پاسخ اجمالی:
از نظر امام علي(ع) محبوب ترين بندگان نزد خداوند كسى است كه خدا او را در راه غلبه بر نفسش يارى كرده، پس او اندوه را لباس زيرين و ترس از خدا را لباس رويين خود قرار داده است؛ چراغ هدايت را در قلبش روشن و وسيله پذيرايى را براى روز مرگش فراهم ساخته است؛ دور را براى خود نزديك و سختى را آسان كرده و به ياد خداست و به اين دليل، اعمال نيك فراوان بجا آورده و از آب گوارايي كه به آسانى در اختيارش قرار گرفته سيراب شده و راه مستقيم را پيموده است؛ جامه شهوات را از تن در آورده و از تمام غم ها خود را تهى كرده است.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در خطبه 87 نهج البلاغه حدود «چهل صفت» از صفات انسان های کامل را در بیانی فشرده، ذكر فرموده است.
نخست، روى سخن را به همه رهروان اين راه كرده، مى فرمايد: (اى بندگان خدا! محبوب ترين بندگان نزد خداوند كسى است كه او را [در راه پيروزى] بر [هوس هاى سركش] نفسش يارى كرده است)؛ «عِبَادَ اللَّهِ! إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللّهِ إِلَيْهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللّهُ عَلَى نَفْسِهِ». ناگفته پيداست كه هدايت ها، حمايت ها و اعانت هاى الهى بى حساب نيست؛ بايد سر تا پا تسليم شد و با قلبى مملوّ از عشقِ به پروردگار، به در خانه او رفت.
سپس امام(عليه السلام) به بيان نتيجه اين اعانت الهى پرداخته، مى افزايد: (آن كس، حزن و اندوه را شعار [لباس زيرين] و ترس از خدا را جلباب [لباس رويين] خود قرار داده است)؛ «فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ». قرار دادن حزن و اندوه، به منزله لباس زيرين، به اين معنا است كه اين گونه افراد با ايمان، در درون خويش، از ايّام گذشته عمر كه تلاش و كوشش كافى در اطاعت معبود نكرده اند، اندوهگين اند؛ اندوهى سازنده كه آنها را به حركتى جبران كننده در آينده وا مى دارد.
قرار دادن خوف و ترس را به منزله لباس رويين، اشاره به اين است كه اين افراد مخلص و مؤمن، پيوسته مراقب خويش اند و از اين بيم دارند كه لغزش هايى از آنها سر زند يا اعمالى انجام دهند كه نام آنها را از طومار «مخلصان» و «سُعدا» حذف كند.
اين احتمال نيز وجود دارد كه غم و اندوهشان براى فراق محبوب و ترسشان از عدم وصال باشد.
سپس امام(عليه السلام) به نتيجه آن حزن و خوف سازنده پرداخته، مى فرمايد: (در نتيجه، چراغ هدايت در قلبش روشن شده و وسيله پذيرايى، براى روزى را كه در پيش دارد [روز مرگ و رستاخيز] براى خود فراهم ساخته است)؛ «فَزَهَرَ مِصْبَاحُ الْهُدَى فِي قَلْبِهِ وَ أَعَدَّ الْقِرَى(1)لِيَوْمِهِ النَّازِلِ بِهِ».
روشن شدن چراغ هدايت، اشاره به تابش انوار معارف الهيّه بر آينه قلب آنها است كه به مصداق:
«وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللّهُ»(2)؛ (تقوا را پيشه كنيد و خداوند به شما تعليم مى دهد) ميوه شيرينى است كه از اين درخت مى چينند.
سپس به صفات ديگرى از اين بنده محبوب الهى اشاره كرده، مى افزايد: (او دور را براى خود نزديك و سختى را آسان نموده است)؛ «فَقَرَّبَ عَلَى نَفْسِهِ الْبَعِيدَ وَ هَوَّنَ الشَّدِيدَ».
اشاره به اين كه پايان عمر و قيامت را كه بسيارى دور مى پندارند، نزديك مى بيند و به همين دليل، تحمّل شدايد و سختى هاى اطاعت و ترك گناه در اين راه براى او آسان مى شود.
در ادامه اين سخن به پنج نكته ديگر، كه هر كدام حاوى وصفى از اوصاف اين بندگان مخلص و عارف است اشاره كرده، مى فرمايد: (او [با ديده حق بين] نگاه كرده و [حقايق هستى و عظمت پروردگار را در همه جاى جهان] ديده است. به ياد خدا بوده و به همين دليل، اعمال نيك فراوان بجا آورده است و از آب گوارايى كه به آسانى [با امدادهاى الهى] در اختيارش قرار گرفته، سيراب گشته و يكباره آن را سر كشيده است و راه هموار و مستقيمى را [كه خدا به او نشان داده] پيموده است)؛ «نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ ذَكَرَ فَاسْتَكْثَرَ وَ ارْتَوَى(3)مِنْ عَذْبِ فُرَاتٍ(4)سُهِّلَتْ لَهُ مَوَارِدُهُ، فَشَرِبَ نَهَلاً(5)وَ سَلَكَ سَبِيلاً جَدَداً(6)».
سپس امام(عليه السلام) در شش وصف ديگر به برنامه هاى خودسازى اين بندگان مخلص پرداخته و نتايج درخشان آن را نيز شرح مى دهد، مى فرمايد: ([اين بنده مخلص خدا] جامه شهوات را از تن برون كرده و از تمام همّ و غم ها - جز يك اندوه - خود را تهى ساخته و تنها به آن مى انديشد [همّ و غم او تنها وصال محبوب و قرب پروردگار است] و اين زهد و اخلاص، او را از نابينايى ها رهايى بخشيده و از زمره هواپرستان خارج ساخته است؛ [بدين سبب] كليد درهاى هدايت و قفل درهاى ضلالت گرديده)؛ «قَدْ خَلَعَ سَرَابِيلَ الشَّهَوَاتِ وَ تَخَلَّى مِنَ الْهُمُومِ إِلَّا هَمًّا وَاحِداً اِنْفَرَدَ بِهِ، فَخَرَجَ مِنْ صِفَةِ الْعَمَى وَ مُشَارَكَةِ أَهْلِ الْهَوَى وَ صَارَ مِنْ مَفَاتِيحِ أَبْوَابِ الْهُدَى وَ مَغَالِيقِ أَبْوَابِ الرَّدَى».
در ادامه اين سخن، باز به شش وصف ديگر كه اوصاف پيشين را تكميل مى كند اشاره مى فرمايد و مى گويد: ([اين بنده خالص] راه هدايت را با بصيرت دريافته و در آن گام نهاده و نشانه هاى اين راه را به خوبى شناخته و از امواج متلاطم شهوات گذشته است و از ميان دستگيره هاى هدايت، به مطمئن ترين آنها چنگ زده و از رشته ها [ى نجات] به محكم ترين آنها متمسّك شده است؛ به همين دليل، در مقام يقين به آنجا رسيده كه [حقايق را] همانند نور آفتاب مى بيند)؛ «قَدْ أَبْصَرَ طَرِيقَهُ وَ سَلَكَ سَبِيلَهُ وَ عَرَفَ مَنَارَهُ و قَطَعَ غِمَارَهُ(7)وَ اسْتَمْسَكَ مِنَ الْعُرَى(8)بِأَوْثَقِهَا وَ مِنَ الْحِبَالِ بِأَمْتَنِهَا، فَهُوَ مِنَ الْيَقينِ عَلَى مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ».
در واقع در صفات پيشين بيشتر روى جنبه هاى عملى تكيه شده بود و در اينجا روى جنبه هاى علمى و عقيدتى تكيه شده؛ خارج شدن از صفت نابينايى، كنار زدن حجاب هاى هواپرستى، پيدا كردن راه و شناخت علامت ها و نشانه ها، عبور از درياى متلاطم شهوات و چنگ زدن به محكم ترين دستگيره هاى هدايت كه قرآن مجيد و كلمات معصومين و راسخان در علم است، سبب مى شود كه اين بنده خالص به مقام «حقّ اليقين» برسد؛ چشم حق بينش گشوده شود و جهان غيب را با چشم دل، همچون آفتاب ببيند و اين بالاترين افتخار و موهبتى است كه نصيب انسانى مى شود و برترين پاداشى است كه به راهيان راه حق داده مى شود.(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.