پاسخ اجمالی:
شفاعت، لطفی الهی است و او خود این دستور را به شفیعان داده تا در نزد خدا از گناهکاران شفاعت کنند. خداوند به چنین امری توصیه نموده است تا بندگان بیشتری را ببخشد و باب شفاعت آخرين مرحله بهره مندي بندگان از فيض الهی باشد. وقتی شفاعت لطف الهی و بابی است که خدا گشوده است، چگونه شفیع می تواند از «خالق شفاعت» مهربانتر باشد؟! وقتی شفیع فقط با اذن الهی شفاعت می کند، چگونه می تواند از «مالک و صاحب اختیار شفاعت» مهربانتر باشد؟! وقتی شفاعت طلب چشم به بخشش خدا دارد و شفیع را فقط به عنوان واسطه بخشش می شناسد، معنی ندارد که رحمت و مهربانی شفيع را بيشتر از خداوند بداند!
پاسخ تفصیلی:
مخالفان عقیده شفاعت می گویند: لازمه اعتقاد به شفاعت این است که تا شفاعتی از طرف شفیع صورت نگیرد خداوند گناهکار را نخواهد بخشید؛ اما به محض شفاعت، خدا از گناه آن فرد می گذرد. آیا این اعتقاد به این معنی نیست که شفیع دلسوزتر از خدا نسبت به یک فرد گناهکار است؟!
پاسخ این مغالطه وشبهه با توجّه به امور ذیل روشن می شود:
اولا: شفاعت لطفی الهی است:خداوند خود به چنین امری توصیه نموده است تا بندگان بیشتری را ببخشد؛ او خود بابی به نام «شفاعت» گشوده تا آخرين مرحله بهره مندي بندگان از فيض الهی باشد و از اين طريق افراد بيشتري مشمول رحمت ایشان واقع شوند. چنانکه در آیه 64 سوره نساء می فرمایند: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا»؛ (ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر به اين منظور كه به فرمان خدا از وى اطاعت شود، و اگر اين مخالفان هنگامى كه به خود ستم مى كردند [و فرمانهاى خدا را زير پا مى گذاردند] به نزد تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى كردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مى كرد خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند). اين آيه صريحا مى گويد كه آمدن به سراغ پيامبر(صلی الله علیه و آله) و او را بر در درگاه خدا شفيع قرار دادن، و وساطت و استغفار او براى گنهكاران مؤثر است، و موجب پذيرش توبه، و رحمت الهى است. خداوند این اجازه را به شفیعان داده تا در نزد خدا از گناهکاران شفاعت کنند؛ خداوند می خواهد به بندگانش لطف کند و این لطف را از مجرای اولیای خویش انجام می دهد.
وقتی شفاعت لطف الهی و بابی است که خدا گشوده است، چگونه شفیع می تواند از «خالق شفاعت» مهربانتر باشد؟!
ثانیا: شفیعان اختیاری در شفاعت ندارند:شفاعت شفیعان منوط به اذن الهی است و آنها فقط واسطه نیل به مغفرت، رحمت، لطف و فیض الهی هستند. بنابر تعابیر قرآنی «مالکیّت و اذن شفاعت» با خداست؛ خداوند در آیه 87 سوره مبارکه مریم می فرماید: «لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً»؛ (آنان هرگز مالك شفاعت نيستند؛ مگر كسى كه نزد خداوند رحمان، عهد و پيمانى دارد). و در آیه 109 سوره مبارکه طه می فرماید: «یوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِی لَهُ قَوْلاً»؛ (در آن روز، شفاعت هيچ كس سودى نمى بخشد، جز كسى كه خداوند رحمان به او اجازه داده، و به گفتار او راضى است).
وقتی شفیع فقط با اذن الهی شفاعت می کند و فقط مجرای لطف شفاعت است، چگونه می تواند از «مالک و صاحب اختیار شفاعت» مهربانتر باشد؟!
نتیجه:وقتي روشن شد كه فيض و رحمت از ناحيه خداست، و شفیعان تنها نقش واسطه را دارند و فقط با اذن الهی شفاعت می کنند، وقتی روشن شد شفاعت طلب چشم به بخشش خدا دارد و شفیع را فقط به عنوان واسطه بخشش می شناسد، معنی ندارد که رحمت و مهرباني شفيع بيشتر از خداوند باشد!
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.