پاسخ اجمالی:
در نبرد مسلمانان با سپاه روم، امام علی(ع)، خلیفه دوم را از شرکت در جنگ منع کرده و می فرماید: «خداوند حوزه اسلام را براى پيروان اين دين سربلند ساخته و نقاط ضعف را می پوشاند». در واقع خداوند اسرار مسلمانان را مخفی کرده تا دشمنان توان ضربه سنگين را نداشته باشند. سپس مى فرمايد: «اگر در نبرد مغلوب گردى پناهگاهى براى مسلمين باقى نمى ماند، و بعد از تو كسى نيست كه به او مراجعه كنند». واضح است که مقصود اين نيست كه تو اصلح امت هستی؛ بلكه اگر كشته شوى تا توافق بر ديگرى صورت بگيرد مردم رها و بی پناه می شوند.
پاسخ تفصیلی:
بعضى از شارحان معروف نهج البلاغه مى گويند امام علی(عليه السلام) خطبه 134 نهج البلاغه را زمانى فرمود كه «قيصر» با گروه عظيمى از لشكر به سوى مرزهاى اسلام حركت كرد، اين در زمانى بود كه سردار معروف لشكر مسلمين، «خالد بن وليد»، معزول شده بود و از خانه بيرون نمى آمد و كار بر «ابو عبيده جرّاح» و «شرحبيل» كه آنها نيز از فرماندهان رده بعد بودند مشكل شد، لذا «عمر بن خطاب» از روى ناچارى تصميم گرفت كه خودش در جنگ شركت كند و در اين باره با امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) به مشورت پرداخت.(1)
امام علی(عليه السلام) در آغاز اين سخن براى اين كه به خليفه دوّم دلگرمى بدهد و روحيه او را تقويت كند، مبادا در مقابل دشمن بزرگ و سرسختى همچون روميان ترس و وحشت به خود راه بدهد چنين مى فرمايد: (خداوند بر عهده گرفته است كه حوزه اسلام را براى پيروان اين دين سربلند سازد و نقاط ضعف آنها را بپوشاند)؛ «وَ قَدْ تَوَكَّلَ اللهُ لِاَهْلِ هذَا الدِّينِ بِإعْزَازِ الْحَوْزَةِ(2)وَ سَتْرِ الْعَوْرَةِ».
اين وعده الهى ـ طبق سخن امام(عليه السلام) ـ مخصوص زمان پيامبر(صلى الله عليه و آله) نبود، بلكه در هر عصر و زمانى جارى است.
تعبير به «سَتْرِ الْعَوْرَةِ» با توجه به اين كه «عورت» در اصل به معنى: «نقاط آسيب پذير مرزها و آنچه انسان از آن بيم و وحشت دارد» مى باشد اشاره به اين است كه خداوند علاوه بر اين كه عزّت و سربلندى مسلمين را بر عهده گرفته، دشمنان از توجّه به نقاط آسيب پذير و اسرار آنها منع مى كند تا نتوانند ضربه سنگينى بر مسلمين وارد سازند.
سپس براى دلگرمى بيشتر و بيان شاهد زنده مى فرماید: (آن كس كه آنها را در آن هنگام كه اندك بودند و كسى به كمك آنان نمى شتافت يارى كرد و در آن موقع كه به خاطر كمى نفرات قدرت دفاع از خود را نداشتند، از آنها دفاع نمود، زنده است و هرگز نمى ميرد!) «وَ الَّذِي نَصَرَهُمْ، وَ هُمْ قَلِيلٌ لَا يَنْتَصِرُونَ، وَ مَنَعَهُمْ وَ هُمْ قَلِيلٌ لَا يَمْتَنِعُونَ، حَيٌّ لَا يَمُوتُ(3)»؛ و هم اكنون يارى مسلمين را بر عهده دارد.
سپس امام(عليه السلام) با اين مقدمه وارد ذى المقدمه و بيان نتيجه مى شود و به «عمر» تأكيد مى كند شخصاً در ميدان جنگ شركت نكند و دليل روشنى براى آن ذكر مى فرمايد كه در موارد مشابه آن نيز كاملاً قابل قبول است، مى فرمايد: (اگر تو خود به سوى دشمن حركت كنى و در ميدان نبرد با آنها رو به رو شوى و مغلوب گردى پناهگاهى براى مسلمين در شهرهاى دور دست باقى نمى ماند، و در اين شرايط بعد از تو كسى نيست كه به او مراجعه كنند)؛ «إنَّكَ مَتَى تَسِرْ إلَى هذَا الْعَدُوِّ بِنَفْسِكَ، فَتَلْقَهُمْ فَتُنْكَبْ(4)لَا تَكُنْ لِلْمُسْلِمِينَ كَانِفَةٌ(5)دُونَ أَقْصَى بِلَادِهِمْ. لَيْسَ بَعْدَكَ مَرْجِعٌ يَرْجِعُونَ إلَيْهِ».
اشاره به اين كه هر گاه تو در ميدان جنگ كشته شوى تا مردم بخواهند با ديگرى بيعت كنند جامعه اسلامى فاقد مركزيّت مى شود و مناطق دور دست كه از همه جا آسيب پذيرترند متلاشى مى شود، سپس به ساير بلاد سرايت خواهد كرد.
جمله «لَيْسَ بَعْدَكَ مَرْجِعٌ يَرْجِعُونَ إلَيْهِ»؛ (بعد از تو كسى نيست كه به او مراجعه كنند)، به اين معنا نيست كه تو اصلح امّت مى باشى؛ بلكه به اين معناست كه در شرايط فعلى كه توده مردم ـ به حق يا به ناحق ـ تو را به اين صفت شناخته اند اگر كشته شوى تا توافق و بيعت بر ديگرى شود زمان طولانى مى طلبد و در اين مدّت مردم يله و رها مى شوند.
و از آن جا كه همواره در مسائل اجتماعى نفى بايد توأم با اثبات باشد تا خلأ اجتماعى پيدا نشود امام(عليه السلام) بعد از آن كه مى فرمايد: «خودت به ميدان نرو»، راه چاره را به او نشان مى دهد، سپس می فرماید: (مرد جنگ آزموده اى را به سوى آنها بفرست و گروهى كه امتحان خود را در جنگها داده اند و خيرخواهند با او همراه ساز، اگر خداوند پيروزى نصيب كند همان است كه تو مى خواهى، و اگر شكل ديگرى رخ داد اشاره به اين كه شكست دامن مسلمين را بگيرد تو پشتيبان مردم و پناهگاه مسلمين خواهى بود و مى توانى با اعزام نيروهاى جديد كنترل اوضاع را بدست بگيرى و بر دشمن پيروز شوى)؛ «فَابْعَثْ إلَيْهِمْ رَجُلاً مِحْرَباً(6)وَ احْفِزْ(7)مَعَهُ أَهْلَ الْبَلَاءِ(8)وَ النَّصِيحَةِ، فَإنْ أَظْهَرَ اللهُ فَذَاكَ مَا تُحِبُّ، وَ إنْ تَكُنِ الاُخْرَى، كُنْتَ رِدْأً(9)لِلنَّاسِ وَ مَثَابَةً(10)لِلْمُسْلِمِينَ».
امام(عليه السلام) پاسخ خليفه را به هنگام مشورت، با يك دليل منطقى و روشن بيان فرمود و آن اين كه حضور رييس يك جمعيّت در ميدان نبرد جز در موارد استثنايى كار خطرناكى است، چرا كه يكى از احتمالات قابل قبول اين است كه او در نبرد كشته شود كه نتيجه اش متلاشى شدن لشكر از يكسو و متلاشى شدن شيرازه سراسر كشور از سوى ديگر مى باشد، در حالى كه اگر او در جاى خود بماند مى تواند لشكر بلكه لشكرهاى ديگر را به جاى لشكر اوّل اعزام كند و سلطه خود را بر تمام كشور حفظ نمايد.(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.