پاسخ اجمالی:
اینگونه نیست که شفاعت بدون قید و شرط باشد، و در شرایط مساوی از بین دو نفر که ظلم کرده اند، شامل یکی بشود و شامل دیگری نشود؛ بلکه هر یک از آنها که توبه کند و شرایط شفاعت را کسب کند می تواند از آن بهره ببرد.
داشتن پيمان الهى، يعنى ايمان و رسيدن به مقام خشنودى پروردگار و پرهيز از گناهانى چون ظلم، جزءِ شرايط حتمى شفاعت است.
شفاعت مانند توبه یک فرصت برای بخشش انسانها می باشد و همه انسانها، حتی توبه كاران براى افزايش مقامات معنوى نياز به شفاعت دارند، اگر چه نيازشان در زمينه گناه با «توبه» بر آورده شده است.
پاسخ تفصیلی:
شفاعت و شبهه ظالمانه بودن آن
یکی از شبهاتی که حول مسأله شفاعت مطرح می شود، سؤالی است که پیرامون موضوع عدالت الهی شکل می گیرد. چرا که خداوند بارها در قرآن متذکر شده است: «هرکس که عملی انجام دهد، کم یا زیاد، خوب یا بد، سزای عملش را خواهد دید»؛ چنانکه در آیه 8 سوره زلزله می خوانیم: «وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»؛ (و هر كس به اندازه ذره اى كار بد كرده آن را مى بيند). خوب با این وجود ممکن است کسی بپرسد اگر دو نفر مرتکب گناهی شوند ولی یکی مورد شفاعت و عفو قرار گیرد و دیگری عذاب شود، آیا این ظلم نیست؟ همچنین اگر انسان صالح و انسان گنهکار، هر دو وارد بهشت شوند، پس چه تفاوتی است میان عمل خیر و عمل شر؟ آیا این رفتار با عدالت الهی سازگار است؟
مشروط بودن شفاعت
در پاسخ به این شبهه لازم است بدانیم شفاعت مانند توبه یک فرصت برای بخشش انسانها می باشد و اینگونه نیست که بدون قید و شرط باشد و از بین دو نفر که ظلم کرده اند در شرایط مساوی شامل یکی بشود و شامل دیگری نشود، بلکه هر یک از آنها که توبه کند و شرایط شفاعت را کسب کند می تواند از آن بهره ببرد. شفاعت مانند نور آفتاب می باشد که در همه جا گسترده شده است و هر کسی که خود را در معرض این نور قرار دهد می تواند از آن بهره ببرد. اینکه برخی مشمول شفاعت نمی شوند به خاطر این نیست که خداوند بدون دلیل آن را از آنها دریغ کرده است، بلکه شفاعت خود دارای شرایطی است که هر کسی می تواند با کسب آن شرایط، از این فرصت برای جلب رحمت الهی و ارتقاء مقام خود استفاده کند.
شرایط شفاعت شونده در آیات قرآن
برخی از آیات قرآن شرايطى براى شفاعت شونده بيان كرده است:
1) گاه اين شرط، خشنودى خدا معرّفى شده است چنان که در آیه 28 سوره انبیاء می خوانیم: «وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى»؛ (و آنها جز براى كسى كه خدا راضى [به شفاعت براى او] است، شفاعت نمى كنند). طبق اين آيه، شفاعت شفيعان شامل حال كسانى است كه به مقام «ارتضاء» يعنى پذيرفته شدن در پيشگاه خداوند رسيده اند.
2) گاه گفته شده شرط شفاعت، گرفتن عهد و پيمان نزد خداست. آیه 87 سوره مریم مى گويد: «لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدًا»؛ (آنان هرگز مالك شفاعت نيستند، مگر كسى كه نزد خداوند رحمان پيمانى گرفته است).
اين دو عنوان، چنانكه از مفهوم لغوى آنها و از رواياتى كه در تفسير اين آيات وارد شده استفاده مى شود، به معناى ايمان به خدا و حساب و ميزان و پاداش و كيفر و اعتراف به حسنات و سيّئات (نيكى اعمال و بدى اعمال) و گواهى به درستى تمام مقرّراتى است كه از سوى خدا نازل شده؛ ايمانى كه در فكر و سپس در زندگى آدمى انعكاس يابد و نشانه چنين بازتاب و انعكاسى اين است كه خود را از صفت ظالمان طغيانگر كه هيچ اصل مقدّسى را به رسميّت نمى شناسند بيرون آورَد و به تجديد نظر در برنامه هاى خود بپردازد.(1)
3) آیات قرآن، گاهى صلاحيّت شفاعت شدن را از برخى مجرمان سلب مى كند، آیه 18 سوره غافر مى فرمايد: «مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ و لَاشَفِيعٍ يُطَاعُ»؛ (براى ستمكاران نه دوستى وجود دارد و نه شفاعت كننده اى كه شفاعتش پذيرفته شود). به اين ترتيب، داشتن پيمان الهى، يعنى ايمان و رسيدن به مقام خشنودى پروردگار و پرهيز از گناهانى چون ظلم، جزءِ شرايط حتمى شفاعت است.(2)
4) در آیات 40 تا 48 سوره مدثر نیز شفاعت در حق بعضی از گناه کاران مثل تارک نماز و... ممنوع دانسته شده است:: «فِی جَنَّاتٍ یتَسَاءَلُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِینَ * مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ * وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ * وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ * وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیوْمِ الدِّینِ * حَتَّی أَتَانَا الْیقِینُ * فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ»؛ (از اهل دوزخ سؤال می کنند: چه چیزی شما را جهنمی کرد؟ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم، و بینوا را اطعام نمی کردیم، و با اهل باطل، همراه و همصدا بودیم، و روز پاداش را دروغ می انگاشتیم؛ تا اینکه مرگ ما فرا رسید. پس شفاعت شافعان به حال آنان سودی نمی بخشد). چرا كه شفاعت نياز به وجود زمينه مساعد دارد، و اينها زمينه ها را به كلى از ميان برده اند. شفاعت همچون آب زلالى است كه بر پاى نهال ضعيفى ريخته مى شود و بديهى است اگر نهال به كلى مرده باشد اين آب زلال آن را زنده نمى كند.(3)
این آيات به خوبى نشان مى دهد كه مسأله شفاعت از نظر منطق اسلام موضوع بى قيد و شرطى نيست، بلكه شرايطى دارد. يعنى هم به جرمى كه درباره آن شفاعت صورت مى گيرد توجّه مى شود، هم به شخص شفاعت شونده و هم به شخص شفاعت كننده. و اين جوانب است كه چهره اصلى شفاعت و فلسفه آن را روشن مى سازد. مثلا گناهانی مانند ستم به کلی از دایره گناهانی که به وسیله شفاعت قابل بخشش و مغفرت هستند بیرون شمرده شده زیرا قرآن صریحا درباره این گناه می گوید: ظالمان شفيع مُطاعى ندارند.
اگر کسی بگوید: ظلم به معناى وسيع كلمه شامل همه گناهان می شود و در نتیجه طبق آیاتی که بیان شد هیچ گناهی نمی تواند مشمول شفاعت شود!
خواهیم گفت: در این صورت نیز شفاعت شامل همه گناهان حتی گناهان کبیره می شود، ولی منحصر به مجرمانى خواهد بود كه از كار خود پشيمان و در مسير جبران و اصلاحند. در اين صورت شفاعت پشتوانه اى خواهد بود براى توبه و ندامت از گناه؛ چنانکه در روایات نیز به این مسأله اشاره شده است. به عنوان نمونه: در تفسير «برهان» از امام كاظم(علیه السلام) از امام على(علیه السلام) نقل شده كه مى فرمايد: از پيامبر(صلی الله علیه وآله) شنيدم: «إِنَّمَا شَفَاعَتِي لِأَهْلِ الْكَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِي...»(4)؛ (شفاعت من براى مرتكبين گناهان كبيره است...). راوى حديث كه ابن ابى عمير است مى گويد: از امام كاظم(علیه السلام) پرسيدم: چگونه براى مرتكبان گناهان كبيره شفاعت ممكن است در حالى كه خداوند مى فرمايد: «وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى» مسلم است كسى كه مرتكب كبائر شود مورد ارتضاء و خشنودىى خدا نيست؟
امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «هر فرد با ايمانى كه مرتكب گناهى مى شود طبعا پشيمان خواهد شد و پيامبر(صلی الله علیه وآله) فرموده: پشيمانى از گناه توبه است ... و كسى كه پشيمان نگردد مؤمن واقعى نيست، و شفاعت براى او نخواهد بود و عمل او «ظلم» است، و خداوند مى فرمايد: ظالمان دوست و شفاعت كننده اى ندارند».(5) مضمون صدر حديث اين است كه شفاعت شامل مرتكبان كبائر مى شود، ولى ذيل حديث روشن مى كند كه شرط اصلى پذيرش شفاعت واجد بودن ايمانى است كه مجرم را به مرحله ندامت و خود سازى و جبران برساند، و از ظلم و طغيان و قانون شكنى برهاند.(6)
نیاز همه انسان ها به شفاعت پیامبر(ص)
طبق برخی روایات شفاعت اختصاص به گناهکاران ندارد و برای همه انسانها مفید است و می تواند باعث افزایش مقام و عامل مؤثری در کمال باشد؛ چنانکه در روايت معروفى كه از امام باقر(علیه السلام) نقل شده مى خوانيم: «مَا أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ إِلَّا وَ هُوَ مُحْتَاجٌ إِلَى شَفَاعَةِ مُحَمَّدٍ(َصَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه) يَوْمَ الْقِيَامَة»(7)؛ (همه انسانها از اولین و آخرین در روز قیامت به شفاعت حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) نیازمند می باشند).
به این ترتیب همه انسانها، حتی توبه كاران براى افزايش مقامات معنوى و پرورش و تكامل و ارتقاء مقام، نياز به شفاعت دارند اگر چه نيازشان در زمينه جرم و گناه با «توبه» بر آورده شده است و نه تنها این قانون الهی ظلم به کسی نمی باشد، بلکه رحمت واسعه الهی می باشد که هر کسی می تواند با کسب شرایط آن مشمول آن گردد.
در نتیجه اگر شفاعت را به درستی درک کنیم متوجه خواهیم شد شفاعت نه تنها ظلم به کسی نمی باشد، بلکه عین رحمت است و باعث می شود بندگان گناه کار همیشه امید به بخشش الهی داشته باشند.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.