پاسخ اجمالی:
«علّت حكم» چيزى است كه حكم داير مدار آن است؛ يعنى هر جا علّت باشد، حكم هم خواهد بود، و هر جا علّت نباشد، حكم هم نخواهد بود، ولى «حكمت حكم» چيزى است كه غالباً همراه حكم هست و گاهى هم از آن جدا مى شود، يعنى بعضى از اوقات على رغم اين كه حكمت وجود ندارد، حكم به قوّت خود باقى است.
پاسخ تفصیلی:
«علّت حكم» چيزى است كه حكم داير مدار آن است؛ يعنى هر جا علّت باشد، حكم هم خواهد بود، و هر جا علّت نباشد، حكم هم نخواهد بود؛ ولى «حكمت حكم» چيزى است كه غالباً همراه حكم هست و گاهى هم از آن جدا مى شود، يعنى بعضى از اوقات على رغم اين كه حكمت وجود ندارد، حكم به قوّت خود باقى است.
مثلا در جمله «لا تَشْرَبِ الْخَمْرَ لاَنَّهُ مُسْكِرٌ»؛ (شراب ننوش چون مست كننده است)(1) مست كنندگى علّتِ حرمتِ نوشيدنِ شراب بيان شده است؛ بنابراين، هر جا كه شراب، مست كننده باشد خوردن آن حرام است و اگر اين حالت از بين رفت مثلا شراب سركه شد، حرام نخواهد بود يعنى حكم نيز از بين مى رود.(2)
امّا در مورد غسل جمعه، كه گفته مى شود براى تمييزى بدن تشريع شده است، اين مطلب حكمت حكم است، به همين جهت اگر كسى تازه شستشو كرده باشد، و بدن او هيچ بوى بدى ندهد، براى او نيز غسل جمعه مستحبّ است، چون «نظافت و تمييزى»، حكمت حكم غسل جمعه است، نه علّت آن(3) و حكمت لازم نيست هميشه همراه حكم باشد.
مثال ديگر: گفته مى شود كه «حكمت عدّه»، براى زنانى كه از شوهر خود طلاق مى گيرند، يا شوهر آنان فوت كرده و هنوز يائسه نشده اند، روشن شدن وضعيّت حاملگى آنها است، تا معلوم باشد پدر آن بچّه كيست، ولى اين مطلب حكمت حكم است؛ به همين جهت مسئله عدّه، حتّى براى زنانى كه به وسيله جرّاحى «رحم» خود را برمى دارند و ديگر قابليّت بچه دارشدن را هم ندارند، لازم است.(4)،(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.