر(ص) تا زمان تحريم ازدواج جدید برای شخص ایشان ـ كه با نزول آيه 52 سوره احزاب(6) اعلام گرديد - یازده نفر بودند و همه ی این زنان یش از آن که آیه 3 سوره نساء (آیه ی حرمت ازدواج با بیش از چهار زن)، در اواخر سال هشتم هجری در مدینه نازل شود(7)، به عقد ایشان درآمده بودند و پیامبر پس از آن ازدواجی نداشتند. قبل از تحریم ازدواج با بیش از چهار زن افراد دیگری نیز به جز پیامبر(ص) بیش از چهار زن داشته اند اما مورد توجه دشمنان اسلام که به ازدواج های پیامبر ایراد می گیرند قرار نگرفته است.
حکمت ازدواجهای متعدد پیامبر اسلام؟
از طرفی وقتی حکمت های ازدواج های پیامبر(صلی الله علیه وآله) را بررسی می کنیم می بینیم همه آنها بر اساس مصالح مهم انسانی، سیاسی و اجتماعی بوده است؛ چنانکه حکمتهای مختلفی برای تعدد زوجات پیامبر(ص) بیان شده، که به برخی از آنها اجمالا اشاره می کنیم:
1) جلب حمایت اجتماعی وسیاسی قبایل همسران:
مهمترین حکمت ازدواج های متعدد ایشان این بود که با این ازدواج ها پیامبر(صلى الله علیه وآله) هم یاران بیشتری پیدا می کرد و حمایت اجتماعی و سیاسی قبایل همسران را جلب می کرد و هم از شر خويشان آن همسر ایمن می شد(8)؛ چرا که می دانيم هنگامى كه پيامبر(ص) نداى اسلام را بلند كرد تك و تنها بود، و تا مدتها جز عده محدود و كمى به او ايمان نياوردند، او بر ضد تمام معتقدات خرافى عصر و محيط خود قيام كرد، طبيعى است كه همه اقوام و قبائل آن محيط بر ضد او بسيج شوند. لذا بايد ایشان از تمام وسائل براى شكستن اتحاد نامقدس دشمنان استفاده كند كه يكى از آنها ايجاد رابطه خويشاوندى از طريق ازدواج با قبائل مختلف بود، زيرا محكمترين رابطه در ميان عرب جاهلى رابطه خويشاوندى محسوب مى شد و داماد قبيله را همواره از خود مى دانستند، و دفاع از او را لازم، و تنها گذاشتن او را گناه مى شمردند.(9)
2) حمایت از زنان بیوه و سالخوره:
پیامبر(صلی الله علیه وآله) با بعضى زنان نیز به اين انگيزه ازدواج كرد كه هزينه زندگي آنها را، که غالبا بیوه و سالخورده بودند، تكفّل نمايد و به ديگران بياموزد كه در حفظ ارامل و پير زنان از فقر و مسكنت و بى كسى كوشا باشند، و مؤمنين رفتار آن جناب را در بين خود سنتى قرار دهند.(10)
3) مبارزه با خرافات:
بعضى ازدواج ها هم به اين منظور بود كه با يك سنت جاهليت مبارزه نموده و عملا آن را باطل سازد كه ازدواجش با «زينب» دختر «جحش» به همين منظور بوده است. چون «زينب» نخست همسر «زيد بن حارثه» پسر خوانده رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بود و زيد او را طلاق داد بود. از نظر رسوم جاهليت ازدواج با همسر پسر خوانده ممنوع بود، چون پسر خوانده در نظر عرب جاهلى حكم پسر داشت؛ همانطور كه يك مرد نمى تواند همسر پسر صلبى خود را بگيرد، از نظر اعراب ازدواج با همسر پسر خوانده نيز ممنوع بود. رسول خدا(ص) با زينب ازدواج كرد تا اين رسم غلط را بر اندازد.(11)
همچنین حکمتهای اخلاقی و اجتماعی و سیاسی دیگر که اقتضا می کرد پیامبر(صلی الله علیه وآله) ازدواج های متعددی داشته باشند و هرگز این ازدواج ها از روی هوا و هوس نبود تا بخواهد پس از مدتی آنها را طلاق دهد یا به خواسته های آنها پاسخ ندهد.
حکمت اجازه «ازدواج بدون مهریه» و وقوع تاریخی آن؟
قبائل مسلمان افتخار مى كردند كه زنى از آنها، بدون هیچ مهری و حتی بی آنکه عروسی انجام شود، به همسرى پيامبر(صلی الله علیه وآله) در آيد؛ لذا اجازه گرفتن همسر بدون مهر به رسول خدا(ص) داده شد. با وجود این در اينكه آيا اين حكم كلى در مورد پيامبر(ص) مصداقى پيدا كرده يا نه؟ در ميان مفسران گفتگو است. بعضى همچون ابن عباس و برخى ديگر از مفسران معتقدند كه پيامبر(ص) با هيچ زنى به اين كيفيت ازدواج نكرد. در نتیجه این حكم فقط يك اجازه كلى براى پيامبر(ص) بود كه هرگز عملا مورد استفاده قرار نگرفت و وجود چنين مصداقى براى حكم بالا از نظر تاريخى مسلم نيست.(12)
از طرفی پس از مدت کوتاهی که از این حکم گذشت، طبق آیه 52 سوره احزاب، پیامبر(صلی الله علیه وآله) از هر گونه ازدواج مجدد و يا تبديل زنان موجود(طلاق یکی و ازدواج با زنی جدید) نهى شد و حکم ازدواج بدون مهر عملا منسوخ گردید. زیرا با وجود اینکه پيوند زناشويى با قبائل و اقوام تا حدى براى پيامبر(ص) و اهداف اجتماعى و سياسى او مشكل گشا بود، ولى طبيعى است اگر از حد بگذرد، خود مشكل آفرين مى شود، و هر قوم و قبيله اى چنين انتظارى را دارد، و اگر پيامبر(ص) بخواهد به انتظارات آنها پاسخ گويد و زنانى را هر چند به صورت عقد، و نه به صورت عروسى، در اختيار خود گيرد، دردسرهاى فراوانى ايجاد مى شود. لذا خداوند حكيم با يك قانون محكم جلو اين كار را گرفت و او را از هر گونه ازدواج مجدد و يا تبديل زنان موجود نهى كرد.(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.